مجاهد قهرمان مسعود شکیبانژاد متولد تهران و دانشجوی جامعه شناسی بود. که در پنجم مهر سال ۶۰بهدست دژخیمان رژیم آخوندی بشهادت رسید.
نامه میلیشیای قهرمان مجاهد خلق مسعود شکیبا نژاد به برادرش در روز ۴مهر ۱۳۶۰یکروز قبل از شهادتش که سندی تکاندهنده از حقایقی درباره رژیم دد منش ولایت فقیه و شناخت واقعیت آن، انگشت گذاشته.
سلام، سلامی گرم و آتشین، سلامی غمبار و دردآگین، سلام آخرین، چقدر دوست داشتم که برای آخرینبار باز هم میتوانستم محکم در آغوشت میگرفتم، میبوییدمت و میبوسیدمت. اما افسوس که خمینی جلاد برای ادامه حکومت جور و سفیانی خود، چه رنجهای جانکاهی بر این ملت ستمدیده تحمیل کرد که کمترین آن فراغ ابدی و جگرسوزی است بین من و تو..….
غرضم از نوشتن این نامه در واپسین ساعات عمرم تشریح انگیزههای حرکتم بود، چون تو تنها کسی هستی که احتمالاً میتوانم صادقانه و بیپرده آنچه را که میخواهم برایش بنویسم. چون (ممکن است) مرگ من یک حرکت کور و ماجراجویانه تلقی شود و چون خیلی دوستت دارم و میخواهم آخرین حرفهایم برای تو باشد حدود دو ماه و نیم پیش برایت نامهیی نوشتم و در آن، ضمن تشریح مختصر شرایط ایران، لزوم برخورد مسلحانه با رژیم خمینی به مثابهٔ تنها راه رهایی خلق را مطرح کردم که فکر نمیکنم به دستت رسیده باشد......
اینرا همه شاهدند که سازمان چقدر سعی کرد حتی از آخرین قطرههای دموکراسی در این میهن استفاده کند تا این خونریزی و کشتارها نشود.....
همه دیکتاتورها وقتی به اینجا میرسند، بههمین شیوه متوسل میشوند. حدود ۶۰ـ ۵۰نفر را به جوخه سپرد، از جمله سعادتی را که محکومیتش از پیش ده سال تعیین شده بود و از جمله دختران ۱۲ساله و از جمله افرادی که حتی نامشان را نمیدانست و نیز زنان باردار را.....
یاد میلیشیای قهرمان مجاهد خلق مسعود شکیبا نژاد گرامی و راه سرخش پر رهرو باد