در حالیکه قیام سراسری مردم ایران وارد ششمین هفتهٔ خود شده و شعلههای قیام هر روز در شهرهای سراسر کشور زبانه میکشد، یک ادعا از سوی مقامات رژیم و سرکردگان سپاه و سایر ارگانهای سرکوبگر رژیم از همان اولین روزهای قیام، تکرار میشود که «ناآرامیها» تمام شد، «اغتشاشات» مهار شد، همه جا آرام است و اوضاع عادی است!
نگاهی بهبرخی از این دعاوی مضحک و جدیدترین آنها، خالی از تفریح نیست. معاون سیاسی وزیر کشور رژیم، مزدوری بهنام میراحمدی گفت: «استانها وضعیت خوبی دارند و چیزی بهعنوان اغتشاش و ناآرامی شهری نداریم و بعضاً تحرکات ایذایی در بعضی استانها وجود دارد» (خبرگزاری نیروی تروریستی قدس-۳۰مهر).
در نمایشهای جمعهٔ این هفته در شهرهای مختلف نیز این ادعا توسط امام جمعههای خامنهای تکرار شد. آخوند احمد خاتمی در تهران گفت: «بحمدالله وزیر محترم کشور اعلام کردند که اغتشاشات بهپایان رسیده!».
از آنجا که ادعای پایان قیام، در تناقض آشکار با واقعیتی است که در خیابانها برابر چشم همهٔ دنیا جریان دارد، مدعیان، گاه بلافاصله ناگزیر نقیض ادعای خود را بهزبان میآورند؛ از جمله پاسدار جنایتکار حسن کرمی، سرکردهٔ وحوش یگان ویژه، میگوید: «بنده فروکش کردن ناآرامیها را دوم مهرماه اعلام کردم... اگر چه حواشی و تبعات آن شاید مدتی طول بکشد اما آنچه مربوط بهیگان ویژه در ناآرامیهای اخیر است، باید گفت که قضیه جمع شده و پایان یافته است» (سایت حکومتی انتخاب- ۲۳مهر).
آخوند احمد خاتمی نیز پس از ادعای «اغتشاشات بهپایان رسیده»، این سؤال را مطرح میکند که: «تا کی این شیطنتها ادامه دارد؟» و خود پاسخ میدهد: «تا وقتی که ما پای دین ایستادهایم، این شیطنتها ادامه دارد».
یکی از دلایل تکرار این ادعاها را در دستورالعمل پاسدار سلامی سرکردهٔ کل سپاه پاسداران بهکلیهٴ سرکردگان زیردست خود که در کار مقابله با قیام هستند، میتوان یافت؛ وی در این دستورالعمل (بهتاریخ ۱۹مهر) که توسط کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورای ملی مقاومت افشا شده، تأکید میکند: «از بهکارگیری کارکنان بریده، بیانگیزه، ناراضی و مسألهدار در کنترل اغتشاشات خودداری کرده و از حضور آنان در عملیات آرامسازی ممانعت بهعمل آورند». بنابراین، یکی از اهداف تکرار این ادعا، روحیه دادن به نیروهای رژیم است که بهگفته سرکرده سپاه خامنهای بریده و بیانگیزه شدهاند.
اما علت اصلی این سیاست تبلیغاتی که سرنخ آن در بیتالعنکبوت خامنهای است، تلاش برای انکار یا کوچک نمایی واقعیتهایی است که نفس قبول و پذیرش آن در صحنه سیاسی، به بود و نبود رژیم مربوط میشود. استمرار قیام سراسری و پذیرش یک وضعیت نا آرام سیاسی و اجتماعی از اینگونه واقعیتهاست.
رژیم آخوندها در همان حالی که خامنهای و تمامی هیأت حاکمه و سرکردگان سیاسی و نظامیاش مشغله اصلیشان قیام و سرکوب و مهار آن است، بهعنوان بخشی از مهندسی کلان سرکوب قیام نیاز دارد که واقعیت استمرار قیام را در صحنه سیاسی و تبلیغاتی نفی و انکار کند و در این چارچوب تناقضگویی را هم میپذیرد و با انکار و کوچک نمایی قیام نمایش ثبات و اقتدار میدهد و اینکه تهدیدی متوجه او نیست.
این سیاست تبلیغاتی را در مورد مجاهدین و مقاومت سازمانیافتهیی که تهدید موجودیت رژیم است در طی چهار دهه همگان شاهد بودهاند. در این ۴۰سال از یکطرف رژیم در تمامی مراسم رسمی و جمعهبازار هایش شعار اصلی «مرگ بر منافق» را تکرار میکند و دژخیمانش بارها و بارها بهخصوص به زندانیان سیاسی تأکید کردهاند که تنها خط قرمزشان مجاهدین و رابطه و همکاری با آنهاست، اما در عینحال در تمامی این چهار دهه سرکردگان نظام پیوسته و هزاران بار تکرار کردهاند که مجاهدین «۹۰درصد شان نابود شده» یا کاملاً «تمام شدهاند» و «دیگر نیستند».
حالا، در مورد قیامی هم که ثبات و آینده نظام را زیر سؤال جدی برده است، از خامنهای و رئیسی گرفته تا امام جمعهها و سرکردگان سپاه و سرکردگان سیاسی رژیم، همه باهم تکرار مکرر انکار قیام، ناچیز قلمداد کردن آن، و ادعای آرامسازی را نیاز حیاتی خود در عرصه سیاسی و تبلیغاتی میبینند و تناقضگویی راهم میپذیرند و تلاش میکنند بهنحوی با زدن به نعل و به میخ آن را رفع و رجوع کنند.