آخوند اژهای سردژخیم قضاییهٔ جلادان، روز چهارشنبه (۲۰دی) طی یک سخنرانی ضمن تکرار حرفهای روز قبل خامنهای برای بازاریابی انتخاباتی، گفت: «در انتخابات هم دشمن بیشتر توطئه میکند، تفرقه میافکند». اژهای تیغ سرکوب و جنایت را بالا برد و گفت: «امروز باید تیغ عدالت هم در کنار مسأله تبیین جلو برود. امروز آن کسانی که حرف حق را میشنوند، میفهمند، اما معاندانه در مقابل او میایستند. در مقابل اسلام میایستند در مقابل ارزشها میایستند میخواهند در بین مردم فتنه بکنند. کار قضایی انتظامی در آن حتماً باید بشود؛ بلکه در یک جاهایی اصلاً راهی جز این نیست».
استفاده از تیغ جنایت، ذاتی دستگاه قضاییهٔ جلادان است و بیان آن از زبان سردژخیم این دستگاه، تعجبی برنمیانگیزد؛ آنچه در اظهارات اژهای جلب توجه میکند، اذعان او بهشکست «جهاد تبیین» خامنهای است. بهخصوص آنجا که تأکید میکند: «اصلاً راهی جز این (سرکوب و جنایت) نیست».
ناگفته پیداست که این خط و ربط ولیفقیه ارتجاع است که گماشتهٔ دژخیمش آن را واگویه و تکرار میکند. قابل توجه اینکه درست یک هفته پیش از این (روز ۱۳دی) خامنهای در دیدار با مداحان دربارش، ضمن خواندن روضهٔ مفصلی دربارهٔ «تبیین» و ضرورت آن خطاب بهآنها گفت: «امروز بار جهاد تبیین بر روی دوش شما مداحهاست».
باید پرسید پس چه شده که بهفاصلهٔ یک هفته، خامنهای برای تاباندن تنور سرد انتخاباتش چنین از «تبیین» بهبالا بردن «تیغ عدالت» خط کار عوض میکند؟ بیتردید این تغییر، بیانگر تشدید نگرانی و هراس خامنهای از بههم ریختن بساط مهندسی نمایش انتخاباتیاش است.
البته خامنهای در همان سخنرانی خطاب بهمداحان چماقدارش، بهتیغکشی هم پرداخته و گفته بود: «هرکس با انتخابات مخالفت کند با جمهوری اسلامی مخالفت کرده، با اسلام مخالفت کرده».
خلیفهٔ ارتجاع در آخرین سخنرانی خود (۱۹دی» نیز تعارف را کنار گذاشت و با این تأکید که «حضور مردم در صحنه، باید ترویج بشود»؛ خطاب به تمام ابوابجمعی حکومت گفت: «هر کسی صدایی دارد، هر کسی زبان گویایی دارد، هر کسی مخاطبی دارد... مردم را باید بهحضور در میدان ایستادگی در میدان، آشنایی با لوازم میدان وادار کند!».
«وادار» کردن یک وجهش با زبان و صدا و قلم است... اما این اصلاً کافی نیست. خلیفهٔ ارتجاع بیان کافی و واضح معنای «وادار» کردن را بهعهدهٔ سردژخیم خود گذاشت تا تصریح کند «کار قضایی ـ انتظامی در آن حتماً باید بشود».
اما مخاطب خامنهای و سردژخیمش کیست؟ آیا باندهای مغلوب و عناصر محذوف؟ حتماً که آنها هم شنوندهٔ این تهدیدها و تیغکشیها هستند، اما آیا برای بریدن زبان غرغر آنها نیازی بهچنین تیغکشی عریانی هست؟ گمان نمیرود! آنها پیش از این تهدیدها هم با بیانهای مختلف، گفته و تأکید کردهاند که جز گرم کردن نمایش انتخابات و حفظ «آبروی نظام» منظوری نداشته و ندارند و این بار هم مثل دفعات قبل، تیغی را که سلاخیشان کرده میبوسند و پای صندوقهای شعبدهٔ انتخابات هم میروند. بنابراین چه عاملی موجب شده که خلیفهٔ ارتجاع نقاب «انتخابات آزاد» را کنار گذاشته و چهرهٔ واقعی استبداد سیاه و قرونوسطایی خود را نمایان کند؟!
هم در اظهارات اژهای و هم در سخنرانیهای خامنهای میتوان اشاراتی یافت که بهمنظور و مخاطب اصلی آنان دلالت دارد. اژهای میگوید: «اجازه ندهیم که معاندین... بهارزشهای ما توهین بکنند... امنیت مردم (بخوانید امنیت نظام) را بهخطر بیندازند». خامنهای هم در سخنرانی آخر خود ضمن اشاره به «سیاست راهبردی دشمن» گفت: «مگر عکس شهید سلیمانی را پاره نکردند توی همین تهران پهلوی فلان دانشگاه؟».
اشارات اندکی مبهم خامنهای و اژهای را یک مهرهٔ اطلاعاتی رژیم بهنام کوشکی کاملاً روشن میسازد. نامبرده که اظهاراتش در سایت حکومتی همشهری (۲۰دی) زیر عنوان «پمپاژ ناامیدی؛ مأموریت تروریستهای دیروز» درج شده، ضمن ابراز نگرانی از «ناآرامیهای سالهای ۹۶و ۹۸و ۱۴۰۱» و گرایش جوانان به مجاهدین، شکوه میکند که «سازمان را تشکیلات دموکراتیکی معرفی میکردند که آزادیخواه است و جمهوری اسلامی دهها هزار نفر از اعضای سازمان را کشته و قتلعام کرده است. طوری القا میکردند که الآن بهترین جایگزین جمهوری اسلامی همین سازمان است. از جوانان و دانشگاهیان دعوت میکردند که بیایند و به سازمان بپیوندند»؛ چرا که: «سازمان مجاهدین خلق در بین نسل جدید شناختهشده نیست. متولدین دهههای ۸۰و ۹۰ اطلاعاتی در مورد این سازمان ندارند».
به این ترتیب، مهره اطلاعاتی رژیم هم مثل سردژخیم قضاییه خامنهای به شکست جهاد تبیین خامنهای یعنی در واقع بهشکست شیطانسازی و سیاست پروپاگاندای دیوانهوار رژیم علیه مجاهدین اعتراف میکند. فراموش نکردهایم که اولین بار هم که خامنهای «تبیین» و «جهاد تبیین» و «جنگ روایتها» را مطرح کرد، تصریح نمود که هدف تبیین، جوانها هستند.
اکنون میتوان علت وحشت خامنهای و گماشتههایش را روشنتر دریافت. آنها با نسلی از جوانان آگاه و دانشجویان مواجهند که جذب مجاهدین و خط آن شدهاند. ترسی از رژیم ندارند؛ این را در قیامهای ۹۶ و ۹۸ و ۴۰۱، بههمهٔ دنیا نشان دادند. آنها چه با شعارنویسیها و چه با عملیات آتشین خود، «ناامیدی» از رژیم را به جامعه «پمپاژ» میکنند؛ یا در حقیقت امید به سرنگونی را پمپاژ میکنند.