حسن بیادی، گردانندهٔ باند آبادگران، در مصاحبهٔ ۹شهریور۹۹ خود با سایت حکومتی انتخاب گفت: «تا پایان آذرماه احتمال وقوع حوادث غیرمترقبه سیاسی ـ اجتماعی وجود دارد». در این مقاله تلاش شده است با نمونهبرداری از یک خیزش اجتماعی این موضوع مورد مداقه قرار گیرد.
نمونهبرداری از یک خیزش اجتماعی
خیزش اعتراضی مردم محروم روستای ابوالفضل، واقع در غرب اهواز، جنب کوی زردشت و مقاومت ستودنی آنان در برابر نیروهای انتظامی و مأموران وحشی اجراییات شهرداری، برشی از واقعیت جامعهٔ جوشان ایران را در شرایط کنونی به نمایش گذاشت.
اگر از این واقعه، نمونهبرداری کرده و نمونه را در لوله آزمایش مورد آنالیز قرار دهیم به چند نتیجهٔ آنی زیر میرسیم:
۱ـ حاکمیتی که یک روز با ادعای مرفه کردن مستضعفان و با سوء استفادهٔ دجالگرانه از نام آنان بر اریکهٔ قدرت تکیه زده بود، امروز برای باقی ماندن در قدرت ولو به اندازه یک روز، ناگزیر است به همان مستضعفان یورش ببرد و آلونک آنها را بر سرشان خراب نماید. این در حالی است که اهالی محروم روستا از ۳۰سال پیش در آنجا ساکن بودهاند.
مردمی که اینگونه جانانه از تنها سرپناه خود دفاع میکنند، کسانی هستند که چیزی برای از دست دادن ندارند. فقر و فلاکت اجتماعی در نظام ولایی به جایی رسیده است که اردشیر مطهری، یک نمایندهٔ مجلس ارتجاع مینویسد:
«بر اساس گزارش بانک مرکزی، متوسط قیمت یک متر مربع واحد مسکونی ۲۳میلیون تومان شده است. با این حساب اگر یک کارگر در طول سال همهٔ حقوقش را پسانداز کند و هوا بخورد، میتواند سالی یک متر خانه بخرد. مستضعفان کجای تصمیمات دولت هستند؟!» (مشرق. ۱۱شهریور۹۹).
۲ـ مردم دیگر سرکوب حاکمیت را برنمیتابند. دست به دست هم میدهند و از کیان خود دفاع میکنند. در این باره عکسها و فیلمهای زیادی را در فضای مجازی میتوان مشاهده کرد. تکان دهندهترین آنها عکسهایی است که در آن مادری با پاره آجر دارد از سرپناه خود دفاع میکند یا زنی شجاع در برابر بیل لودر ایستاده و مسیر آن را سد کرده است.
۳ـ این موضوع در شبکههای اجتماعی بهصورت گسترده بازتاب پیدا میکند و رژیم واکنش خشمآمیز مردم را نسبت به این جنایت خود به چشم میبیند.
۴ـ مردم سایر مناطق، هموطنان خود را در این مقاومت تنها نمیگذارند.
۵ـ حاکمیت با آن که در ابتدا فیگور سرکوب میگیرد و با توپ پر وارد میشود ولی وقتی با سد سدید مقاومت مردم مواجه میشود، کاری از پیش نمیبرد و عقب مینشیند. از موضع ضعف به ماستمالی سرکوب خود میپردازد.
«سرهنگ محسن دالوند فرمانده انتظامی کلانشهر اهواز پیش از این تیراندازی به سوی مردم روستای ابوالفضل (ع) این شهرستان را تکذیب کرد و گفت: مأموران این فرماندهی تنها برای اجرای حکم قضایی به این روستا مراجعه کردند» (همشهری آنلاین. ۷شهریور۹۹).
خامنهای از بیم آن که جرقهٔ مقاومت مردم به دیگر نقاط سرایت نکند، دبیر امنیت ملی خود، شمخانی را با دشداشه به آنجا میفرستد تا بهقول خود از مردم «دلجویی»! کند و غلط کرده را رفع و رجوع نماید.
۶ـ این موضوع بازتابهای خاص خود را در طیف حاکمیت دارد. بهدلیل افول موقعیت خامنهای در کل حاکمیت، کار به جایی میرسد که مسیح مهاجری از عنوان «بنیاد مستکبران» برای مهمترین نهاد وابسته به ولیفقیه نام میبرد.
«رئیس بنیاد مستضعفان، ظرف یک ماه اخیر، سه اقدام داشت که هر چند هر کدام از آنها نمره مخصوص خود را دارند ولی در مجموع کاملاً مشخص شد که این بنیاد هنوز میان اینکه بنیاد مستضعفان باشد یا مستکبران، سرگردان است» (انتخاب. ۱۱شهریور۹۹).
