سروده- علی گمشده جهان
تا ظلم در این جهان تداوم دارد
تا فقر به شهرها تلاطم دارد
تا تیغ شقاوت به کف شیادان
خشمی به نگاه های مردم دارد
تا سفرهّ کودکان هر شهر و دیار
حسرت ز نبود بوی گندم دارد
گویم که علی جهان ترا کم دارد
هر ناله ترا به لب ترنم دارد
هر کس خبر از شهادت تو داده است
تاریخ ندا داده توهم دارد
بنگر به رگان غیرت و خون شرف
سیمای علی چونین تجسم دارد
در بوسه سربدار بر چوبه دار
بنگر که چه سان علی تهاجم دارد
در پیکر کهشکشان شب کوب فدا
بنگر که حضور او تراکم دارد
او کیست همو که شبنم چشمانش
بر چهره مظلوم ترحم دارد
این اوست که ضد دین فروشان جهان
می شورد و دم به دم تخاصم دارد
ای گمشدهّ همیشه خلق جهان
دریای بشر چون تو درّی گم دارد
کمبود جهان تویی تو ای شیر خدا
این عصر بس اژدها و کژدم دارد
انسان تمام ای علی رافت تو
بر هر چه که کم حق تقدم دارد