فعالیت اجتماعی و سیاسی مجاهدین در عراق
ایجاد رابطه سیاسی با حکومت جدید عراق
جا انداختن اینکه دشمن اصلی در عراق رژیم است.
برادر سیاوش در سالهای ابتدایی دههٔ هشتاد، بهطور مشخص بین سال۸۲ تا ۸۵ یعنی بعد از اشغال عراق شاهد مجموعه فعالیتهای سیاسی و اجتماعی مجاهدین در عراق بودیم. جلسات مختلف در اشرف برگزار میشد. در آن جلسات، شخصیتهای عراقی، طیفهای مختلف سیاسی، انجمنها، عشایر، زنان همهٔ آنها در آن حضور داشتند، این جلسات برای چه بود؟ مقداری از این جلسات برایمان بگویید.
فعالیت اجتماعی و سیاسی مجاهدین در عراق
رابطه گسترده با احزاب و شخصیتهای سیاسی و نیروهای اجتماعی وعشایر
مجاهدین در حالیکه از سونامی بمباران نیروهای ائتلاف خارج شده و درگیر با۱۶ ارگان اطلاعاتی آمریکا بودند باتمام قوا در ارتباط گسترده با مردم عراق و وکلا و حقوقدانان و عشایر و شخصیتهای سیاسی و مردمی عراقی قرار گرفتند و آنها را نسبت به این دخالت تجاوزکارانه رژیم در عراق آگاه کردند
اما مهمتر اینکه با فعال کردن مردم عراق روحیه یأس و درخود بودن ناشی از حاکمیت دو دولت خارجی را تغییر داد و همه را وارد صحنه کرد.
دعوت و گردهمایی مردم و شخصیتهای عراقی در اشرف یکی از کارهای بسیار تأثیرگذاربود. در این گردهمایی ها مردم و سران عشایر و شخصیتهای سیاسی و نمایندگان مجلس عراق و بعضاً استاندار ایالتها شرکت کرد . در این گردهمایی ها شیوخ و شخصیتهای عراقی سخنرانی میکردند از جمله شرکت زنان عراقی در تجمعات مردم و عشایر عراقی در اشرف بسیار چشمگیر بود . عراقیان در این رفت و آمدها با مجاهدین و مناسبات آنها آشنا میشدند واز این تجمعات بهغایت استقبال میکردند و خود مروج و مبلغ مجاهدین بوده و به ماهیت تجاوزگرانه رژیم آخوندی بمثابه دشمن اصلی مردم عراق آگاه شده و مروج آن در سراسر عراق بودند. در همین رابطه در هر توطئه و یا عمل تروریستی که رژیم علیه مجاهدین انجام میداد عراقیان از مجاهدین حمایت و رژیم را محکوم میکردند.
بهعنوان نمونه وقتی شورای موقت حکومت عراق به خواست رژیم در دسامبر ۲۰۰۴ (شهریور ۸۳) طی یک اولتیماتوم تهدیدآمیز اعلام کرد که مجاهدین باید طی ۲۹روز عراق را ترک کنند، با اقدامات و فعالیتهای چشمگیر مجاهدین طی ۳هفته یک میلیون نفر از مردم عراق همراه با ۴۵۰۰ وکیل و حقوقدان و ۶۶ حزب و انجمن سیاسی و اجتماعی به فراخوان تغییر بند مربوطه پیوستند. برخی احزاب و جریانهای سیاسی عراق اعلام کردند این بند، که برخلاف همهٔ قوانین و عهدنامههای بینالمللی است، در قم نوشته شده و وارد قانون اساسی عراق گردیده است.
برادر سیاوش من یادم است که آن زمان در حاشیهٔ همین جلسات با مردم عراق، جوانان، اعضای احزاب شخصیتها خیلی صحبت میکردیم. یکی از اصلیترین موضوعاتی که آنها مطرح میکردند، این بود که میگفتند آمریکا عراق را اشغال کرده است. بنابراین دشمن اصلی ما آمریکاست و نه رژیم آخوندی. در صورتی که بحث ما و بحث سازمان با مردم عراق این بود که دشمن اصلی مردم عراق رژیم آخوندی است نه آمریکا. کمی در این رابطه برایمان توضیح دهید. این بحث چه تاثیری در فضای سیاسی عراق داشت؟
نکته بسیار مهم اینکه بهرغم اینکه آمریکا عملاً حضور نظامی در عراق داشت اما مجاهدین توانستند در فضای بالنسبه باز سیاسی که در عراق برای خود ایجاد کرده بودند، توجه مردم عراق را به این جلب کنند که دشمن اصلی مردم عراق رژیم آخوندی است و نه آمریکا (زیرا آمریکا در هر صورت عراق را ترک خواهد کرد و رژیم جای آنرا خواهد گرفت). که این تلاشها تأثیر زیادی در انتخابات عراق داشت.بطوری که در دومین انتخاب مجلس عراق مجاهدین از مردم عراق خواستند در انتخابات دوم مجلس عراق در ۲۴آذر ۸۴شرکت کنند و اجازه ندهند رژیم نیروهای وابسته به خود را بهطور کامل بر عراق حاکم کند که سرانجام حکومت آخوندها بهرغم تمامی توطئهها و رأی سازیها و تقلبات نجومی، در انتخابات دسامبر ۲۰۰۵عراق، برخلاف انتخابات ریاستجمهوری سال۲۰۰۴، نتوانست هژمونی کامل خود را تحمیل کند. یک جبهه و قطب تأثیرگذار سیاسی با حدود ۸۰ -۹۰ کرسی در پارلمان، با شعار تشکیل دولت وحدت ملی شکل گرفت و دست آخر پس از نزدیک به ۶ماه کش و قوس و سنگاندازی رژیم، یک دولت ائتلافی برپا شد که ترکیب آن با ترکیب یک دست دولت قبلی تفاوت کیفی داشت.
