در نخستین هفتهٔ سال۱۴۰۲ ارزش ریال باز هم سقوط کرد و هر دلار بار دیگر کانال ۵۲هزار تومان را تجربه کرد. نوسانات شدید قیمت ارز، از ۳۰هزار به۶۰هزار تومان تنها طی ۳ماه منتهی بهپایان سال۱۴۰۱ و بار دیگر کاهش ارز تا ۴۵هزار تومان و اکنون حرکت دوباره در کانال ۵۳هزار تومانی، بهگفتهٴ کارشناسان رژیم عجیب است و میگویند توجیه اقتصادی ندارد.
رئیسی روز ۸اسفند با ژستی که گویا از پشتپردهها خبر ندارد، پرسید: چطور «روز مبعث ساعت بهساعت در حالی که همه تعطیل بودند و هیچ معاملهیی در بازار انجام نمیشد، نرخ ارز بالا میرفت؟». خود رئیسی هم اذعان کرد که این وضعیت نمیتواند تنها علتی اقتصادی داشته باشد و در همان روز ۸اسفند گفت: «معلوم است (نوسان) نرخ ارز مربوط بهبازار و تجارت نیست».
البته بهعلت حاد بودن بحران، رسانهها و کارشناسان رژیم مجبور شدند گوشهیی از پشتپردهها را نشان بدهند و نسبت بهپیامدهای اجتماعی این وضعیت، هشدار دهند:
تسنیم، خبرگزاری نیروی تروریستی قدس در مورد «زوایای پنهان» در «تعیین نرخ ارز در اقتصاد ایران» نوشت که تنها «نگاهی جامع به تمام ابعاد آن میتواند علت رشد اخیر قیمت دلار را توضیح دهد» که البته بهخاطر «شفافسازی پیچیده و مبهم» در مورد «اقتصاد ایران»، از توضیح روشن برای آن خبری نیست (۱۰ اسفند).
محمود جامساز، اقتصاددان حکومتی برخلاف آن دسته در رژیم که میخواهند کاسه و کوزهٔ افسار پاره کردن قیمت دلار را بر سر بانک مرکزی و سیستمهای اجرایی آن بشکنند، این فرضیه را رد میکند و از «ساختار معیوب اقتصاد سیاسی رانتی» در دولت رئیسی میگوید که «بانک مرکزی نیز (تنها) بخشی» از این چرخهٔ فاسد است (۵فروردین).
سایت حکومتی آسیانیوز هم یک گام بهحل معما نزدیکتر شد و نوشت «کسری بودجهٔ سال آینده» دولت رئیسی از «فاکتورهای اصلی و تاثیرگذار بر قیمت ارز در کشور است و همچنان به قوت خود پابرجاست» (۱۸ اسفند).
سایت حکومتی رویداد۲۴ از «افزایش ناگهانی قیمت دلار با تصمیم خود دولت» نوشت و تأکید کرد این «گزاره» اکنون «در کف بازار وجود دارد که دستکاری قیمت دلار توسط دولت» رئیسی انجام میشود؛ حتی فراتر از کف بازار، اکنون «افکار عمومی باور دارند که دولت بهعنوان دارندهٔ بیشترین منابع ارزی، هر زمان با کسری بودجه مواجه میشود، دست بهافزایش قیمت ارز میزند و از این طریق هم نقدیندگی بازار را جمع میکند، هم کسری بودجه خود را مرتفع میسازند» (۷فروردین۱۴۰۲).
بنابراین روشن میشود افزایش لجامگسیختهٔ قیمت ارز که گرانیهای سرسامآور، تورم ۷۰درصدی مواد غذایی، قیمت بیسابقه و نجومی مسکن، لاکچری شدن ابتداییترین داروها و فرو رفتن هر چه بیشتر عمدهٔ مردم زیر خط فقر را در پی دارد، «دستکاری عمدی قیمت ارز» توسط دولت رئیسی برای جبران کسری بودجه و تأمین هزینههای سرسامآور ترویسم و سرکوب، از جیب تهیشدهٔ مردم ایران است.
سیاستی که البته برای رئیسی و خامنهای تیغ دو لبه است. چرا که به اذعان کارشناسان حکومتی، «شکست زود هنگام مدیریت دولت یکدست سیزدهم نشان داد که نظام به منتهیالیه دوره سقوط کارآمدی خویش رسیده» و با توجه بهوضعیت انفجاری جامعه، «اینکه سقوط نهایی ساختار کی رخ خواهد داد، بستگی به حوادثی دارد که فراوانند»، اما میدانیم که «تیغه قیچی از درون و بیرون بر روی حکومت در حال بسته شدن است، و یک حادثه کافی است تا دو تیغه این قیچی را به هم برساند» (نامهٔ سرگشادهٔ رنانی، اقتصاددان حکومتی بهخامنهای-۲۷بهمن ۱۴۰۱).