کانونهای شورشی- سلسله آموزشهای نسل قیام و جوانان قیامآفرین
در برنامههای گذشته پاسخ سؤالات شما درباره تعریف کلمه استراتژی انقلابی و سپس اینکه اهداف سازمان مجاهدین خلق ایران چیست را توضیح دادیم – و بهطور خلاصه اجازه بدهید در زمان کمی جلو بیائیم و به دوران اخیر برسیم. با چند مرحله مهم در سالهای اخیر در تاریخچه سازمان مجاهدین خلق ایران مواجه هستیم. از جمله اشغال عراق توسط آمریکا که سپس در جریان دخالتهای تروریستی و جنگافروزی رژیم سیاستهای آنرا اعمال کرد و در ادامه، حمله ۱۰شهریور مزودران خامنهای و سپاه تروریستی قدس به اشرف و کشتاری که صورت گرفت، و دهها تن از مجاهدان سرفراز در این قتلعام بشهادت رسیدند – و سایر موضوعات مهم دیگر از جمله انتقال مجاهدین به آلبانی و قیام دیماه ۹۶که هر کدام شرایط بیرونی و سیاسی را بسیار تغییر داده است. اما در این رابطه در ادبیات سازمان مجاهدین در رابطه با استراتژی ما با سه اسم یا سه اصطلاح مواجه میشویم: «ارتش آزادیبخشـ هزار اشرف ـ کانونهای شورشی». سؤال این است که آیا رابطهیی بین این سه اسم یا سه مقوله وجود دارد؟ چه تفاوتها و مشابهتهایی بین آنها دیده میشود؟
برادر مجاهد مهدی براعی از مسئولان سازمان مجاهدین خلق ایران - درباره این موضوع که ارتش آزادیبخشـ هزار اشرف ـ کانونهای شورشی» یعنی چه؟ چنین توضیح میدهد:
«ارتش آزادیبخش، هزار اشرف و کانونهای شورشی، از یک بابت یک مفهوم را بیان میکنند. در واقع اینها تکامل و انطباق فعال هستند با شرایطی که در آن قرار داریم. این سه پدیده در تضاد با یکدیگر نیستند، در وحدت با یکدیگرند. اگر بخواهم در یک جمله بگویم، نشاندهنده گسترش، عمق پیدا کردن و وسعت ارتش آزادیبخش در سراسر خاک میهن هستند.
مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده مقاومت ایران در این باره میگوید
بگذارید برای اینکه بتوانم مفهوم را خوب باز کنیم، کمی به عقب برگردیم. در مهر ۹۱همانطور که میدانید مجاهدین از لیست تروریستی وزارتخارجه آمریکا در آمدند، قبل از آن هم از لیستهای تروریستی اتحادیه اروپا و قبل از آن هم از لیست انگلیس. میدانید که این لیستگذاری، محصول یک سیاست مماشات بود. شاید بگوییم کثیفترین و جنایتکارترین کاری که سیاست مماشات کرد، بردن سازمان در لیست تروریستی بود. این به خمینی میدان داد که بتواند تروریسم، جنگافروزی و بنیادگراییاش را گسترش بدهد و در داخل هم هر چه میتوانست سرکوب کرد. البته کسانی که این سیاست مماشات را اتخاذ کردند، صرفاً برای منافعشان بود؛ برای اینکه این رژیم را حفظ کرده و بیشتر مردم ایران را غارت و چپاول نمایند. از طرف دیگر با این لیستگذاری دست و پای جایگزین این رژیم را همانند یک زنجیر بستند تا نتواند نقش خودش را ایفا کند. از این بابت خروج از لیست در سال ۹۱یک پیروزی کلان برای مقاومت، برای مردم ایران و مبارزه آنها برای آزادی و در عینحال یک شکست بزرگ برای رژیم آخوندی بود.