نکته قابل توجه اینکه پس از اشغال عراق مردم عراق تحت حاکمیت دو نظام خارجی عملاً احساس سرخوردگی کرده و مأیوس و ساکت بودند.مجاهدین تلاش کردند آنها را وارد صحنه کرده به یأس پایان دهند . ورود عراق به صحنه بهخصوص موفقیت آنها در انتخابات دور دوم مجلس فضای سیاسی و اجتماعی عراق را دگرگون کرد. این تحول بهطور مشخص راه را بر دخالت رژیم سخت و دست مجاهدین را در فعالیتهای سیاسی باز کرد و همین تحول بود که رژیم را دیوانه کرد .
برادر سیاوش صحنه اینطور بود که رژیم داشت میتاخت. با سرعت هم میتاخت. نیروهای نفوذی داشت، عوامل خودش، پاسدارها، همهٔ اینها آمده بودند به عراق. بعد از اشغال آمریکا مردم عراق بهخصوص اهل سنت عراق پاسیو شده بودند، سرخورده شده بودند. مجاهدین با خط اصولیشان مردم عراق را دوباره وارد صحنهٔ سیاسی کردند. تعادلقوا چرخید. صحنهٔ عراق تغییر کرد. توانستند جلوی خط رژیم بپیچند. همینطور که میگویید، این موضوع رژیم را دیوانه میکند. واکنش رژیم به این همه فعالیت و اینکه دید دارد شکست میخورد چه بود؟
بهمین خاطر بود که رژیم آخوندی، تمامی خشم و کین ناشی از دست نیافتن به مطامع خود در انتخابات عراق را متوجه مجاهدین کرد و آنها را متهم به دخالت و «شرکت فراگیر در انتخابات پارلمانی عراق» و «فعالیت پنهان و گستردهیی در جهت تحریک مردم عراق» کرد (سایت رسمی وزارت اطلاعات-۱۶آذر۸۴). خبرگزاری حکومتی مهر نیز در ۴بهمن اعلام کرد: «حضور مجاهدین در قرارگاه اشرف عامل اصلی اغتشاش و آشوب در عراق» است.
خبرگزاری حکومتی مهر نیز در ۴بهمن۸۴ اعلام کرد: «حضور مجاهدین در قرارگاه اشرف عامل اصلی اغتشاش و آشوب در عراق» است. رژیم همچنین به دروغ خبر داد: سازمان مجاهدین خلق ایران «تاکنون بیش از ۲۰حزب و گروه را در داخل عراق تشکیل داده است که هدف آنان سازماندهی عشایر و احزاب برای عملیات تروریستی است».
همانطور که ملاحظه میکنید در حالی که در ابتدای اشغال عراق توسط آمریکا، مجاهدین در شرایط محاصره شده و سخت قرار داشتند علاوه بر شکستن این محاصره سازمان در موضع تهاجمی قرار گرفت بهطوریکه رژیم عملاً اذعان کرد که مجاهدین نقش تعیینکننده در فضای سیاسی و اجتماعی عراق علیه دخالتهای رژیم آخوندی دارند.رژیم که در آرزوی یک امپراطوری بزرگ بود عملاً خود را در مقابل یک سد و مانع جدی مجاهدین میبیند .
برادر سیاوش ما تا الآن در عراق با حکومتی مواجه بودیم که یک پایه قوی رژیمی داشت. حالا مجاهدین توانستند با انبوه فعالیتهای سیاسی و اجتماعی صحنه را بچرخانند. مردم عراق را به صحنه بیاورند. در انتخابات رژیم را شکست دهند و نفوذ آن را کاهش دهند. آیا این تغییر تأثیری هم در روابط مجاهدین با حکومت وقت عراق داشت؟
ایجاد رابطه سیاسی با حکومت جدید عراق و حمایت ملیونی مردم عراق از مجاهدین
باتشکیل رئیسجمهور جدید عراق مجاهدین توانستند یک رابطه فعال با ارگانهای حکومت جدید مانند وزارت بازرگانی و وزارت آب و برق و. . داشته باشند . از جمله رابطه با مقامات محلی و رابطه فعال با استاندار دیالی امکان قابل توجهی برای ملاقاتها و مناسبات با مردم و مطبوعات و بهخصوص سران عشایر عراق در تمامی استانها بهوجود آورد.
