طی روزهای گذشته تنش میان رژیم و طرفهای اروپایی که همواره پشتیبان برجام بودهاند، بالا گرفت. یکشنبه ۲۸دی، تروئیکای اروپایی طی بیانیهیی اعلام کرد عمیقاً نگران اعلام آمادگی رژیم ایران برای تولید فلز اورانیوم هستند. سه کشور اروپایی هشدار دادند که «اگر رژیم ایران بهطور جدی خواستار حفظ توافق اتمی است، این فعالیتها را متوقف کند و بدون دیرکرد بیشتر سرسپار تعهداتش در برجام باشد».
به فاصلهٔ کوتاهی ژان ایو لودریان، وزیر خارجهٔ فرانسه در یک موضعگیری، ضمن ضرورت بازگشت رژیم ایران و دولت آمریکا به برجام، گفت: «در مذاکرات احتمالی برای احیای برجام باید «گفتگوهای سختی بر سر برنامه موشکهای بالستیک رژیم ایران و فعالیتهای منطقهیی آن انجام شود».
بیدرنگ وزیر خارجهٔ آخوندها در واکنشی هیستریک خطاب به لودریان گفت: «از یاوهگویی و حرفهای بیخاصیت دست بکش!» (ظریف ۲۸دی).
ژستی سؤال برانگیز!
این تنشها در شرایطی است که رژیم آخوندی اعلام کرد «حوزهای در صنعت هستهیی نیست که بخواهیم کاری در آن انجام دهیم و نتوانیم» (کمالوندی-سخنگوی انرژی اتمی رژیم-۱۶دی۹۹)؛ سخنگوی دولت هم اعلام کرد: «فرایند تولید اورانیوم با غنای ۲۰درصد در فردو آغاز شد» (ربیعی ۱۶دی۹۹)؛ سخنگوی آژانس پا را فراتر گذاشت و گفت: «پیشرفتهای ما (در اتمی) به حدی است که بهراحتی میتوانیم تا ۹۰درصد اورانیوم را غنی کنیم!» (کمالوندی- ۱۸دی۹۹).
پیش از آن هم مجلس ارتجاع مصوبه «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها» را تصویب کرد و پاسدار قالیباف هم گفت: «بازی یک طرفه پایان یافته است!» بر این اساس دولت روحانی در صورت لغو نشدن تحریمها، باید پس از دو ماه از اجراییشدن این قانون، اجرای پروتکل الحاقی را متوقف کرده، غنیسازی ۲۰درصدی را شروع کند و استفاده از سانتریفوژهای نسل ۶ و ۸ را آغاز کند.
خامنهای هم به صحنه آمد و ضمن تأکید بر اینکه «من الآن سخن قطعی و نهایی را میگویم» گفت: «جبهه غرب موظف هستند تحریم را خاتمه دهند و فوراً متوقف کنند. اینکه میگویند فلان کار را بکنید یا نکنید حرفهای بیخود است. تحریم باید برداشته شود!» (۱۹دی۹۹).
از این اقدامات و ژست نظام اینطور برداشت میشود که «اصلا این (برجام) مسأله ما نیست!» و حتی «هیچ عجلهای نداریم آمریکا به برجام برگردد» (خامنهای-۱۹دی). .
بروز تناقض!
اما در عین این جنجالها، شاهد مواضعی هستیم که نشان از سراسیمگی نظام دارد؛ نه تنها سراسیمگی، بلکه دستپاچگی برای بازگشت هر چه سریعتر به برجام. چرا که رئیسجمهور نظام طی دو ماه گذشته پیاپی از بازگشت به برجام حرف میزند و میگوید «این آقایی که جدید آمده (بایدن) از ابتدا گفته من میخواهم به برجام برگردم... و ما هم هر کجا ببینیم که شرایط برای لغو تحریم آماده هست از این فرصت استفاده خواهیم کرد!» (روحانی-۲۱ آبان) وی بهرغم شعار «نظام با قاتل حاج قاسم مذاکره نمیکند» (پیرهادی-عضو هیات رئیسهٔ مجلس ارتجاع-خرداد۹۹)، یک راه خیلی سهل و ساده هم به طرف مقابل نشان داد و گفت: «حالا (ترامپ) آمد این کار (خروج از برجام) را کرد، خب نفر بعد بیایید دومرتبه یک کاغذ خوب بگذارد، قشنگ امضا بکند، دومرتبه برمیگردیم سر جای اول!» و بعد هم به «سرکردهٔ استکبار جهانی» التماس کرد: «این کار چیزی نیست! اصلاً زمان نمیبرد! اصلاً وقت نمیخواهد! اصلاً مذاکره نمیخواهد! چیزی نمیخواهد! هر دو برگردیم (به برجام)» (۱۹ آذر).
