ابتدا اجازه بدهید خلاصه ای از بحث جلسه گذشته را مطرح کنیم. در جلسه گذشته گفتیم که بحث ما شامل دو قسمت میشود:
۱ـ قسمت علمی
۲ـ قسمت فلسفی یعنی بر اساس همان شیوه و متد و منطقی که داریم، ابتدا میبایستی یک شناخت علمی و تصویر واقعی از جهان ارائه بدهیم. سپس، به تفسیر و تفسیر این شناخت علمی بپردازیم. ابتدا کتاب اول یا همان قسمت علمی را شروع کردیم و برای روشن شدن مطلب از اینجا آغاز کردیم که ببینیم چه نظریاتی در مورد جهان وجود داشته است. یعنی از گذشته تابهحال، متکامل ترین و صحیحترین نظریه کدام بوده است؟ از این لحاظ، سیر اندیشههای بشری را درباره جهان، مورد مطالعه قراردادیم. اندیشههایی که از ابتدا ذهنی بود و بعد در تکامل خودش توانست این ذهنیات را برطرف کند و به عینیات تبدیل شود. به این ترتیب، در انتها بهنظر یه تکامل رسیدیم و گفتیم که صحیحترین و عینیترین نظریهیی که تابهحال درباره جهان ارائه شده، در واقع نظریه تکاملی است....
بنابراین ما هم در شناخت جریان تکامل، بایستی ابتدا به آن روابط، ترتیبات، نظم یا قواعدی بپردازیم که جریان تکامل از خودش بروز میدهد. مثالهای مربوط به آن کوهنورد یا تیرانداز، یا کسی که حین نگهبانی از یک محل، مشغول قدمزدن بود، را به یاد بیاوریم؛ که ابتدا بایستی ترتیبات حرکت، و رفت و آمد او را درآورد و در مرحله بعد، به تبیین آن نشست. از این پس، گرچه در شناخت جریان تکامل، هر کدام از قوانین آن را جداگانه بررسی و تشریح میکنیم، ولی در حقیقت آنها وجوه مختلف یک جریان واحد هستند و از تمامیت یگانهیی صحبت میکنند….