بگذار دشمنان بیرونی و درونی هر چقدر میخواهند ستارگان بخت ما را به زمین بکشند ولی ما باز هم آسمان را غرق ستارهها خواهیم کرد. بیچاره شبپرستان، تیغ به کف، هلهله زن، با سلاله خورشید با نسل ایمان چه خواهند کرد؟
گو هر چه میخواهند در پیچ و خم جادههای تاریک به کمین خورشید بنشینند تا اسیرش سازند، بکشانندش و در لجه خون اندازند. ولی خورشید در اسارت هم خورشید است و از شهادت هر خورشید نیز هزاران ستاره برخواهد خاست.
چهرههای مصمم، شاداب هزاران هزار خواهر و برادر کوچکتر و بزرگتر که در جریان انتخابات فعالانه جوشیدند،
خوروشیدند، اینها رو در نظر بیارید. ما که برای انتخابات پولی نداشتیم، کار رو همینها کردند. همین چهرهها بودند که در جریان انتخابات، کتک خوردند، جمجمههاشون شکست، مضروب شدند، گلوله خوردند، اما آرامش رو حفظ کردند.
فردای انتخابات مسلحانه به ما حمله کردند. باران دشنام و باران گلولههای «ژ-۳». این هم مزهر دیگهای از اخلاقیات آنچنانی در پشت مارک اسلام با برگ مأموریت.
یاللمسلمین پس کجایید؟
پس کجایید ای مسلمونها؟ مگر نمیبینید که چه به روز ما و هوادارانمون و خانوادههامون میارن؟ یاللمسلمین پس کجایید؟ چرا صداتون در نمیاد؟ مگر نمیبینید که طرفداران مارو چطور سرمیبرند در نظام جمهوری اسلامی؟
پس چرا سکوت پیشه کردید؟ مگر گناه ما چیست ای کسانی که گوش دارید؟ مگر ما چه کردیم جز تحمل رنج و اسارت؟
ولی بگذارید تأکید بکنیم: وای به روزی که تصمیم بگیریم مشت رو با مشت و گلوله رو با گلوله پاسخ بدیم.
گزیدهای از سخنان مسعود رجوی، رهبر مقاومت ایران