728 x 90

تبیین جهان- شماره پنجاه

تبیین جهان- مسعود رجوی

تبیین جهان- شماره پنجاه
تبیین جهان- شماره پنجاه

تبیین جهان- شماره پنجاه

طرح وحی از جانب انبیا

پس به یک «پاشنه آشیل» در فلسفه‌های بشری رسیدیم! شناختهای بشری

را هر قدر در ترازوی منطقی وزن کنیم، به هرحال اثر زمانه را بر خودشان دارند. و اینجاست که دقیقًا انبیا با سلاح وحی وارد میدان می‌شوند. یعنی درست در همین نقطه، درست در نقطه ضروری شدن مسئولیت، تکلیف و وظیفه، در نقطه‌یی که فلسفه‌های بشری ـ تازه آن فلسفه‌های درست یا بالنسبه درست ـ به‌رغم همه نقاط قوتشان، در مسأله مسئولیت و عزم جزم به‌خاطر تکلیف، دچار بن‌بست می‌شوند یا خدشه برمیدارند؛ انبیای راستین وارد میدان می‌شوند، در آن نقطه‌یی که به اعتقاد ما دیگر یکسری شناختهای محتوم، قطعی و تغییرناپذیر که بر اساس آنها بتوان حرکت کرد، الزم است... .

به اعتقاد آنها، وجود یک تصویر تام و تمام، تصویر خدشه‌ناپذیر، تصویری در

تمامیت، برای یک هستی وظیفه‌مند انسانی، برای به دوش کشیدن بار مسئولیت

ـ مسئولیت تغییر جهان کهنه به نو ـ نهایت ضرورت را دارد. برای این‌که مسئولیت بطلبند و این مسئولیت را هم از دل جهان بیرون بکشند، چیزی که به‌اصطلاح ذهنی و ساختگی نباشد.تصویری جامع، تصویری برحق یا به‌قول قرآن «هوالحق» که از اطلاق کامل، یعنی حقاینت کامل در هر زمان و مکانی، برخوردار باشد و در آن هیچ شبهه و تردید راه نداشته باشد... .

تفاوتهای علم و فلسفه

بحث ما در مورد علم و فلسفه در اینجا تمام می‌شود.

فقط اجازه بدهید مرور کوتاهی از تفاوتهای این دو مقوله که تا به‌حال به دست

آوردیم، بکنیم.

-گفتیم که از نظر موضوع یکی (علم) پاسخ به چگونگی می‌دهد و دیگری

(فلسفه) پاسخ به چراییها می‌دهد.

-گفتیم که در رابطه با قلمروشان، علم، قلمروش وجوه جزیی است؛ در حالی که

فلسفه وجوه کلی و علل نخستین را دنبال می‌کند.

- گفتیم که داده هـای علمی، کمی و سنجش پذیر هستند، در حالی که

نتیجه‌گیریهای فلسفی مبتنی بر کلیات و کیفیات و حالات و صور کلی هستند.

-هم‌چنین رابطه علم و فلسفه را با یکدیگر دیدیم و دیدیم که فلسفه هم روی گفتیم که ملاک علم تجربه است و ملاک فلسفه، ّ تفکر منطقی است.

دوش علم سوار است و هم راهبر و راهگشای علم است.

به این ترتیب در حد مورد نیاز مان ـ که البته در بحثهای آینده بیشتر روشن

خواهد شد ـ نسبت به علم و فلسفه آگاه شدیم.

فصل دوم: طیف تبیینات مختلف

۱ـ ورود به تبیین

در این فصل می‌خواهیم طیف تبیینات مختلف یا طیف جوابهای ممکن را که

می‌توان داد، بررسی کنیم، یعنی می‌خواهیم وارد تبیین شویم.

اکنون در چه نقطه‌یی هستیم و در کجای بحث قرار داریم؟ تاکنون، ترتیبات و

قواعد تکاملی را بیرون کشیدیم و به اصطلاح، قدم زن دائمًا پیچیده شونده، شتابان، یک جهته و تطبیق پذیر را در طول ده، پانزده میلیارد سال تعقیب کردیم. معنی علم و فلسفه را هم تا حدودی بررسی کردیم و با فهم جایگاه و ضرورت آنها و این‌که هر کدام چه مسأله‌یی را حل می‌کنند، دیگر چندان دست‌انداز و اشکالی بر سر راهمان نیست و می‌توانیم حرکت کنیم.

ضمن راهی که تابه‌حال آمده‌ایم، یادمان هست که: پوزیتیویستها ـ آنهایی که

منکر فلسفه و تبیین و مفهوم جویی بودند ـ را کنار زدیم و با اگنوستیسیستها که

مدام از عجز و ناتوانی دم می‌زدند و «نمی‌دانم و نمی‌توانم» می‌گفتند، حسابمان

را روشن کردیم. اکنون می‌توانیم راه تبیین را ادامه بدهیم و در مفهوم تکامل به

بحث بنشینیم... .

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/107607ab-721c-42b2-9f22-9865bfa1a223"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات