سؤال این است: آیا اسلام یک دگم است؟ جواب این است که هم بله، و هم خیر.
بهعنوان یک آرمان واقعگرا، بهعنوان یک حقانیت، یک اصالت و قطعیتی خارج از ذهن، بله، و به این معنی، دگم چیز بسیار خوبی است. یعنی از این حکایت میکند که: آنچه را که میبینیم و دنیایی را که در آن زندگی میکنیم، خواب و خیال یا تصورات ذهنی نیست، بلکه واقعیتی است خارج از ذهن. به این معنی، دگم یعنی کوتاه نیامدن ّ از واقعیت خارج از ذهن، حقیقتی در ورای تفکرات، تصورات و تمایلات....
از قضا در تاریخ فلسفه هم دگماتیزم به این معنی، یعنی اعتقاد به یک قطعیت خارج از ذهن و پایان ّ دادن به تردیدها و شکیات مختلف فلسفی حول مسأله بودن و نبودن، قدم بسیار ارزندهیی است و در تکامل شناختهای انسانی جای تبریک و تهنیت دارد به این معنی، بله، اسلام بهعنوان بیان کننده یا تبیین کننده حقایق خارج از ذهن، یک دگم است. اما از نظر عملی و سیاسی، خیر! در روش عملی اینطور نیست.
اگر به این معنی قرار بود که دگم باشد، کهنه میشد، منجمد میشد، پیر میشد، و شادابی و تحرکی نداشت. اما این مسأله را اسلام چگونه حل کرده است؟ با اجتهاد!... یعنی در اسلام واقعی و راستین، بهدلیل همین ضرورت تطابقی، لزوم پیاده کردن اصول عام در شرایط مشخص و خاص، مسأله اجتهاد مطرح شده است...
دو اسلام سراپا متضاد...