سلاح
خون کودکان بهسنگفرش کوچهها چکید و
مادری مزار طفل خویش را بخواب دید و
طفل بیسپر که با تبر بخون خود طپید و
دختری سرود از رها شدن و گشت ناپدید و
کاختان بنا بر استخوان کولبر شد است و
کارتان وصول پول تیر از پدر شد است و
خواب تان ز رنج گورخوابها شد فراهم
هر چه کردهاید از برایتان شر شد است و
به قبضه سلاح دست می فشارم
که آتش جواب آتش است و اینبار
برای تو گر نشانه سقوط است
برای ما که خوش ترین صداست رگبار
پاسخ نیاز را، جواب اعتراض را به دشنه دادی
حکم تازیانه و سرب داغ بهدهان تشنه دادی
آن که نان و آب خواست زانکه آفتاب خواست فتنهگر شد
مستحق دار و داغ و مستحق اختناق و در بدر شد
به قبضه سلاح دست می فشارم
که آتش جواب آتش است و اینبار
برای تو گر نشانه سقوط است
برای ما که خوش ترین صداست رگبار
اسلحه خان دست مردم غمین و خسته یک شروع است
گرگ و میش بازتاب ترس تیره گی مقابل طلوع است
احتراق نیزار و خون سرخ کشتار و خشم مردم
فرق کانون شورشی کنون گشته نور چشم مردم
به قبضه سلاح دست می فشارم
که آتش جواب آتش است و اینبار
برای تو گر نشانه سقوط است
برای ما که خوش ترین صداست رگبار
کانون-شورشی پیشآهنگ