راهی که آمدیم
فروغ جاویدان بیمه نامه ارتش آزادیبخش ملی ایران
زرهی کردن ارتش آزادیبخش
پیش از پرداختن به زرهی کردن ارتش آزادیبخش بهجا است که به دستآوردهای بسیار ضروری فروغ جاویدان
اشاره مختصری بکنیم چرا که آینده جنبش از جمله ایجاد ارتش آزادیبخش ملی که سرنگونی محتوم رژیم، در گرو آن بوده است .
هر چند که تجارب و دستآوردهای نظامی عملیات کبیر فروغ جاویدان بسیار زیاد و ارزشمند بود ولی بیتردید جاودانگی فروغ را باید در نقش آن در نگاهبانی و حفاظت جنبش انقلابی و آلترناتیو شورای ملی مقاومت در برابر توطئهها و خطراتی جستجو کرد که پس از آتشبس بر سر راه این مقاومت قرار داشت. خطراتی که بیتردید در فقدان فروغ جاویدان میتوانست ضربههای مهلک بر پیکر مقاومت وارد کند. چرا که توطئههای رژیم خمینی همراه با دسیسههای استعماری و آتش بیاری اضداد انقلاب نوین، در کمین بود.
فروغ جاویدان به دلایل زیر جنبش مقاومت را بیمه کرد
۱ـ این عملیات کبیر نشان داد که ارتش آزادیبخش نه تنها زائده جنگ نیست، بلکه بزرگترین عملیاتش را با هدف سرنگونی رژیم پس از پذیرفته شدن آتشبس از طرف خمینی تدارک دید و به آن قیام نمود.
۲ـ فروغ جاویدان ثابت کرد که ارتش آزادیبخش از سویی مصممانه برای سرنگونکردن رژیم خمینی در تمامیت آن پا به میدان گذاشته، و از سوی دیگر از چنان کم و کیفی برخوردار است که فیالواقع تنها پاسخ و تنها اهرم سرنگونی رژیم خمینی است. سرنگونکردن رژیم هر چند در این عملیات امکانپذیر نشد ولی این واقعیت به ثبت رسید که این مهم تنها یک آرزوی صرف نیست بلکه به دست ارتش آزادیبخش شدنی است.
۳ـ بعد از فروغ جاویدان، مردم ایران و عموم ناظران منطقهیی و بینالمللی از سویی و رژیم خمینی از سوی دیگر خود را با یک ارتش قد برافراشته، مصمم و قدرتمند روبهرو دیدند که از این پس هیچکس نمیتوانست آن را در تحولات منطقهیی نادیده بگیرد. با احراز چنین جایگاهی در تعادلقوای نظامی منطقه، خطر بسیاری از بند و بستها و معاملات محتمل را که بهطور مستقیم یا غیرمستقیم به سرنوشت ارتش آزادیبخش مربوط میشد از آن دور کرد.
۴ـ ایمان به حتمیت سرنگونی، که در اندیشه و قلب رزمندگان و فرماندهان ارتش آزادیبخش از بدو تأسیس آن موج میزد در این عملیات درخشان با برق سلاح رزمندگان و ریختن خون آنان بر خاک میهن، در دل تکتک ایرانیان کاشته شد. آنها فهمیدند که میتوانند با داشتن چنین ارتشی امیدوار و پشتگرم باشند و به آن افتخار کنند. اولین ثمرات این بذر افشانده، در خیزش شهرهای بپا خاسته میهن چیده شد و میوه نهایی آن قطعاً در عملیات سرنگونی به بار خواهد نشست، وقتی که مردم مشتاق و چشمانتظار که البته یکبار ارتش خود را از نزدیک دیدهاند بار دیگر در لحظه مناسب ارتش آزادی را در میان خود پیدا خواهند کرد. آن روز که خلق و ارتش خلق به هم میپیوندند رژیم ضدبشری به عزای خود خواهد نشست.
پس از عملیات کبیر فروغ جاویدان، بسیاری میگفتند که برای ارتش آزادیبخش دیگر فرصتی باقی نمانده است. چرا که جنگ ایران و عراق به پایان رسیده، آتشبس برقرار شده و بهزودی با امضای قرارداد صلح بین دو کشور، عمر استراتژیک ارتش آزادیبخش به پایان خواهد رسید و شمارش معکوس برای «وجهالمصالحه» شدن مقاومت ایران و ارتش آزادی شروع خواهد شد. برخی نیز برای چنین سرنوشتی اشک تمساح میریختند. اما این تنها مقاومت ایران بود که به یمن برخورداری از رهبری پاکبازش میگفت:
۱ـ ارتش آزادیبخش موجودی خلقالساعهٔ و زائدهیی از جنگ ایران و عراق نبود که اکنون با آتشبس ذوب شود. کما اینکه «فروغ جاویدان» گواه صادق این مدعا بود. «فروغ جاویدان» با صدای رسا گفت: ولو جنگ خمینی با عراق تمام شده باشد اما مقاومت مردم ایران برای سرنگونی خمینی بدون هیچ درنگ و تأمل و تردید به قوت خود باقی است.
۲ـ پس از آتشبس و سرکشیدن جامزهر توسط خمینی، زمان به سود مقاومت و به زیان رژیم خمینی به پیش خواهد رفت. چرا که آثار این سم در هستی خمینی و رژیمش بارز خواهد شد و این مقاومت ایران و ارتش آزادیبخش است که رژیم زهرخورده را تا قبر تاریخیش مشایعت خواهد کرد.
اما از خلال این بحثها یک نتیجهگیری مهم به مثابه بزرگترین رهنمود «فروغ جاویدان» خود را نشان میداد:
«باید با تمام قوا و بدون از دست دادن کمترین فرصت، ارتش آزادیبخش را برای شلیک نهایی آماده کرد. باید با استفاده از تمامی تجربههای فروغ جاویدان، کیفیترین ارتش ممکن را آفرید».
برای ساختن کیفیترین ارتش به:
کیفیترین رزمندگان، زبدهترین فرماندهان، مؤثرترین سلاح، بالاترین سطح آموزشی،
کارآمدترین سازماندهی، کیفیترین فرماندهی و کیفیترین مناسبات نیاز بود.
بنابراین بایستی کیفیترین تلاش به صورت موازی در تمامیبخشها و جنبهها و در تمامی یکانها و ستادها هم چون خونی تازه در رگهای ارتش آزادی جاری میشد.
بایستی ضریب پیروزی را برای عملیات نهایی تا آنجا که به ارتش آزادیبخش مربوط میشود بالا میبرد تا در منتهای آمادگی شلیک کند.
تجربه نشان داد که این تلاش سترگ اگر چه هدف نهاییش پرش به سوی تهران بود اما در عینحال شرط ضروری و اجتنابناپذیر بقای ارتش آزادیبخش در توفان سهمگین حوادث جنگ خلیجفارس و زیر فشردهترین بمباران تاریخ و بلافاصله بعد از آن در مواجهه با توطئهها و تهاجمهای گسترده رژیم و مزدورانش پس از این حوادث بود.