مجاهد غبار از رخ دین زدود- گفتگو با عباس داوری- قسمت اول
سئوال:
چرا و چگونه بنیانگذاران سازمان ایدئولوژی اسلام را انتخاب کردند؟
عباس داوری:
در این تردید نیست که بعد پیروزی انقلاب اکتبر شوروی و بویژه پیروزی انقلاب چین بعد از جنگ جهانی دوم که با ایدئولوژی مارکسیست صورت گرفت و به دنبال اون برخی از کشورهای انقلابی مانند کوبا و قسمت شمالی ویتنام با ایدئولوژی مارکسیست بودند و ادامه نبردشان هم با همین بود، بنابر این ایدئولوژی مارکسیست در جامعه ایران همچنان که گفتید و در همه جوامع باصطلاح در دسترس بود یعنی هر انقلابی می توانست به آن دسترسی پیدا کند بویژه که هم شوروی آن موقع و هم چین از انقلابیون پشتیبانی می کردند اما بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق ایران در اسلام یک چیزی پیدا کرده بودند یک جوهری پیدا کرده بودند که باصطلاح این جوهر بسیار پویا و شکوهمند بود و بن بست شکن بود. به این دلیل است که ایدئولوژی اسلام را انتخاب کردند. مثلا من اگر بخواهم به شما چند جمله ای بگویم در ایدئولوژی اسلام که بنیانگذاران سازمان پس از چهارده قرن از زیر خروار ها برداشتهای ارتجاعی و حاکمیت های استثمارگر آن را بیرون کشیده بودند جوهری را یافتند مانند این که جهان هدف دار است و پیوسته در حال تکامل است اصول حاکم بر تکامل در همه زمینه ها و پدیده ها وجود دارد و در نبرد سهمگینی که بین استثمارگران و استثمار شدگان وجود دارد در نهایت آن که پیروز خواهد شد همین محرومان هستند و به این دلیل است که زمین را به ارث خواهند برد. به تعبیر خود قرآن روی این حساب می بینیم که وارث زمین خواهند شد و همه چیز مسخر انسان خواهد شد. علاوه بر آن با مرگ انسان همه چیز تمام نمی شود و همه اعمال و کارهایی که کرده بود ذخیره و اضافه می شود و در روز موعد به آن برمیگردد. روی این حساب با این پویایی که ایدئولوژی اسلام داشت رو آوردن به مارکسیست وقتی یک مسلمان انقلابی به این ایدئولوژی دسترسی پیدا میکند و می فهمد که رو آوردن به مارکسیست درآن زمان در واقع راست روی بود.
من خیلی فشرده این پویایی را گفتم تا مشخص بشود که چگونه و چرا بنیانگذاران سازمان ما برای یگانه شدن با خودشان برای یگانه سازی جامعه و همین طور یگانه شدن با کل هستی ایدئولوژی اسلام را انتخاب کردند زیرا وقتی صحبت از ایدئولوژی توحیدی میکنیم از یگانه شدن از خود میگذرد از یگانه شدن با اجتماع میگذرد. بعد میرسیم به یگانه شدن با کل هستی این یک پویایی بود که سازمان ما، بنیانگذاران ما با یک کار بسیار طاقت فرسا توانستند این را از زیر خروارها خاک بیرون بکشند، و آن چیزی که خدا گفته بود و آن چیزی را که اسلام محمدی و انقلابی گفته بود آن را وارد جامعه بکنند.
سئوال:
میشود بیشتر توضیح بدهید که منظورتان از این پویایی که از ایدئولوژی اسلام استخراج کردند چی هست، یعنی مجاهدین چه چیز نو و جدیدی در اسلام پیدا کردند که توسط آن توانستند مبارزه علیه شاه را آغاز بکنند؟
جواب:
اگر شرایط آن روز را در نظر بگیریم جامعه ایران کاملا آماده انقلاب بود شرایط عینی وجود داشت، ساواک حاکم بود و در مقابل یک مسلمان انقلابی یک شیوه ای را امام حسین گذاشته که آن شیوه عاشورایی است. معنی آن این است که بایستی علیه ظلم در هر زمان و مکانی قیام کرد و این الگو برای ما در طول تاریخ وجود داشته و برای هر مسلمانی وجود داشته، نه تنها مخاطب امام حسین، مسلمانان انقلابی بودند بلکه تمام افرادی که آزادیخواه بودند بود. چون می گوید (کل حی سالک سبیلی) هرآن کس که زنده است و دنبال پویایی است ناگزیر راه من را میرود، با این الگوی که وجود داشت با این شرایطی که در جامعه وجود داشت ما باید ببینم که این بنیانگذاران ما چه چیز نویی در اسلام پیدا کردند که دنبال آن رفتند و ایدئولوژی مارکسیست را کنار گذاشتند. چون اینها به دنبال پیدا کردن ایدئولوژی انقلابی بودند چون با ایدئولوژی انقلابی میشود انقلاب کرد و همین طور جامعه را پیش برد.
اولین چیزی که برای بنیانگذاران ما وجود داشت این است که قرآن در باره مسائل اجتماعی چه میگوید. چون اینها میخواهند انقلاب اجتماعی بکنند وقتی میخواستند پس وقتی به قرآن برمیگردند میبینند که به تمام مسائل پاسخ میدهد. که من در خلال برنامه تلاش میکنم توضیح بدهم ولی آن چیزی که بسیار بسیار مهم است و بن بست شکن است عبارت است از بخصوص محمد آقا در اسلام این را پیدا کرد که مرزبندی بین استثمارکننده و استثمار شونده است نه مرزبندی بین با خدا و بی خدا این یک تحول عظیمی در فکر و اندیشه سازمان مجاهدین بود این یک تحول عظیم در بنیانگذاران و هرکدام از اعضا که وارد سازمان میشدند ایجاد میکرد، چون تماما با مدعیان و جریانات که به نام اسلام تا آن موقع بودند فاصله و خط کشی میکرد، این مهمترین چیزی بود که گفتند.
ما یک کتاب آسمانی داریم به نام قرآن باید ببینیم که این کتاب آسمانی ما به این سئوالات جواب میدهد، در مورد ظلم یا در مورد استثمار یا طبقات محروم یا طبقات استثمارگر حرفش چیست، معیار چیست؟ شاخصهایی که گذاشته چیست؟ و با آن شاخصها می شود باصطلاح راه را پیدا کرد و پیش رفت؟ همانطور که شما گفتید ترجمه های گوناگونی و تفاسیر گوناگونی از اسلام بود، بله کار ساده ای نبود کار طاقت فرسایی می طلبید.
محمد آقا به این کار همت گذاشت بعد هم که گروه ایدئولوژیک که به وجود آمد دریافتهای جدیدی از قرآن و نهج البلاغه پیدا کردند این دریافتها نو بود جدید بود و ایدئولوژی پویایی بود.
اولین مقاله یا جزوه ای که در سازمان نوشته شد اسمش مبارزه چیست، بود. که در آنجا تعریف میکند که مبارزه فن است مبارزه علم است ولی وقتی میرسیم به آخر همین جزوه یا مقاله آنجا نوشته است که (وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا )........