سناتور جوزف لیبرمن کاندیدای معاون ریاستجمهوری آمریکا در سال۲۰۰۰، در سخنرانی خود در کهکشان ایران آزاد گفت: «باور کنید شما در شورای ملی مقاومت، سازمان مجاهدین و مبارزان مقاومت در تهران، بیش از هر دولتی در جهان، از جمله دولتهای قدرتمندی مانند دولت من و دولتهای اروپایی، رژیم را میترسانید، چرا که شما نمایندهٔ مردم ایران هستید و مبرمترین تهدید برای بقای این رژیم هستید. بههمین دلیل است که آنها پول زیادی را برای حمله بهشورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین خرج میکنند».
وقتی یک سناتور آمریکا با چند دهه تجربه سیاسی تا آستانه ورود به کاخ سفید، به این نتیجه میرسد که ترس رژیم آخوندی از مجاهدین و مقاومت ایران بیشتر از ترس آن از قدرت شماره یک نظامی و اقتصادی جهان و همچنین دولتهای اروپایی است؛ علائم روشن، مکرر و متنوعی از سراسیمگی رژیم را در صحنه سیاسی میبیند که در مقطع برپایی کهکشان مقاومت ایران با وضوح بیشتر بارز شده است. سناتور لیبرمن یکی از این علائم را میزان «پولهای زیادی» ذکر میکند که آخوندهای حاکم بر ایران «برای حمله به شورای ملی مقاومت خرج میکنند». او دلیل پایهیی ترس و سراسیمگی رژیم و مبنای توان این مقاومت را هم ریشه داری و پایگاه مردمی و میهنی این مقاومت ذکر میکند که در طی چهار دهه مقاومت با درسهای ماندگار پایداری خود را نشان داده و در جریان برپایی کهکشان ایران آزاد باز هم در برابر انظار داخلی و بینالمللی قرار گرفته است.
این پایه اجتماعی و نیروی مردمی و آرمانی، همان واقعیتی است که خمینی پس از ربودن انقلاب و غصب حق حاکمیت مردم ایران در مواجهه سیاسی با مجاهدین با شامه قدرت پرستانه و ضدانقلابی خود بهمثابه تهدید جدی و مبرم رژیمش حس و بیان میکرد.
۴۳سال پیش خمینی در یک سخنرانی با صراحت گفت: «دشمن ما نه در آمریکا، نه در شوروی و نه در کردستان است، بلکه در همینجا در مقابل چشمهای ما در همین تهران است» (۴تیر ۱۳۵۹).
اما بایستی خاطرنشان کرد که این تهدید، بهخصوص امروز و در شرایط کنونی که «رژیم ایران ضعیفتر از هر زمان دیگری است و مقاومت سازمانیافتهٔ ایران از این ضعف بهره میگیرد تا رژیم را بهزیر بکشد» (از سخنرانی جان بولتون در کهکشان ۱۴۰۲)؛ برای آخوندهای حاکم از هر زمان دیگر عاجلتر، مبرمتر و وحشتناکتر است.
رژیم تمام تلاش خود را همواره و بهویژه در سالهای اخیر صرف کرده و با هزینههای کلان کوشیده بر این واقعیت، یعنی تعادلقوای بالفعل رویارویی مقاومت انقلابی با رژیم، سرپوش بگذارد و آن را وارونه جلوه دهد. در این مورد رژیم آنچه را که از فریب و دجالگری و پروپاگاندا، از خلق آلترناتیوهای قلابی، تا بهکار گرفتن انبوهی از لابیها و مزدوران داخلی و خارجی خود در قالب تحقیق یا نظرسنجی و غیره، بهکار گرفته تا القا کند که مجاهدین در ایران طرفداری ندارند و مردم ایران مجاهدین و راهحل آنها مبنی بر تغییر انقلابی و رادیکال رژیم را رد میکنند و بهدنبال اصلاحات بهشیوهٔ مسالمتآمیز هستند. اما قیام سراسری مردم ایران که از پاییز گذشته آغاز شد، تمام این نقشهها را نقش بر آب کرد.
ژنرال جیمز جونز نخستین مشاور امنیت ملی اوباما طی سخنرانی خود در کهکشان گفت: «در موج اخیر اعتراضات در سراسر ایران، شاهد اوجگیری سمفونی مقاومت بودیم که بیش از ۴دهه در حال اجراست. این بازتاب عزم تزلزلناپذیر میلیونها ایرانی برای تغییر بود».
این واقعیت چنان عیان است که سردمداران رژیم نیز ناگزیر از اعتراف بهآن هستند. پاسدار قالیباف رئیس مجلس ارتجاع تصریح میکند: «بیشترین نقش را در ساماندهی حوادث سال گذشته مجاهدین برعهده داشتند» (خبرگزاری سپاه پاسداران ـ ۲۲تیر ۱۴۰۲۹).
اما افزون بر اینها، هراس و سرآسیمگی روزمرهٔ آخوندها در قبال فعالیتهای مقاومت ایران، وجه دیگر این واقعیت را پیوسته در معرض انظار دنیا قرار میدهد؛ از «پول زیادی که رژیم برای حمله به مقاومت ایران خرج میکند»، تا کنش و واکنشها و دست و پا زدنها و ابراز خوشحالی عجولانهاش برای ممانعت از برگزاری کهکشان امسال و تظاهرات پاریس، تا واکنش هیستریک و جنونآسا در قبال سفر اخیر خانم مریم رجوی بهایتالیا و استقبال نمایندگان مجلس و سنای این کشور از ایشان...
در رابطه با این مورد آخر، وزارتخارجه رژیم سفیر ایتالیا در تهران را احضار و اعلام کرد این سفر برایش قابلتحمل نیست. نایبرئیس کمیسیون امنیت مجلس ارتجاع هم مثل برخی دیگر از منابع و مهرههای نظام به شانتاژ و تهدید پرداخت و گفت: «به این کشورها و سایر کشورهایی که بهدنبال حمایت از مجاهدین هستند، هشدار میدهیم قطعاً پاسخ محکمی دریافت خواهند کرد. این کشورها باید بدانند که ایران در سالهای گذشته مبارزه کامل علیه مجاهدین را در دستور کار داشته و بهتر است این نظامهای سیاسی حیات خود را بهجریانهای تروریستی گره نزنند».
اما این واکنشهای دیوانهوار و ناگزیر، همچنان دو واقعیت را در صحنهٔ سیاسی هر چه نمایانتر میکند: نخست آنکه «مجاهدین و مقاومت ایران مبرمترین تهدید برای بقای رژیم هستند». دوم، خلیفهٔ ارتجاع و ایادی او سوزش آتش جهنم سرنگونی را روی پوست خود احساس میکنند.