مجاهدین در گردهماییهای خود در اشرف که اساساً بر پایه افشای دخالتها و توطئههای رژیم آخوندی در عراق بود بسیاری از سران عشایر، نمایندگان پارلمان و بعضاً استاندار استان دیالی را دعوت میکردند و آنها فعالانه شرکت کرده سخنرانی میکردند و بیانیهها را امضا میکردند.
این تماسها و رابطههای تاآنجا پیشرفت که توانستند این را برای مردم عراق جا بیندازند که دشمن اصلی مردم عراق رژیم آخوندی است که در نتیجه عراقیان فعالانه وارد یک جنگ سیاسی علیه دخالتهای رژیم و دفاع از حضور مجاهدین در عراق شدند
برادر سیاوش صحنهٔ سیاسی اینطور است که انگار مجاهدین قالی رو از زیرپای رژیم در عراق کشیدهاند. رژیم هم بهرغم تمام نفوذی که داشت نتوانسته است که حکومت دلخواهش را در عراق روی کار بیاورد. واکنش رژیم نسبت به این وضعیت چه بود؟
این تلاشها در حمایتهای ملیونی مردم عراق بارز و در رسانههای بینالمللی و حتی رئیسجمهور جدید عراق انعکاس یافت.بطوریکه این تلاشها غیض آخوندها را در آورد که در موضعگیریها و مطبوعات انعکاس یافت:
در دهم اردیبهشت روزنامههای وابسته به رژیم آخوندها در بغداد اعلام کردند که سفارت ایران یک یادداشت رسمی اعتراض به وزارتخارجه عراق تسلیم کرد که در آن «نسبت به بیانیههایی که در چارچوب جنگ روانی از سوی سازمان بهاصطلاح مجاهدین خلق پخش میشود اعتراض نموده است» زیرا «صدور چنین بیانیههایی به زیان جمهوری اسلامی ایران است» و بنابراین «دولت عراق باید برای پایان دادن به چنین اقداماتی در حال و آینده» مداخله و اقدام کند.طبعا رئیسجمهور و مجلس عراق که تماماً عناصری ملی و مخالف دخالتهای رژیم بودند توجهی به این هشدارها نمیدادند.
روزبعد خبرگزاری و رسانههای رژیم از «تحرکات تازه منافقین برضد ایران به نام ملت عراق» خبر دادند و اینکه «منافقین با صدور بیانیهٔ جعلی از دولت عراق خواستند این کشور را از اشغال غیرمحسوس ایران خارج کند» .
منظور رژیم آخوندی از بیانیه جعلی بیانیهیی با امضای 5میلیون و 200هزار نفر از مردم این کشور در روز 27خرداد (17 ژوئن) توسط کنگره همبستگی مردم عراق است که با حضور نمایندگان 121 حزب و انجمن سیاسی و اجتماعی و همچنین با حضور نمایندگان استانهای مختلف عراق امضا گردیده است. طبق اطلاعیه مطبوعاتی هیأترئیسه کنگره همبستگی مردم عراق ، این بیانیه ضمن 4ماه، از فوریه تا ژوئن2006، توسط 121حزب و جریان سیاسی و اجتماعی عراق به جریان افتاده و امضاکنندگان، همگی 18ساله به بالا و دارای اسامی و آدرسهای مشخص و در دسترس و تأییدشده توسط شیوخ عشایر، حقوقدانان و وکلای عراقی، و معتمدین محلی میباشند. 700هزار زن، 14هزار وکیل و حقوقدان، 19هزار پزشک، 35هزار مهندس، 320روحانی، 540استاد دانشگاه، 2000تن از شیوخ عشایر و معتمدان محلی و نزدیک به 300تن از مقامات محلی در شمار امضا کنندگان هستند. در این بیانیه «مردم عراق درباره تهدیدات رژیم ایران و راهحل آنکه خلع ید از رژیم ایران و بهرسمیت شناختن موقعیت سازمان مجاهدین خلق ایران» است تأکید داشتند. این بیانیه نه تنها توطئههای جاری، بلکه دو دهه کارزار لجنپراکنی و توطئه آخوندها را برای همیشه سوزانده است.
حمایتهای مردم عراق همچنان ادامه داشت با بیانی هر چه روشنتر علیه رژیم آخوند و حمایت از مجاهدین که در درس بعدی به آن اشاره میکنیم
تشکر میکنم از شما برادر سیاوش. صحبتهایتان بسیار روشنگر بود. بهخصوص وقتی به مردم عراق میرسد، مردمی که تحت فشار و ظلم و ستم رژیم آخوندی قرار گرفتهاند. این خیلی تاثیرگذار است. علت هم مشخص است؛ دشمن مشترک. هم خلق ایران و هم مردم عراق یک دشمن بیشتر ندارند و آن هم رژیم آخوندی است.