از نگاه مسعود رجوی – آلترناتیو
کافیست اولین روزهای بعد از انقلاب ضدسلطنتی رو به یاد بیاوریم. روزهایی که خمینی فی الوقع بر تودههای مردم امامت میکرد.
صحنهٔ سیاسی ایران، آشی بود درهمجوش. مرزبندیها نامعین، دعاوی خیلی زیاد، اما گوهرها و ماهیتها بارز نشده بود.
در همون روزگار خاطرنشان کردم که میشه قلم و کاغذی برداشت و اسامی همهٔ افراد و جریانها رو، اسامی همهٔ گروهها و احزاب و سازمانها و نیروهای سیاسی و مذهبی رو، میشه کاغذی برداشت و اسامیشون رو ردیف کرد.
و اونوقت یک به یک نظر کرد و دید که هر کس، هر گروهی، هر جریانی، هر نیرویی در آزمایش خمینی، در آزمایش بود ونبود ایران و ایرانی چه کرده و حالا در چه نقطهایست. اون موقع هنوز تنور جنگ خانمانسوز خمینی زبونه میکشید.
انتخاب بین مقاومت و خمینی
خیلیها برای خمینی دست تکون میدادند و برای جنگ ضدمیهنیاش بهطور صریح یا تلویحی تبلیغ مشروعیت ملی و وطنی میکردند.
وای که چه جنایتی! برخیها هم به صراحت «البته خمینی» میگفتند. یعنی میگفتند که در انتخاب بین مقاومت و خمینی، در انتخاب بین مردم و خمینی، در انتخاب بین خلق و خمینی البته خمینی رو انتخاب میکنند و ترجیح میدهند.
عدهیی هم تازه کشف کرده بودند که فیالمثل مجاهدین و شورای ملی مقاومت اصلاً دموکراتیک نیستند ولی ما پیشاپیش تأکید کرده بودیم که این مسیر، مسیر صلح و آزادی و مسیر جنگ آزادیبخش ملی، جز بر اعتلای باز هم بیشتر مقاومت اضافه نخواهد کرد.
و مردم و تاریخ ایران به عیان خواهند دید که هر کس چی در چنته داره، هر کس چقدر مردم و میهنش رو درست داره و چقدر حاضره برای اون قیمت و بها بپردازه و این مقاومت سنگینترین بها رو با خون بیش از یکصدهزار مجاهد خلق پرداخت کرد.
باز هم امروز میشه قلم و کاغذی برداشت، اسامی اشخاص، افراد، سازمانها، احزاب و جریانها رو همراه با ادعاها، شعارها و حرفهاشون و پیشبینیهاشون رو یک به یک ثبت کرد و در مقابلش هم نتیجه رو و سرنوشت اونها رو.
آلترناتیو چیست؟
چه آلترناتیو و راهحلی رو تونستند عرضه بکنند؟ هیچی. آیا مدعیان، به کمترین انسجام و اتحاد تشکیلاتی و یا به کمترین برنامهٔ مشترک و معین دست یافتند؟
اصلاً. آخه انسجام و اتحاد و تشکیلات و برنامهٔ عمل سیاسی و مبارزاتی، فقط در چارچوب خط مشی درست و اصولی در مبارزه و با وفاداری صادقانه به اصول مبارزاتی به دست میاد ولاغیر.
بله به یمن این مقاومت و ارتش آزادیستانش، و در پرتو این جانشین سیاسی و مهر تابانش، به قطع و یقین باید گفت که هیچ قطره خونی نه در انقلاب ضدسلطنتی و نه در نبرد با رژیم ضدبشری خمینی به هدر نرفته.
خوشا که رنج و زحمتها و خونها و امیدها و آرزوها هدر نرفته و پرپر نشده باشد. بله همه رنجها و فدیهها به سرمایهها و پشتوانهٔ پیروزی و بهروزی مردم ایران تبدیل میشه.
روز تحقق این بشارت بزرگ نزدیکه ایرانزمین به آزادی و شکوفایی و به حاکمیت مردمی دست خواهد یافت و زیباترین وطن، گلستان عدالت و حریت خواهد شد.
گزیدهای از سخنان مسعود رجوی، رهبر مقاومت ایران