خلیفهٔ ارتجاع برای چهارمین بار طی کمتر از یک ماه، بار دیگر در صحنه ظاهر شد و از همهٔ ایادیاش خواست هر کاری میتوانند برای رونق دادن بهنمایش مفتضح انتخاباتش بهعمل آورند. او که دفعهٔ قبل از «بانوان و خانمهای عزیز» حکومتی خواسته بود که «وادار کنند فرزندان و همسر را برای اینکه در انتخابات فعال باشند»، این بار پا را یک گام پیشتر گذاشت و بهتمام ابوابجمعی نظام تکلیف کرد که «مردم را باید بهحضور در میدان... وادار کنند».
خامنهای گفت: «حضور مردم در صحنه، باید ترویج بشود، هر کسی صدایی دارد، هر کسی زبان گویایی دارد، هر کسی مخاطبی دارد، هر چیزی میتواند اثر بگذارد، باید توی این زمینه کار کند... وظیفه همه است، روحانی باشد، استاد دانشگاه باشد، منبری باشد، صدا و سیما باشد، مسئول سیاسی باشد، مدیر فلان دستگاه باشد، عالم باشد، مرجع باشد و هر کی باشد، وظیفه است! مردم را باید بهحضور در میدان ایستادگی در میدان آشنایی با لوازم میدان وادار کند!» (تلویزیون رژیم ـ ۱۹دی».
خامنهای سپس با مخاطب قرار دادن باند مغلوب و عناصر محذوف که با «غرزدنهای بیحاصل» بازی در این نمایش «با نتایج از قبل معلوم» را بیفایده میدانند (روزنامهٔ حکومتی اعتماد ۱۹دی) آنها را مورد تشر و تهدید قرار داد که: «درباره اینکه در انتخابات شرکت بکنیم، نکنیم؟ چه فایده دارد؟ این یک چیز ساده نیست! این همان سیاست راهبردی آمریکاست. این همان سیاست راهبردی دشمنان انقلاب است».
وی همچنین بهاین عناصر که در شرایط بحرانی کنونی، حذف و جراحی خود را خطرناک میدانند گفت: «یک نکته منفی را پیدا میکنند، این را تعمیم میدهند، بزرگ میکنند، برای اینکه مردم مأیوس بشوند، جوانها را مأیوس کنند (میگویند) حضور در فعالیتهای سیاسی چه فایده دارد؟ حضور در انتخابات چه فایده دارد؟ این را ترویج میکنند».
خامنهای چشم دوخته بود که زیر دود و دم جنگ در منطقه، باند مغلوب را بهجوال خودش بیاورد و شعبدهٔ انتخاباتیاش را هم در اسطبل ولایت و هم در خبرگان ارتجاع پیش ببرد و مسألهٔ جانشینیاش را هم در این میان حل و فصل کند؛ اما اکنون در هراس است که بر اثر واقعیتهای سرسخت سیاسی و اجتماعی و بحران درونی رژیم، مهندسی شعبدهٔ انتخابات بر سر خودش خراب شود. این درماندگی و وحشت او را ناگزیر ساخته که ملاحظات معمول را کنار بگذارد و اینگونه سفرهٔ دلش را در انظار باز کند.
وضعیت چنان است که نه تنها باند مغلوب هشدار میدهند «فضای سیاسی انتخابات سردتر از دورههای قبل است» (روزنامهٔ حکومتی هممیهن ـ۲۳آذر) بلکه حتی گماشتگان بیت ولایت هم از فرجام و نتایج فضیحت نمایش انتخاباتی پیش رو ابراز وحشت میکنند: «اگر آمار تعداد شرکتکنندگان کم باشد، دشمن این استنباط را میکند که مردم از حکومت رویگردان شدهاند» (آخوند طباطبایینژاد گماشتهٔ خامنهای در اصفهان ـ ۱۸دی).
یکی از آخوندهای دانهدرشت حکومتی بهنام احتشام نیز فریاد وحشت سر میدهد که «اگر انتخابات مجلسمان در دوره قبل ۴۲ و نیم درصد بوده، اگر خدای ناکرده خدای ناکرده خدای ناکرده حوزه و دانشگاه و خواص و جامعه کوتاهی کنند؛ این دفعه پایینتر بیاید کی مسئول است؟! الآن یکی از شرایط حساس در سختترین شرایطی است که دشمن میخواهد یک فتنه دیگر برای ما درست کند و حضور را پایین بیاورد» (تلویزیون رژیم ـ ۹دی).
آخوند احمد خاتمی عضو هیأترئیسه خبرگان دست نشاندهٔ خامنهای نیز هشدار میدهد: «همانهایی که اغتشاشات را بهراه انداختند، آنچه را که در اغتشاشات بهدست نیاوردند، میخواهند در انتخابات ۱۱اسفند بهدست بیاورند! آرزوی این را دارند... که بگویند این نظام، نظام مردمی نیست، رفراندوم است علیه نظام!» (تلویزیون رژیم ـ ۹دی).
از اظهارات وحشتآلود گماشتگان ولایت، علت وحشت خامنهای را که خود او آن را «سیاست راهبردی دشمنان انقلاب» نامیده، روشنتر میتوان دریافت. هدف او از مهندسی نمایش انتخابات، «خالصسازی» نظام برای مهار بحرانها و در صدر آنها مهار قیام بود. اما اکنون که میبیند بساط مهندسیاش دارد بههم میریزد و «یک فتنه دیگر» دارد سر باز میکند اینچنین سراسیمه شده است.
عمق این سراسیمگی از قیام را خلیفه درمانده وقتی بارز کرد که به زیر کشیدن و پاره کردن عکسهای جلاد قاسم سلیمانی را توسط جوانان تهران در قیام دیماه۹۸ به بسیجیان سیلی خورده یادآوری کرد و در توضیح «سیاست راهبردی دشمن» با غیظ و نگرانی گفت: «مگر عکس شهید سلیمانی را پاره نکردند توی همین تهران پهلوی فلان دانشگاه؟». او البته جرأت نکرد این را هم بگوید که پاره کردن عکسها با شعار سلیمانی و رهبرش هر دو قاتلاند همراه بود.