ایوان استفانتس نماینده پارلمان اروپا از اسلواکی طی سخنرانی خود در کهکشان مقاومت ایران در روز ۱۰تیر ماه گفت: «برای تغییرات ۳شرط وجود دارد: رهبری، برنامه و مردم، ما از رهبری عالی خانم رجوی برخورداریم؛ همچنین ما برنامهٔ ۱۰مادهیی را داریم و افراد بسیاری را داریم که از صمیم قلب برای آزادی ارزش قائلند. تغییر در راه است و همهٔ ما در پارلمان اروپا در کنار شما ایستادهایم».
نماینده استفانتس در این عبارات کوتاه، بهموجزترین وجه، وضعیت انقلابی کنونی ایران، چشمانداز آن و علت کانونی موج حمایتهای بینالمللی از مقاومت ایران را بیان کرده و بیان دیگری از بلوغ شرایط عینی و شرایط ذهنی که ضرورت هر انقلاب پیروزمند است را ارائه نموده است.
هر کدام از این سه شرط لازم (رهبری، برنامه و مردم) را که البته ارتباطی ارگانیک با یکدیگر دارند قدری آنالیز کنیم.
وقتی از رهبری قیام و انقلاب سخن میگوییم، البته وجه اخص آن در سیمای مریم رجوی نمودار میشود. اما مریم رجوی تنها یک فرد نیست. ژنرال وسلی کلارک کاندیدای ریاستجمهوری و فرمانده نیروهای ناتو در اروپا، در این باره گفت: «خانم رجوی، میخواهم بهشما بهخاطر رهبریتان تبریک بگویم آنچه شما انجام میدهید و آنچه در آینده محقق خواهید کرد باور نکردنی است... فقط سازمانی مانند سازمان شما میتواند در چنین مبارزهیی دوام بیاورد و بهپیروزی برسد».
سناتور جو لیبرمن نیز در سخنرانی خود گفت: «در تاریخ شورشها و قیامها در سراسر جهان هرگز همچون این مقاومت نبوده که اینچنین بایستد و چنین گذاری را بهسوی آزادی امکانپذیر کند. هیچ جنبشی نمیتواند بدون یک رهبر بزرگ موفق شود. خانم رجوی یک رهبر بزرگ است. او طراح بزرگی است، او الهامبخش است».
قدرت و صلاحیت رهبری را با دو شاخص میتوان سنجید و محک زد، برنامه و سازمان؛ یعنی این رهبری برای سرنگونی و رسیدن بهپیروزی چه طرح و برنامهیی دارد و برای تحقق آن، چه ابزار و سازمان کاری را با چه کم و کیفی تدارک دیده است.
سناتور توریسلی در این باره میگوید: «جنبش انقلابی چه چیزی را ایجاب میکند؟ عزم و اراده، و جرأت پرداخت هر قیمتی برای رسیدن بههدف. کسانی که کاملاً بهاهدافشان متعهد هستند. من این ویژگیها را تنها در سازمان مجاهدین خلق پیدا کردهام. جنبش و قیام مردم ایران نیاز بهافرادی دارد که عزم جزم داشته و متعهد باشند... این جنبش نیاز بهیک برنامه منسجم و جامع دارد و این را من در برنامه ۱۰مادهیی خانم مریم رجوی پیدا کردم».
تونی کلمنت وزیر پیشین خزانهداری کانادا نیز میگوید: «برنامه ۱۰مادهیی هر روز بهاین آلترناتیو قدرت و اعتبار میبخشد. آلترناتیوی که بهارزشهای دموکراتیک اعتقاد دارد... یک اپوزیسیون سازمانیافته که ارگانهای (دولت آینده) را بنا کرده و برنامهیی برای آینده دارد».
شرط ضروری دیگر «مردم» است. وقتی از مردم ایران سخن میگوییم، از یک تودهٔ بیشکل و بیهویت حرف نمیزنیم؛ سخن از مردمی است که در جریان قیام سراسری۴۰۱ این حقیقت را به ثبت رساندند که این رژیم را نمیخواهند و با شجاعتی خیرهکننده حتی بهقیمت از دست دادن جان خود در برابر این رژیم ایستادهاند. مردمی که طی بیش از ۴دهه مقاومت و طی قیامهای متعدد، بهترین فرزندان خود را فدیهٔ آزادی کرده است و در حال حاضر نیز ارادهاش در کانونهای شورشی تبلور یافته که هر روز و هر شب، در هر شهر و کوی و خیابان مظاهر رژیم و مراکز سرکوب و جنایت و دجالگری رژیم را بهآتش میکشند.
مایک پنس معاون قبلی رئیسجمهور آمریکا در این مورد گفت: «کانونهای شورشی در ایران سرچشمهٔ امید برای مردم ایران هستند. آنها موتور محرکی برای تغییر از درون در طول قیامها و تداوم اعتراضات هستند. آنها هر روز بیشتر قدرت میگیرند».
یانس یانشا نخستوزیر پیشین اسلوونی نیز گفت: «توجه بهکانونهای شورشی که بهصورت سازمانیافته در ایران جان خود را برای مقابله با نیروی وحشی سپاه پاسداران بهخطر میاندازند، مهم است... بهدلیل فداکاری بیدریغ آنها در راه آزادی، تغییر در ایران اجتنابناپذیر است، زیرا مردم ایران این رژیم را نمیخواهند».
بهدلیل برخورداری مقاومت و انقلاب دموکراتیک مردم ایران از این سه شرط ضروری، قضاوت شخصیتهای برجستهیی که در کهکشان امسال سخن گفتند، از اینگونه بود که: «ما در لحظهیی از تغییرات عظیم قرار داریم» (آنا فیرث- نمایندهٔ پارلمان انگلستان).
همان لحظهیی که تام ریج نیز در بحبوحه کشاکشهای بین رژیم و مقاومت ایران بر سر برپایی کهکشان ایران آزاد دربارهٔ آن نوشته بود: «لحظهٔ روبهرو شدن غرب با حقیقت در رابطه با ایران فرا رسیده است» (واشنگتن تایمز ـ ۵تیر۱۴۰۲).