آلترناتیو در مسیر آزادی
در قسمت قبلی این برنامه به برخی سؤالات شما پاسخ دادیم. و از جمله گفتیم که: پیام یک آلترناتیو واقعی و مردمی اینست که یک جایگزین واقعی علیه دیکتاتوری آخوندی که آغازگر و امیدبخش است، باشد.
آلترناتیو پشت سر دیگران راه نمیرود؛ منتظر چرخش اوضاع و اقبال و قیمت ندادن نیست. خود راه را باز میکند، فدا میکند – مانند مجاهدین خلق ایران زندانی و اسیر میدهد – اما از اصول خود در نبرد با رژیم آخوندی مطلقاً کوتاه نمیاید- بلکه آغاز میکند؛ گلبرگهای پراکنده را جمع میکند و رودرروی آیههای یأس و دغدغه و تردید (که میگویند - فایده ندارد، هر کس بیاید بدتر است، خطر جنگ، بیم از تجزیه کشور و تشویق به کنار آمدن با وضع موجود) و غیره میکنند -پردههای یاس و روزمرگی و ناامیدی را از بین میبرد و هیچ سد و مانعی را در مسیر آزادی بهرسمیت نمیشناسد. رهبر این جایگزین حکومت آخوندی کسی نیست جز سازمان مجاهدین خلق ایران – که مسعود رجوی رهبر مقاومت ایران و مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده مقاومت ایران است – اکنون به ادامه این بحث توجه کنید-
مقاومت و مجاهدین خلق ایران صدایی است که هرگز نمیمیرد. خمینی دجال و ضدبشر تلاش کرد با داغ و شلاق و اعدام و قتلعام، صدای دشمن نظامش را ـ که به صراحت گفت آمریکا و شو روی نیست و همینجاست ـ برای همیشه خاموش کند. خامنهای هم که خوب دشمن اصلیاش را میشناخت، از روزی که بر کرسی ولایت نشست از هیچ جنایت و خباثتی در حق مجاهدین کوتاهی نکرد. از تشکیل جوخههای مرگ و تیمهای ترور در خارج از مرزها تا دستگیری هواداران و شکنجه خانوادهها و اعدامشان در بند. اما مجاهدین با یارانشان در دیرپاترین ائتلاف ملی ایران نه تنها خاموش و فراموش نشدند که روزبهروز اوج گرفتند و صدای پیکار و پایداریشان به اقصی نقاط جهان رسید. طلایهداران و میهنپرستانی که ۴۰سال ایستادند، تن به کرنش و سازش ندادند و در فاز پایانی نظام با ابتکار بینظیر کانونهای شورشی و شوراهای مردمی ارکان نظام را به لرزه درآوردند.
جوانان دلیر کانونهای قهرمان شورشی در شهرهای میهن
– کابوس آلترناتیو در جان دیو استبداد افتاده است – آری -ولایت استبداد فقیه در مرحله پایان نمیتواند مانند گذشته چنگ بر صورت هماوردش بکشد. روزگاری با اعدام و شکنجه و تهدید به جان مجاهدان افتاد، روزی به جادو و جنبل و تولید داستانهای فضایی و کذایی رو آورد، زمانی هزینه سنگین انفجار حرم امام رضا و توطئه و ترور و کشتن کشیشان هم پرداخت تا شاید خشی بر نام و غباری بر مرامشان وارد آورد اما نشد که نشد. با انفجار و موشک و محاصره هم کاری پیش نرفت. اما بعد از قیام ۹۶ـ که هر شب کابوس قیام و مجاهدین و کانونهای شورشی میبینند به صنعت جدیدی روی آورده که با روشهای گذشته برای مقابله با آلترناتیو اندکی تفاوت دارد. البته محتوا و منش یکی ـ نفی و کتمان آلترناتیو ـ اما شکل و روش متفاوت است. در این مرحله تلاش میکند با استفاده از مزدوران محلی و غیرمحلی و با دستان مریی و نامرئیاش در داخل و خارج، خودش برای خودش آلترناتیو بسازد، ـ مجاهدین هم در ته لیست دستساز وارد میکند تا کمی عادیسازی شود ـ و در گام بعد با لوث و غیرجدی کردن آنان، برجسته کردن اختلافات و... مخاطب را به این نتیجه برساند که آنقدر جریانهای مخالف در خودشان اختلاف دارند که دخلشان به خرجشان نمیرسد. اگر راست میگویند چرا با هم متحد نمیشوند؟
دوستان شنونده رادیو مجاهد
- خانم مریم رجوی در همایش ۱۰۰هزار نفره ایرانیان در فرانسه، نقش رژیم ـ و حامیان و مدعیان یکشبه آلترناتیو ـ را برملا کرد و گفت:
صنعت آلترناتیوسازی مجازی و مونتاژ در بازار سیاست البته با کپیچسبان، این روزها رونق یافته است، که این هم از علائم دوران پایانی رژیم است. اما مسأله این است که چگونه میخواهند این رژیم را زمین بزنند؟ بهخصوص که رود سرخ خون شهیدان بهطور تاریخی نه جایی برای سبز شدن ارتجاع آخوندی باقی گذاشته نه برای ارتجاع سلطنتی.
حال اگر:
بدون تشکیلات و سازمان رهبریکننده، بدون عبور از کورههای گدازان سنجش و آزمایش، و بدون پرداخت قیمت و فدا و مجاهدت، میتوان بهکار این رژیم پایان داد، ما میگوییم: بفرمایید، درنگ نکنید.
اگر بدون سابقه و پشتوانه جنگیدن با دو رژیم، بدون مرزبندی با دیکتاتوری و وابستگی، بدون مقاومت سراسری و کهکشان شهیدانش و بدون در افتادن با اصل ولایت فقیه و اصلاحطلبان قلابی، میتوان حاکمیت مردم را جایگزین کرد، بفرمایید، درنگ نکنید.
اگر بدون مقابله با خمینی بر سر جنگ ضدمیهنی و گِلگرفتن تنور جنگ و شعار «فتح قدس از طریق کربلا»، بدون تحمیل آتشبس با ۱۰۰رشته عملیات ارتش آزادیبخش ملی، و فتح مهران و پیشروی تا دروازه کرمانشاه، و بدون افشای جهانی برنامهها و تأسیسات اتمی، موشکی، شیمیایی و میکروبی رژیم آخوندی، میتوان آخوندها را بهزیر کشید، بله درنگ نکنید.
اگر بدون افشای جهانی نقض حقوقبشر و جنایتهای رژیم در۶۴قطعنامه ملل متحد و بدون جنبش دادخواهی زندانیان سیاسی قتلعام شده در سال۶۷، بدون کارزار اشرفنشانها در چهارگوشه جهان و پایفشردن بر حقوق ملت ایران به مدت ۴دهه، بدون برنامه و طرحهای مشخص شورای ملی مقاومت و دولت موقت برای دوران انتقال حاکمیت به مردم ایران و سرانجام، بدون رهبری آزموده و مشخص که ۵دهه این مبارزه سهمگین را پیش برده، اگر بدون اینها میتوان این راه ۵۰ساله را یکشبه طی کرد و صرفاً با رویای حمایت خارجی در ایران تغییر واقعی ایجاد کرد، بفرمایید این گوی و این میدان.
اما بگذارید بگویم که این خواب و خیال فقط با الگوی اشغال کشور عراق، یعنی با لشکرکشی خارجی متصور است، که نتیجه آن هم از قبل معلوم است.
در این ۴۰سال، مدعیانی که اهل قیمت دادن نبودند، همه، شانس خود را آزمودند. ولی واقعیتها و تجربهها، نشان داده که این رژیم تاریک و سیاه، نه استحاله و اصلاح میشود. نه «سبز» و «مخملی» سرنگونی این رژیم، لاجرم قیمت میخواهد. صداقت و فدا میخواهد. سازمان و تشکیلات و جایگزین مستحکم سیاسی میخواهد. کانون شورشی میخواهد و ارتش آزادی....