آیا محدودیت فازهای تکاملی نشان از محدودیت کل دنیای مادی ندارد؟ دیدیم که هر مرحله تکاملی، پایانی داشت، سرفصلی داشت یا بهاصطلاح اجل مسمایی داشت؛ محدودیت بود. تکامل حیاتی نمیتوانست الی غیرالنهایه ادامه داشته باشد. در جایی ایستاد، دیگر به بنبست رسید. خروج از این دور و شکستن بنبست، با انسان محقق شد که دنیای جدیدی را نقش داد. تکامل در انسان به تکامل فرهنگی و اجتماعی تبدیل شد. این، نتیجه الزامی تغییرات کمی به کیفی است. جهش! و جهشی روی جهش و سرانجام جهشهای عظیم کیفی. حالا سؤال ما در اینجا این است: با توجه به اینکه تمام مسیر به مراحل و فازهایی محدود و تقسیم شده، آیا اینکه هر فاز محدود است، میتواند نشان از این باشد که کل مسیر هم محدود است؟ یا به عبارت سادهتر، جهان مادی محدود است و نامحدود نیست؟
البته در هر مرحله، قانونمندیهای مراحل قبل هم صادقند، ولی نقش اصلی و تعیینکننده را قوانین جدید دارند. بهعنوان مثال: درست است که ما زندگی حیوانی هم داریم)زندگی حیوانی نه بهمثابه توهین، بلکه به این معنی که الآن هم یک قدر مشترک، یک مخرج مشترک با سایر حیوانات داریم(، ولی با قوانین و نظرگاههای حیوانی، دیگر نمیشود به استقبال مسائل انسانی رفت و انسان را از آن زاویه دید و از آن زاویه برخورد کرد. زیرا در مورد ما، قواعد و قوانین پیچیدهتری آمدهاند و روی ما عمل میکنند و از آن زاویه است که بایستی به ما نگاه شود، ً اتفاقاً حاکمیت هم با آنهاست. مکانیزمهای خورد و خوراک ما میتواند شبیه یا ً دقیقاً مثل حیوانات باشد، ولی کل موجودیت ما تابع آن قواعد و قوانین نیست.