واقعیت چیست؟
خامنهای و روحانی و همهٔ سردمداران نظام خوب میدانند که چگونه بر اثر تحریمها نفسهای نظام به شمارش افتاده و «شرایط (نظام) شرایط مساعدی نیست. وضعیت غیرقابل تحمل شده است. مردم از سطح زندگی قابلتحمل بسیار دور شدهاند. اینها برای هر حکومتی هشدار دهنده است»؛ و «اگر هر چه زودتر شرایط تغییر نکند، اعتراضات جدیتری محتمل است و باید منتظر شرایط سختی بود!» و «تحریمها و روابط پر تنش با جامعهٔ جهانی مزید بر این مشکلات شده است» (روزنامهٔ حکومتی مستقل-۲۴دی۹۹).
در چنین وضعیتی، خلیفهٔ ارتجاع یا باید سر کیسه را شل کنند و از هزینههای سرکوب و تروریسم کم کند، یا به امید بازگشت آمریکا به همان توافق ۲۰۱۵ بنشیند، آن هم بهشرطی که اول آمریکا تمامی تحریمها را لغو کند، وگرنه «بدون لغو تحریمها بازگشت آمریکا به برجام حتی میتواند به ضرر (نظام) تمام شود!» (خامنهای-۱۹دی)؛ چرا که به آمریکا این امکان را میدهد از اهرم تحریمها برای «افزودن موارد اختلافی با نظام از جمله برنامه دفاعی (موشکی)، نفوذ منطقهیی و حقوق بشر» به برجام بعدی استفاده کند (آرمان-۲۷دی).
سراب و پرتگاه!
اما تمام شواهد نشان میدهد آن سبوی مماشات بشکست و آن پیمانهٔ برجام و شرایط ۲۰۱۵ ریخته است! چرا که «بهطور حتم دولت جدید آمریکا مسألهٔ کاهش تحریمها را در دستور کار خود قرار نخواهد داد» (صدر حسینی، کارشناس حکومتی-۲۷دی) و «اینکه توقع داشته باشیم آمریکا میتواند تمامی تحریمها را لغو کرده و به برجام بازگردد، درست نیست»؛ بهویژه مواضع بایدن و تیم او نشان میدهد «صرفاً به پرونده هستهیی ایران حساس نیستند و درباره مسائل موشکی و حضور منطقهیی ایران هم نظراتی دارند!» (محبعلی-مدیرکل پیشین خاورمیانه وزارتخارجه رژیم-۲۴دی) و نه تنها «دولت بایدن دستآوردهایی که دولت ترامپ در اعمال فشار حداکثری علیه نظام داشت را از دست نمیدهد» بلکه «آرایش جدید ژئوپلیتیک منطقه امکان افزایش فشارها به نظام را میافزاید» (آرمان-۲۷دی).
آری، اکنون نظام ولایت، در چنان بنبستی گرفتار است که یا باید با «مذاکره و رفع تنش و حل مشکل تحریمها» که چیزی جز تندادن به زهر موشکی و دخالت منطقهیی نیست، به امید باز شدن «مسیر رفع تنگناها» باشد (روزنامهٔ حکومتی مستقل-۲۴دی)، که حاصل آن میشود «تنزل بیپایان» و افتادن نظام در سراشیب سقوط و باز شدن تار و پود پوسیدهٔ تمامی ساختار آن؛ یا باید به مسیر رویارویی و خودزنیها (غنیسازی ۲۰درصد-مانورهای موشکی و...) ادامه دهد که انتهای آن سختتر شدن هر چه بیشتر تحریمها، فعال شدن مکانیسم ماشه و عواقب سنگین آن است.