728 x 90

اعتراف به‌ شقهٔ نظام زیر ضرب قیام

سخن روز
سخن روز

پاسدار قالیباف رئیس مجلس رژیم در «همایش» حکومتی قانون اساسی ولایت فقیه گفت: «بعضی از دسته‌های سیاسی که با قانون اساسی درافتادند، یا خواهان تجدیدنظر در قانون اساسی هستند یا از اجرای آن طفره می‌روند»(تلویزیون رژیم ۱۲آذر).

پاسدار قالیباف در این اظهارات، حرف خود را هم سرانده و می‌گوید: «شاید هم بهانه آنها این باشد که بگویند این قانون اساسی کارآمد نیست». ضد و نقیض‌گویی او به‌ این یک جمله محدود نمی‌شود. رئیس مجلس دست‌ساز خامنه‌ای که همزمان با تداوم قیام، «خارج» می‌خواند و عباراتی از قبیل «حکمرانی نو» و «تغییر حکمرانی» و «اصلاح ساختار حکمرانی» را دم گرفته، در سخنرانی امروزش هم چند بار همین عبارات را به‌کار برد و «حکمرانی نو» را تکرار کرد. اگر این حرف جدی باشد، عملی شدن آن راهی جز تغییر و بازنگری قانون اساسی ندارد. به‌نظر می‌رسد او که خود متوجه این تناقض بوده، برای رفع و رجوع آن اضافه می‌کند که منظورش از «حکمرانی نو در سطح اول، اجرای قانون اساسی» است.

این‌که هدف نامبرده تعدیل و ماله‌کشی حرف‌های قبلی‌اش هست یا درصدد جدا کردن خرج خود از کسانی است که «دل در گرو این نظام ندارند» اهمیتی ندارد؛ مهم این است که این اظهارات، بیانگر شکاف‌های عمیق و فزاینده‌یی است که بر اثر ضربات مستمر و مداوم قیام سراسری مردم ایران طی ۲ماه و نیم گذشته بر رژیم وارد آمده و آثار آن در بالاترین سطوح حاکمیت امروز به‌ این صورت در معرض دید همگان قرار گرفته است.

کما‌ این‌که رئیسی جلاد هم طی سخنرانی خود در این همایش گفت: «هیچ‌کس در هیچ جایگاهی به‌ خود اجازه دورزدن قانون و نقض قانون را ندهد اما اگر نیاز شد، یک امر فوری اضطراری پیش آمد... خودش قانون دارد، بن‌بست نداریم».

عباراتی که بیش‌ازپیش روشن می‌کند که بحث «بازنگری و اصلاح قانون اساسی» که باب آن مدتی است در روزنامه‌های حکومتی باز شده، دعوایی است که در بالاترین سطح حاکمیت جریان دارد و «بعضی دسته‌های سیاسی» برای به‌در بردن کشتی درهم‌شکستهٔ نظام از «گرداب هولناک» قیام، چاره را در «تغییر قانون اساسی و تجدیدنظر در آن» یافته‌اند.

اما کل این ماجرا، هیاهو برای هیچ است. زیرا اصولاً قانون و تن‌دادن به‌ آن در نظام قرون‌وسطایی ولایت فقیه، مطلقاً جایی ندارد و ولی‌فقیه طبق تعریف خود خمینی، به‌ هیچ‌یک از قراردادهای خود با مردم پایبند نیست و هر جا که منافعش اقتضا کند، به‌بهانه «حفظ نظام»، قوانین دست‌ساز خودش را هم به‌سادگی آب خوردن زیر پا می‌گذارد. واقعیتی که طی ۴۳سال حاکمیت این رژیم پیوسته و هزاران بار به‌اثبات رسیده است. کما‌ این‌که باندهای حکومتی نیز اذعان می‌کنند: «قانون اساسی تنها یک اصل دربارهٔ ولایت مطلقهٔ فقیه دارند و بقیهٔ اصول، اصلاً مبنای مستقلی ندارند»(از بیانیهٔ حزب مجمع ایثارگران ـ آبان ۱۴۰۱).

از همین‌رو بود که مجاهدین از همان روز اول با قانون اساسی ولایت فقیه که ناقض حقوق اولیهٔ مردم است، به‌مخالفت برخاستند، آن را افشا کردند و در همه‌پرسی مسخره قانون اساسی خمینی شرکت نکردند، غضب هیولای جماران را به‌جان خریدند و بهای بس سنگین و خونین آن را هم با افتخار تمام پرداختند.

هیاهو بر سر قانون اساسی یا بر سر رفراندوم، ضمن آن‌که شقه و شکاف واقعی و لاعلاج در رژیم و مشخصاً در باند غالب را علنی می‌کند، تلاشی مذبوحانه برای منحرف کردن مسیر قیام و انقلاب دمکراتیکی است که هدفش از بیخ و بن برکندن فاشیسم مذهبی حاکم است.

قالیباف که خودش و دیگر سرکردگان نظام در زیر ضرب قیام دچار جنگ‌وجدال و شقه و شکاف شده‌اند، ادعا می‌کند: «در این دو سه ماه اخیر، دشمن(قیام‌کنندگان) قانون اساسی نظام را هدف گرفته»، اما او قادر نیست حتی یک مورد یا یک شعار را نشان بدهد که قیام‌کنندگان حتی به‌اشاره حرفی از قانون اساسی زده باشند یا خواستار اصلاح آن شده باشند. حرف مردم به‌پاخاسته، از روز اول، یکی بیش نبوده است: «مرگ بر خامنه‌ای» و «مرگ بر اصل ولایت‌ فقیه» به‌ چیزی کمتر از این هم قانع نیستند. بنابراین تلاش این کشتی‌شکستگان هراسان برای باد کردن بادکنک سوراخ قانون اساسی، عجز و درماندگی مطلق آنان برای مقابله با قیام و نجات از گرداب سرنگونی را هر چه نمایان‌تر می‌نماید.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/19f6240d-16af-4d96-8de7-415afb7f7aa7"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات