آنچه در شبانگاه سهشنبه ۸آذر در سراسر ایران و در دهها شهر بزرگ و کوچک کشور بهوقوع پیوست و تا ساعاتی از بامداد چهارشنبه نیز ادامه پیدا کرد، یکی از درخشانترین و پرافتخارترین فرازهای قیام سراسری و انقلاب دمکراتیک مردم ایران بود.
پس از اعلام شکست رژیم در مسابقهٔ فوتبال در قطر، ناگهان مردم در شهرها و مناطق مختلف در سراسر کشور بهخیابانها سرازیر شدند، جشن گرفتند، شادمانی و آتشبازی کردند و بهگفتهٔ خودشان «برد ایران و باخت نظام» را بهمثابه یک پیروزی بزرگ ملی بهیکدیگر تبریک گفتند.
این رویداد، در نوع خود در دنیا و در تاریخ معاصر بیسابقه است، چرا که ورزش بهدلیل علایق عمومی همواره میدانی برای سوءاستفادهٔ سیاسی دیکتاتوریها برای تحکیم قدرت خود و منحرف کردن اذهان مردم از حقوق اساسی و آزادیهای دمکراتیک بوده است. دیکتاتوری آخوندی که بهخصوص با دجالیت دینی گوی سبقت را در شیادی و فریبکاری از همهٔ دیکتاتوریها ربوده، با آنکه بنابهماهیت ارتجاعی و قرونوسطایی خود، هرگز و هیچگاه سنخیتی با ورزش و ورزشکاران نداشته، تمهیدات گستردهیی بهکار بسته بود و با صرف هزینههای هنگفت، تلاش کرده بود، تا از رهگذر این مسابقات، اذهان را از قیام منحرف کند و جنگ آشتیناپذیر مردم با خود را تحتالشعاع قرار دهد، اما مردم با تودهنی محکمی خامنهای دجال را سر جایش نشاندند و بهاو فهماندند که بسا آگاهتر از آن هستند که فریب ملیگراییهای میانتهی این رژیم ضدایرانی را بخورند. از نظر مردم ایران، دشمن، همین رژیم حاکم است و با هیچ فریب و ترفندی، تمرکز خود را از این رژیم که ۴۳سال است میهنشان را اشغال کرده برنمیدارند و از سرنگونی آن کوتاه نمیآیند.
یکی از برجستهترین نمودها و اوج آگاهی مردم ایران در این جشن و شادمانی ملی، آن است که دشمن اصلی همین رژیم است، بنابراین دوست از نظر مردم ایران، کسی است که با این رژیم میجنگد و در این جنگ جدیتر است. دشمن نیز همچنان که خانم مریم رجوی در همین رابطه گفت: «هرکس در هر حرفه و پستی که باشد، اگر در کنار این رژیم بایستد، مردم او را ضدملی و ضدایران و ایرانی میدانند».
قیام سراسری مردم ایران، طی دو ماه و نیمی که جریان داشته، تأثیر تعیینکننده و جهشواری در بالغ کردن و ظاهر کردن این آگاهی ملی داشته است. البته این آگاهی در بطن جامعهٔ ایران وجود داشت، اما زیر خاک و خاکستر اختناق و سرکوب، مجال بروز و ظهور نمییافت؛ طوفان قیام این آوار را کنار زده و آگاهی موجود را بارز کرده است.
۴۳سال روشنگری مجاهدین برای افشای دجالگریهای دینی استبداد مذهبی و کشاندن خمینی از ماه عوامفریبی به چاه منفورترین دیکتاتور عالم و افشای پیگیرانه جنایتها و خیانتهای ضدایرانی این رژیم، از جنگ ضدمیهنی و صدور ارتجاع و تروریسم تا برنامه بمبسازی اتمی و دجالبازیهای ضداستکباری، بهبهای سنگین و خونین، در این تودهنی بزرگ اجتماعی بهخامنهای بهبار نشست.
مجاهدین از آغاز، زیر بار اسلامپناهیهای ریایی خمینی نرفتند، بهقانون اساسی او بر مبنای ولایت فقیه رأی ندادند و سپس جواب اجتماعی آن را با شعار «مرگ بر اصل ولایت فقیه» و «اسلامو پله کردند، مردمو ذله کردند» گرفتند.
ماهیت جنگ ویرانگر و ضدمیهنی خمینی را که میخواست آن را با شعار «فتح قدس از طریق کربلا» پیش ببرد، افشا کردند. ماشین جنگیاش را درهم شکستند و جامزهر آتشبس را بهحلقومش ریختند و جواب اجتماعی آن را هم با شعار «... دشمن ما همین جاست» گرفتند.
پروژهٔ مخفیانهٔ ساخت بمب اتمی را که رژیم سعی میکرد آن را بهعنوان یک دستاورد علمی قالب کند، افشا کردند و جواب اجتماعی آنرا با شعار هجوآمیز «انرژی هستهیی، دویست تومن بستهیی» دریافت کردند.
نقشهٔ شوم خمینی برای بسط ولایت سفیانیاش بهکشورهای منطقه را افشا کردند و پاسخ اجتماعی آن را در قالب شعارهایی همچون «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران» دریافت کردند.
بازی مبتذل و مسابقهٔ مسخره میان نرمتنان و سختسران درون نظام تحت عنوان اصلاحات و اصلاحطلبی را افشا کردند و جواب آن را با شعار «اصلاحطلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» گرفتند و...
اکنون باز این مردم ایران هستند که با هوشیاری بسیار تبلیغات خامنهای را که میخواست از فوتبال و مسابقهٔ ورزشی با رنگ و لعاب ملی و ملیگرایی میانتهی، برای منحرف کردن قیام استفاده کند، بر سرش خراب کردند و باخت او را جشن گرفتند.
این آگاهی ژرف ملی و جنگ آشتیناپذیر عموم مردم ایران با رژیم حاکم، خود یکی از بینات پیروزی قیام سراسری و انقلاب دمکراتیک و طلوع ایران آزاد فرداست.