آموزش برای کانونهای شورشی- شماره صد و نوزده
آموزش برای کانونهای شورشی
در این برنامه آموزشی به سئوالی که بسیاری از شما برایمان ارسال کرده اید می پردازیم، از جمله این که با وجود اختناق و سرکوب رژیم، میزان راه گشایی کانونهای شورشی یا فعالیت های آنها در مقابله با دیکتاتوری به چه میزان موثر است؟ کارکردهای راهگشای کانونهای شورشی چیست؟
خشم و انزجار مردم ایران در فعالیتهای کانونهای شورشی بارز می شود این دست آورد مهم خلق الساعه نبوده و در مسیر خودبخودی حوادث چنین امکانی فراهم نشده است، عامل و تضاد درمان ناپذیر رژیم سلطنت فقیه در شرایط کنونی مقاومت عادلانه و دموکراتیک ایران است که بهای آن را طی نزدیک به چهار دهه با جانهای ایستاده بر آرمان در جوخه های تیرباران، سرهای سربلند و آویخته از طناب دار، بدنهای شرحه شرحه از شلاق بر تختهای شکنجه و ایستادگی تا به آخر در قتلگاه ها و زندانها پرداخت کرده است.
جوانان آگاه و مبارز این مقاومت به عنوان خالق شرایط انقلابی امروز و نیز تنها آلترناتیو این رژیم به رغم رویش یک شبه و قارچ گونه مدعیان آلترناتیو بیش از هر کس قدر قیمت این شرایط را می دانند، و برای هدایت و مدیریت آن به سمت یک انقلاب واقعی برنامه ریزی و یک استراتژی موثر طراحی کرده است.
هدف تشکیل کانونهای شورشی
این استراتژی که نخستین بار مسعود رجوی رهبر مقاومت ایران آن را مطرح کرد بر پایه کانونهای شورشی است که هدف آن تکثیر واحدهای ارتش آزادی بخش ملی ایران در میان جامعه و در واقع پیوند ارتش قیام یا بدنه اجتماعی مقاومت با هسته مرکزی و هدایت کننده آن یعنی ارتش آزادی بخش بوده است، اگر چه این استراتژی چند سال پیش طراحی و اجرا شد اما با تشدید بحرانها و عمیق شدن تضادهای رژیم و در نهایت خیزش وسیع مردم نیز خود حاصل کارزار گسترده داخلی و بین المللی مقاومت در دو حوزه هسته ای و حقوق بشر بود. استراتژی کانونهای شورشی تاثیرات و نتایج ملموس خود را نمایان ساخت تا جایی که تبدیل به کابوس و البته سیبل لجن پراکنیهای عوامل داخلی و خارجی رژیم شد.
واکنش رژیم به این استراتژی
این استراتژی که در ابتدا تنها یک هشدار امنیتی برای رژیم و دستگاه های اطلاعاتی آن بود با بروز و نتایج عملی آن در سازماندهی قیام تبدیل به یک کابوس واقعی برای ولایت فقیه شد به طوری که در رسانه ها و تریبون های رسمی و غیر رسمی پیوسته به دغدغه اصلی رژیم در مواجه با شرایط انقلابی کنونی بدل شده است. به طور منطقی از واکنش رژیم و عناصر امنیتی و اطلاعاتی اش در قبال استراتژی کانونهای شورشی می توان نتیجه گرفت که خود رژیم بیش از هر کس، خطر نیروی واقعی و اصلی سرنگون کننده اش و استراتژی انقلابی آن یعنی کانونهای شورشی را درک کرده و هرچند تلاش می کند تا در راستای سیاست اپوزیسیون سازی با برجسته کردن بقایای سلطنت مدفون پهلوی از طریق رسانه های تحت اختیارش و راه اندازی صفحات و کانالهای متعدد در شبکه های اجتماعی از اهمیت و اعتبار آلترناتیو واقعی اش یعنی شورای ملی مقاومت و نیروی محوری آن سازمان مجاهدین خلق بکاهد.
ولی کمتر توفیق یافته و برخلاف آن از آنجا که شرایط انقلابی در ایران واقعی است این سازمان مجاهدین خلق ایران است که به عنوان یک تشکیلات جدی برانداز در زمین واقعی خیزشها و مطالبات واقعی مردم صحنه را به خود اختصاص داده است.
با این توصیف باید اذعان کرد کانون های شورشی در حال حاضر مهمترین نیروی اجرایی انقلابی نوین مردم ایران به شمار می روند که نقش تاریخی خود را در قالب کارکردهای مختلف ایفا می کنند که در ادامه به آن پرداخته می شود.....