قیام دی ۱۳۹۸و بلوغ و تعمیق مرزبندیها
در برنامه آموزشی این ساعت به پاسخ برخی سؤالات شما میپردازیم – از جمله اینکه آیا اعتراضات اقشار مختلف مردم میهنمون از ظلم و ستم آخوندی استمرار دارد و آیا صرفاً با این اعتصاب و اعتراض میتوانیم حق مشروع خودمان را از دیکتاتوری ولایت فقیه بگیریم-
و اساساً تفاوت قیام دی و آبان 98 با سایر اعتراضات و خیزشهای این سالیان چه بوده است؟
ترکیدن بادکنک اقتدار و رفراندم نظام
.... حاکمیت ولایت فقیه که ارکانش بهلرزه افتاده - میپنداشت با نعشچرخانی شهر بهشهر پاسدار جنایتکار قاسم سلیمانی، فضای سیاسی ـ اجتماعی ایران را قفل کرده و بهقبل از قیام آبان ۹۸برگردانده است، اما ناگهان با سیلی محکم قیام مردم و جوانان ایران مواجه شد..
وقاحت آخوندی تا بدانجا بود که برخی کارگزارانش این سیرک نعشچرخانی را رفراندمی دیگر برای تأیید نظام میدانستند و لی، این بادکنک باد شده در یک چشم بههمزدن با خروش دانشجویان در دانشگاههای سراسر میهن از بین رفت...
حال سؤال این است که تکامل و تعمیق مرزبندیها از قیام آبان تا دی و از این ببعد چیست و چه ویژگیهایی دارد؟
آنچه در قیام ۲۱و ۲۲دی98- شاهد آن بودیم، در حقیقت تکامل و تعمیق قیام آبان ۹۸بود. این تکامل و تعمیق خود را در شعارهای متفاوت بارز میکرد. این تفاوت را در محورهای زیر میتوان برشمرد:
۱ـ قیام از دانشگاهها شروع شد و بهخیابان، شهرها و استانها گسترش پیدا کرد.
۲ـ قیامآفرینان چهره پوشالی حکومت را در حالی بهچالش کشیدند که بهقول خودشان در روزهای آمادهباش و عزای عمومی بهسر میبردند و هزینههای نجومی کرده بودند تا جنازه پاسدار سلیمانی را بهطناب نجات از بحران سرنگونی تبدیل کنند.
۳ـ خشم و توفش قیامکنندگان مستقیم خامنهای و سپاه پاسداران را نشانه رفته و خواهان بهزیر کشیدن او شدند. این موضعگیری هوشیارانه بیانگر آن بود که در ادامه و تکامل قیام آبان، جامعه ایران جنگ قدرت در بین باندهای نظام را جز یک بازی کثیف و لو رفته برای استمرار بقای این حاکمیت نمیداند.
شعارهای «این همه سال جنایت، مرگ بر این ولایت»، «خامنهای حیا کن، مملکتو رها کن»، «مرگ بر اصل ولایت فقیه»، «ننگ ما، ننگ ما، رهبر الدنگ ما» و «کشته ندادیم که سازش کنیم، رهبر قاتل رو ستایش کنیم» این خواست را بازتاب میکرد.
۴ـ دیکتاتوری آخوندی با پیش کشیدن موضوع «خطای انسانی» و مطرح کردن شلوغی زمان آمادهباش، درصدد بود، جنایت شلیک بههواپیمای مسافربری را کوچکنمایی کند و بگوید که سران نظام و از جمله شخص خامنهای در جریان نبودهاند. قیامکنندگان با انگشت گذاشتن روی استعفای فرماندهٔ کل قوا، این ترفند کثیف تبلیغاتی را بهشکست کشاندند.
۵ـ مردم پس از خامنهای، سپاه پاسداران را بهعنوان بازوی جنایت، سرکوب و تروریسم آماج خشم و نفرت خود قرار دادند. شعارهای «سپاهی حیا کن، مملکتو رها کن» و «سپاه جنایت میکنه، رهبر حمایت میکنه»، «سپاهی بیغیرت، قاتل جان ملت» و «حکومت سپاهی، داعش ما شمایی» بیانگر این خشم و خروش بود. بهآتش کشیدن عکس پاسدار جانی سلیمانی وا کنشی برخاسته از این تنفر عمومی بود.
۶ـ باطل کردن ترفندهای تبلیغاتی رژیم برای اشرار و اوباش نامیدن قیامکنندگان و نسبت دادن آنها بهکشورهای خارجی پیشاپیش با شعار زیبای «به من نگو فتنهگر، فتنه تویی ستمگر» و نیز «خامنهای بههوش باش، ما ملتیم نه اوباش» در هم شکست.
۷ـ در گذشته وزارت اطلاعات آخوندی تلاش میکرد، با سراندن لباسشخصیها در بین تظاهر کنندگان، بهنفع بازماندگان سلطنت عمل نماید و در بین شعارها پارازیت بیاندازد و بعد با بلندگوها و لابیهای خارج کشوری قیامکنندگان را با بچه شاه ساندویچ کند و این توهم را ایجاد نماید که گویا مردم ایران خواهان بازگشت بهدیکتاتوری سابق هستند. اینبار دانشجویان و مردم آگاه ایران با شعارهای «مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر» و «نه شاه میخوایم نه رهبر، نه بد میخوایم نه بدتر» بهروشنی بین یک ایران آزاد و دموکراتیک با استبداد شیخی و شاهی مرز کشیدند.
۸ـ شعارهای «میکشم، میکشم، آنکه برادرم کشت»، «برادر شهیدم، خونت رو پس میگیرم» و «۱۵۰۰کشته آبان ما» بهترین گواه آن است که خون شهیدان قیام آبان میجوشد و در جوشش پیوسته خود، مردم و جوانان شورشی را بهدادخواهی فرامیخواند.
۸ـ گسترش قیام بهنقاط مختلف تهران و شهرهای اصفهان، مشهد، اهواز، شادگان، کرمانشاه، سنندج، کرج، ساری، بابل، آمل، سمنان، شاهرود، تبریز، قزوین، زنجان، شیراز، ارومیه، گرگان، اراک، قدس و رباط کریم طی ۲روز مؤید آن است که قیام برای بهزیر کشیدن استبداد دینی ادامه دارد و هر روز سقفهای جدیدی را درمینوردد.