وی از نوچهٔ حلقه به گوش خامنهای (پرویز فتاح) میخواهد که با صدای بلند یک بار دیگر غلط کردم بگوید؛ اما این بار در برابر «مستضعفان»
«اگر بنا به عذرخواهی است، از مردم روستای ابوالفضل عذرخواهی کنید آقای رئیس بنیاد مستضعفان و دست آنها را هم ببوسید و در بنیاد بمانید و دست مستکبران را از اموال مستضعفان کوتاه کنید و ضمناً این کار را از داخل خود بنیاد شروع کنید» (همان منبع).
نشستن روی دهانهٔ آتشفشان
این چند نتیجهگیری آنی در آنالیز یک واقعهٔ نمونهبرداری شده اثبات میکند که حاکمیت آخوندی در وضعیتی شکننده و آسیبپذیر قرار دارد. اگر وضعیت جوشان اجتماعی را در کنار دیگر تحولات پیشرو از جمله چکیدن ماشه و بازگشت تحریمهای سازمان ملل و همچنین ناکامی حاکمیت در عمق استراتژیک خود بگذاریم، درمییابیم که وقایع سرنوشتسازی در تقدیر است. کارگزاران این رژیم میدانند که بر روی آتشفشانی نشستهاند که هر آن ممکن است گدازههای پرتابی آن ریش و ریشهٔ آنها را بگدازد و خاکستر کند. آنچه بررسی شد، تنها یک نمونه بود. حاکمیت برای مهار این آتشفشان، دست به صدور احکام شداد و غلاظ اعدام برای دستگیر شدگان قیام و اعتراض میزند و در شناعت تا آنجا پیش میرود که در محرم حکم یزیدی مصادرهٔ اموال همسر و کودکان بیسرپرست شهید قهرمان، مصطفی کاظمی را مصادره میکند اما نمیداند که دیگر کار از کار گذشته است.
عبور مردم از جناحهای حاکمیت
حسن بیادی، گردانندهٔ باند آبادگران، در توصیف این وضعیت شکننده و ناپایدار طی مصاحبهیی با سایت حکومتی انتخاب میگوید:
«با توجه به بیتدبیریهای داخلی مردم ما از جناحها عبور نموده و از اوضاع رضایت ندارند و تاکنون گفتمانهای قبلی چارهساز نبودهاند» (انتخاب. ۹شهریور۹۹).
معنای این حرف این است که مردم دیگر به هیچیک از جناحبندیهای حاکمیت اعتماد ندارند. البته جناب تحلیلگر سیاسی در غار تشریف دارند؛ زیرا این موضوع در قیام دی۹۶ به اثبات رسیده بود. بازی باندهای مختلف نظام برای دست به دست کردن قدرت و حفظ تمامیت آن، سالهاست که دیگر کسی را نمیفریبد. دلیل حذف اصلاحطلبان از چرخهٔ قدرت نیز جز این نبود که تاریخ مصرف آنها در بزککردن نظام به پایان رسیده بود.
نکتهٔ مهم در اظهارات این وابستهٔ حکومتی آن است که او اعتراف میکند «تا پایان آذرماه احتمال وقوع حوادث غیرمترقبه سیاسی ـ اجتماعی وجود دارد» (انتخاب. ۹شهریور۹۹).
مردم «نمیخواهند»، حاکمیت «نمیتواند»
حسن بیادی در ادامه هیچ معجزهای را برای نجات نظام ولایت فقیه از سرنوشت محتوم خود کارآ نمیداند و میگوید:
«آنچه در نظرات بنده مورد توجه قرار گرفته و در رفتار بسیاری از مسئولان کشور در سه قوه مشهود است حذف حقوق و شأن مردم در سپهر سیاسی آنان است و بیشتر برای ماندگاری خود مردم را توجیه مینمایند. به عقیده من «ارزش ملی مردم» بیشتر از «ارزش ملی پول» آسیب دیده که باید بهصورت اورژانسی درمان شود و این مهم از عهده اکثر افراد مطرح برای کاندیداتوری انتخابات ریاستجمهوری بر نمیآید و عاجزند» (همان منبع).
این اظهارات از جانب حاکمیت، اعترافی به این واقعیت است که مردم دیگر این حاکمیت را نمیخواهند و حکومت کنندگان دیگر نمیتوانند خود را در حاکمیت حفظ کنند. برآیند طبیعی «نمیخواهند» و «نمیتوانند»، با حضور یک آلترناتیو فعال و اثرگذار همان سرنگونی در تقدیر است.
«حوادث غیرمترقبه»! یا همان اسم مستعار قیامهای پیدرپی در راهند و ماههای آتی به راستی سرنوشتساز است.