مهدی براعی از مسئولان سازمان مجاهدین خلق ایران
در ادامه گفتگو یشان توضیح دادند که: آن زمان شاهد بودیم تمام سران رژیم از شخص خامنهای جنایتکار تا بقیه نسبت به خروج مجاهدین از لیست تروریستی آه و ناله سر دادند؛ چون میدانستند چه در انتظار آنهاست.
خروج مجاهدین از لیست ¬ دقیقاً نتیجه تلاشهای خود سازمان و مقاومت و در رأس همه مرهون زحمات شخص خواهر مریم بود. ایشان یک کارزار بینالمللی راه انداختند و این ناممکن ممکن شد. خروج از لیست یک سرفصل و یک تغییر دوران بود، به همین دلیل در همان دوران، اعلام سرنگونی رژیم شد؛ یعنی دوران سرنگونی رژیم فرا رسید. به عبارت دیگر دوران تغذیه رژیم از سیاست مماشات و بستن دست و پای آلترناتیوش سازمان مجاهدین بهسر آمد. رژیم نان اشغال عراق توسط آمریکا را خورد و در واقع آمریکا در سینی طلایی عراق را تحویل رژیم داد. سیاستمداران آمریکایی گفتند بزرگترین اشتباه استراتژیک آمریکا حمله به عراق بود. با خروج از لیست این دوران به سرآمد و شرایط تغییر کرد.
اقشار معترض و بهجان آمده از ظلم و ستم دیکتاتوری ولایت فقیه - در تیرماه و مرداد سال۹۲ـ که مؤسسان چهارم ارتش آزادیبخش توسط مسعود رجوی رهبر مقاومت ایران اعلام شد ـ گفته شد که، بهدلیل تغییر دوران و ورود به دوران سرنگونی، اشرف میتواند تکثیر شود.
طی سالیان اشرف با دست خالی در برابر توطئههای رژیم، استعمار، ارتجاع و مزدوران عراقیاش (زمان دولت مالکی) نه تنها تسلیم نشد، سرفرازانه مقاومت کرد و قیمت سنگین داد. همان زمان گفته شد اگر اشرف بایستد، جهانی به حمایت برخواهد خاست و دیدیم شد. اشرف جهانی شد، این مقاومت به تمام سراسر میهن رفت. این فضا که میشود حتی با دست خالی و بدون سلاح در برابر دشمن مقاومت کرد، حتی به داخل زندانها رفت و به این وسیله اشرف تکثیر شد. خاطرتان هست در شهریور۹۲که آخرین نیروهای سازمان اشرف راتخلیه کردند، هزار اشرف توسط فرمانده ارتش آزادیبخش، مسعود رجوی اعلام شد. قبل از آن «ارتش آزادیبخش» را داشتیم و «ارتش قیام»، ولی در بعد از این، این دوتا به یک پدیده تبدیل شد. در واقع ارتش آزادیبخش بود که تکثیر شد به هزار ارتش آزادیبخش، به یگانهای ارتش آزادیبخش و این به سراسر ایران رفت. در هر شهر، در هر کارخانه، در هر اداره و در هر محله و روستا، یگانهای ارتش آزادیبخش ـ که همان کانونهای شورشی است ـ شکل گرفت.
در سال ۹۲که این استراتژی که از آن صحبت میشد شاید هنوز به آن صورت محقق یا عملی نشده نبود ولی که الآن بعد از ۵سال صحت این استراتژی اثبات شده است. الآن میبینیم کانونهای شورشی چه نقش تعیینکنندهیی در پیشبرد مبارزه، سرنگونی و قیام مردم ایران دارند. در واقع همان ارتش آزادیبخش یا همان ارتش قیام است که اینگونه گسترش پیدا کرده و هدایت و سازماندهی قیام مردم ایران را به عهده دارد؛ مردمی که بهپا خاستند، مردمی که خواستشان سرنگونی است.
این توضیحی بود در مورد ارتش آزادیبخش، هزار اشرف و کانونهای شورشی. و اصل این مطلب را از زبان مریم رجوی میشنویم:
....