سخنی چند در پاسخ به اراجیف رحمانی فضلی
در گفتگو با برنامه «نگاه یک» تلویزیون دولتی
تو را چه سود
فخر به فلک برفروختن
هنگامی که
هر غبارِ راه لعنتشده نفرینت میکند؟
تو را چه سود از باغ و درخت
که با یاسها
به داس سخن گفتهای
خلیده در بلاهت «با لتههای غروری نگونسار بر نیزههایشان»
خامنهای و قاتلان عمامهدار و بیعمامهٔ او بیاعتنا به قوانین متقن هستی و تکامل، گمان کردند اگر اسامی و مشخصات قربانیان قساوت عریان خود را منتشر نکنند، حافظهٔ ملی آن را به فراموشی خواهد سپرد.
بیهوده پنداشتند که اگر با این دست و آن دست کردن، انکار نمودن، از این بلندگو به آن بلندگو پاس دادن و تکذیب و تأییدهای پیدرپی، برای ایز گمکردن، میتوانند این خون عظیم و جوشان را کتمان نمایند.
اینگونه تصور میکردند که جهان در دوران شتر و کجاوه و کافور و عبا و چاقچور است و رواق گیتی تاریک، تا آنها بتوانند هر دروغ و کژی را به جای راست و راستی بنشانند.
نمیدانستند در عصر ارتباطات حتی چکهٔ شبنمیدر تاریکی خلوت شب بر گلبرگی در سه کنج فراموش یک باغچه، نیز طنین و صدای خود را دارد و قابل انعکاس است. یا میدانستند و به خود میقبولاندند که میتوان حقیقت را تحریف کرد.
چه خامدلانه! انگاشته بودند که گویا میشود و میتوان با شستن شتابناک خونها از کف خیابان و برچیدن دارها و در دستمال پیچاندن ساطورها و تبرهای خونین، نفرت انفجاری را نیز از وجدان برانگیختهٔ مردم ایران شست.
نمیشنوند و نشنیدند
آیا در پژواک صدای سرفههای دردناک آسیه پناهی، که تنها جرمش دفاع از سرپناهش بود مرگ خود را نمیشنوند؟ آیا صدای صیقل خوردن شمشیر انتقام را خیابانهای ایران نمیشنوند که برای فرودی سخت با نیروی کینهای عطشناک، تیز و تیزتر میشود.
آیا...
نمیشنوند. نشنیدند و گمان کردند با افکندن هیولای کرونا بر جسم و جان مردم، و قرار دادن آنها بین دوگانهٔ «نان» و «جان» میتوانند از عواقب سهمگین آن کشتار برهند.
نشنیدند و نمیتوانستند بنشینند؛ زیرا اگر قرار بود آنها همان را از جهان دریابند که یک عارف بیداردل و پاکدامن هنگام چکیدن حقیقت در آینهٔ شفاف آفرینش مینیوشد، یک جای جهان میلنگید.
نشنیدند و نمیخواستند بشنوند اما آن خونها پا درآورد، رگ به رگ به هم پیوست، سیلاب شد، به غرش درآمد و خود را به دیوارههای صخرهای کوفت.
و اینک این قاتل است که میگوید «همین روزها تعداد کشتههای آبان اعلام میشود» (انتخاب. رحمانی فضلی. ۱۱خرداد ۹۹)
اعتراف به مقاومت سازمانیافته و سراسری
ادعای اعلام آمار شهیدان آبان، اگر چه ممکن است کذب باشد و ادعا و طبق معمول حکومت دستاربندان ریایی به آن تن ندهد اما تا همینجا گویای بسیاری حرفهاست. یک پیروزی برای مقاومت ایران است که با اتکا به حمایتهای مردمی به گردآوری و اعلام اسامی و مشخصات شهیدان پرداخت. افزون بر این، مهمترین نتیجهیی که از آن میتوان گرفت این است که مقاومتی سازمانیافته و سراسری در تمامی مراحل در صحنه حضور داشت و مانع از آن شد تا قیام آبان۹۸ به محاق برود و جامعه پس از آن دچار رخوت و سکون شود و یأس و سرخوردگی شهرها را در بر بگیرد.
به تاریخچهٔ جنبشهای انقلابی در میهنمان نگاه کنیم هر جا که سرکوبی خونین رخ داده، نتیجهٔ خودبهخودی آن، واپسنشستن و سرخوردگی و یک دورهٔ فترت و سکوت بوده است. بعد از کشتار قیام آبان۹۸ در منحنی رو به صعود خیزش و جنبش هیچ نقطهای پیدا نمیکنیم که در آن جامعهٔ ایران از تپش و جوشش افتاده باشد. یک دلیل واضح آن آمدن همین جناب وزیر و اعتراف ذلیلانهٔ او به این واقعیت است که یک مقاومت سازمانیافته و سراسری وجود دارد؛ با پتانسیل راهاندازی «جنگ داخلی» برای سرنگونی استبداد دینی.
اسم این مقاومت چیست؟
رحمانی فضلی در وضعیتی قرار دارد که نمیتواند به صراحت اسمش را بیاورد؛ ولی آن را در بین دو اسم دیگر ساندویچ میکند و به خورد شنونده میدهد. یکی سلطنتطلبان، دیگری داعش.
