روز سهشنبه ۹خرداد قرار بود رئیسی برای ارائهٔ لایحهٔ هفتم «توسعه» و رأی اعتماد صحرایی برای تصدی وزارت آموزش و پرورش در مجلس ارتجاع حاضر شود اما بهگفتهٔ حسینی معاون پارلمانی رئیسی، ارائه برنامه هفتم به مجلس بهخاطر ملاحظات قالیباف (که آن را به دفتر خامنهای داده بوده) به تأخیر میافتد و رئیسی در واکنش به این مسأله از شرکت در جلسه مجلس خودداری میکند. یعنی، بهرغم حرفهای خامنهای در عید فطر که «همدلی» و «همافزایی» کنید، طرح رئیسی با نامه قالیباف متوقف میشود و توسعه هفتم «توسعه بحران» از آب در میآید.
ارگان اطلاعات سپاه موسوم به مشرق (۹خرداد) در توضیح بیشتر ماجرا مینویسد: «روز گذشته بررسی لایحه برنامه هفتم توسعه در دولت به اتمام رسید اما نامه رئیس مجلس شورای اسلامی درباره برنامه هفتم توسعه از دفتر مقام معظم رهبری به دولت ارجاع شد» سپس از قول معاون پارلمانی رئیسی افزود: «رئیس مجلس شورای اسلامی ملاحظاتی درباره برنامه هفتم توسعه داشت که بنده در جریان جزئیات آن نیستم، اما قرار شد دولت این موارد را در لایحه برنامه هفتم توسعه لحاظ کند»
روز ۸خرداد نیز پاسدار قالیباف در چند لگد و «نگاه تخریبی» دیگر، در گفتگو با شبکه یک تلویزیون خامنهای، به سلسلهیی از بحرانها مانند آب و «بحران صندوقهای بازنشستگی» اشاره میکند و میگوید: «یکی از موضوعات روز ما گرانی و مخصوصاً گرانی کالاهای اساسی هست. یکی از موضوعاتی که امروز ما در مجلس هم داریم در همین خرداد ماه فصل جابهجایی و اجارهها و رابطه بین موجر و مستأجر است. یک از موضوعات موضوع ارز است. یکی از موضوعات سلامتی است...»
ردیف کردن بحرانهایی که رئیسی با وعده حل و فصل آنها در کرسی ریاست نصب شد، آن هم توسط پاسدار قالیباف البته در جنگ گرگها بر سر قدرت و ثروت صورت میگیرد اما خواه و ناخواه نشاندهنده این واقعیت است که حاکمیت یکدست نه تنها باری از گرانی و مسکن و ارز و سلامتی برنداشت بلکه با افزایش صددرصدی دلار، سلامت و معیشت را نابود کرد.
جنگوجدال پاسدار و جلاد در متن شرایط انفجاری جامعه و بحرانهای اجتماعی در عین حال نشان میدهد که سه رأس دستچین شدهٔ خلیفهٔ ارتجاع، قادر به «همدلی» و همراهی در جلسهٔ سران قوا نیستند و چارهیی جز «بهخاک مالیدن شانه یکدیگر» ندارند.
هدف خامنهای از اینکه در سخنرانی ۲اردیبهشت عید فطر گفته بود «قوای سهگانه باید همدلی کنند، همکاری کنند» تا با حفظ و «توسعهٔ» سیاست انقباضی، «کارها به هیچوجه گره» نخورد این بود که بتواند یکپارچه و بیشکاف، تمام قوایش را صرف «اوجب واجبات» و مقابله با قیام کند.
اما به جای بسته شدن شکافها، کار به آنجا کشید که یک ماه بعد خلیفه درمانده در ۳خرداد گفت: «در نگاه تخریبی، طرفین به چشم رقیب و با هدف به خاک مالیدن شانه یکدیگر به هم نگاه میکنند که این نگاه چه از طرف دولت و چه از طرف مجلس، خطرناک و مشکل ساز است»
توسعهٔ بحرانهای نظام که علامت واضح شکست سیاست انقباضی خامنهای از درون است، در تحلیل نهایی از پیشروی خط قیام و سرنگونی در کف خیابان و در اعماق جامعه به ستوه آمده از ولایت به گل نشسته خامنهای ناشی میشود.
روزنامهٔ حکومتی ابتکار از باند مغلوب نظام روز ۹خرداد در اعترافی ناگزیر به همین حقیقت، زیرعنوان «حقایق جامعه ما و خواست ملی» مینویسد: «نسلهای امروزی طالب دموکراسی راستین و نجات آن از چنگال اصلاحطلبان خود حق پندار خود بزرگ بین هستند... امروز نسلی از راه رسیده که به جای تسلیم در برابر باورها و گفتمان موجود، میخواهد بر مبنای ادله صحبت و وفق قوانین جهان مدرن زندگی کند، نسلی که نمیپذیرد، یک گروه پایدارچی مشکوک، یک نفر همچون جناب محصولی و پرجریان خاص دیگر، در کمال لذت زندگی کنند و زندگی رنج دیدگان بعد از مرگشان آغاز شود»