هم رحمانی فضلی میداند و هم شاه چیها و هم عالم و آدم که بازماندگان سلطنت و هواداران بچهٔ شاه، اهل براندازی، خطر کردن و درافتادن با سپاه جرار در شهرهای ایران نیستند؛ نه تنها نیستند، همانطور که رضا پهلوی گفته برای تغییر در ایران چشم به سپاه و نیروی انتظامی دوختهاند. داعش هم که فرزندخوانده و اخوی عقیدتی حضرات است و نام بردن از آن بیشتر یک ایز گمکردن است. میماند مجاهدین که بیپروا و بدون مجامله اعلام کردهاند که با استراتژی هزار اشرف و هزار کانون شورشی در تدارک قیام و سرنگونی حاکمیت آخوندی هستند. از ترس این مقاومت است که خامنهای عمامه به زمین میکوبد و سراسیمه به وزیر کشورش دستور میدهد که اینترنت را قطع کند. بیچارهٔ نگونبخت نمیداند که کانون شورشی با اینترنت بهوجود نیامده که با اینترنت از میان برود.
در این حرفهای رحمانی فضلی دقت کنید که چگونه با زبان خودش به مقاومت سازمانیافته و فعالیت کانونهای شورشی و ابعاد گستردهٔ آن اعتراف میکند:
«تمام رسانههای آمریکا و مخالف ایران از جمله سلطنت طلبان، منافقین و داعش آموزش مسلحانه میدادند. میگویند رحمانی اینترنت را در اعتراضها قطع کرد. وقتی از طریق اینترنت آموزش نظامی میدهند، باید اینترنت قطع شود. آنها میخواستند در ایران جنگ داخلی راه بیندازند. از چند ماه قبل آبان، آموزش نظامی را آغاز کرده بودند». (انتخاب. ۱۱خرداد ۹۹)
«هیچ مقابله مسلحانهای با مردم نشد»!
رحمانی فضلی با یک فقره دروغ آشکار مدعی است که در قیام آبان به سمت مردم شلیک نکرده است:
«در اعتراضات آبان هیچ مقابله مسلحانهای با مردم نشد و به خویشتنداری و مراعات توصیه میشد و اسناد آن هم موجود است. ولی وقتی به پاسگاه حمله میکنند، باید با آنها مقابله شود، زیرا اگر نیروی انتظامی دفاع نکند، مردم قربانی میشوند. امنیت کشور برای ما ارزش دارد و در چارچوب قانون باید از امنیت کشور دفاع شود». (همان منبع)
دقت کنید اولاً میگوید «اعتراضات» و نه «اغتشاش» و کلمهٔ «معترضان» را به کار میبرد و نه «اشرار»؛ که خامنهای گفت. این عقبنشینی، محصول نوش جان کردن سیلیهای آتشین از مقاومت است. در ثانی راست میگوید. «اسناد آن موجود است»! وزیر کذاب فقط کافی است سری به روزنامهها و سایتهای آن زمان بزند. در تاریخ ۲۶آذر ۹۸ محمود صادقی، هنگام طرح استیضاح در مجلس ارتجاع خطاب به او میپرسد:
«دو نفر در حوزه انتخابیه من (محدوده کرج و شهرقدس) با اصابت گلوله به مغزشان جان باختهاند. آیا امکان تیراندازی، دست کم به پا یا کمر به پایین وجود نداشته که چنین شلیکهایی انجام شده است؟» وزیر کشور هم با شقاوت و خونسردی تمام در پاسخ میگوید:
«خب! شلیک به پا هم انجام شده بوده است»! (ایمنا. ۲۶آذر ۹۸)
نماینده با این جواب قانع نمیشود و میگوید:
«اینطور گفته میشود که ما این ناآرامی را، ظرف ۴۸ساعت جمع کردیم، مسألهٔ من این بود که آیا جمع کردن به این معنی که این مقدار تیراندازی صورت گرفته و این همه جان باخته بر جای بگذارد، هنر است؟ جمع کردن این است که شما در وهله اول اجازه بیان حرف را بدهید. آن هم معترضانی که در واکنش به یک تصمیم بهشدت غیرکارشناسی و غافلگیرانه موضع گرفته و عکسالعمل نشان دادهاند». (همان منبع)
بله «اسناد آن موجود است». «هیچ مقابلهٔ مسلحانهای با مردم نشد»!
آنجا که قدم بر نهاده باشی
گیاه
از رُستن تن میزند
چرا که تو
تقوای خاک و آب را
هرگز
باور نداشتی.
نه میبخشیم و نه فراموش میکنیم
رحمانی فضلی در این مصاحبه، با به کارگیری تاکتیک اعلام مرحله به مرحله خبر برای کاستن از حساسیت آن، در یک جا نیز میگوید: «همین روزها تعداد کشتههای آبان اعلام میشود. حوادث غمباری رخ داد و حدود ۴۰ یا ۴۵نفر یعنی حدود ۲۰درصد کشته شدگان، افرادی بودند که با سلاحهایی کشته شدند که سلاح سازمانی نبود و آنها شهید شدند». (انتخاب. ۱۱خرداد ۹۹) او با این اظهارات میخواهد میخ دو موضوع را بکوبد:
۱ـ تعداد شهیدان آبان رقمی در حدود ۲۰۰ الی ۲۲۵نفر است که ۲۰درصد آن ۴۰ یا ۴۵نفر میشود!
۲ـ ۲۰درصد آنها با سلاح غیرسازمانی کشته شدهاند.
طبعاً هر دو در راستای مینیمیزه کردن و شانه خالی کردن از عواقب کشتار آبان ماه است که تبعات اجتماعی و سیاسی آن گلوی دیکتاتوری جنایتکار آخوندی را میفشارد. برای فشردن ماشهها در روز موعود، این خون بیدار است و زبانه میکشد.
«نه میبخشیم و نه فراموش میکنیم»
باش تا نفرینِ دوزخ از تو چه سازد،
که مادران سیاهپوش
ـ داغداران زیباترین فرزندان آفتاب و باد ـ
هنوز از سجادهها
سر برنگرفتهاند!
(احمد شاملو. آخر بازی. از دفتر «ترانههای کوچک غربت»)