طرد و انزوای اجتماعی رژیم حرف جدیدی نیست اما در حال حاضر این انزوای رژیم چنان ابعادی پیدا کرده که بیسابقه و بهراستی حیرتانگیز است. در فرهنگ رژیم از انزوا و منفوریت با عباراتی مانند بیاعتمادی مردم و شکاف بین حاکمیت و مردم نام میبرند.
طرد و منفوریت به زبان عدد و رقم
اگر از انبوه اعترافات در مورد آنچه بیاعتمادی نامیده میشود بگذریم، نمایش انتخاباتی میاندورهای مجلس ارتجاع که روز جمعه ۲۰شهریور در ۱۰حوزه در مناطق مختلف کشور برگزار شد، این طرد و انزوای اجتماعی را با عدد و رقم بیان میکند. هادی غفاری، از مهرههای باند اصلاحطلب، میگوید در این نمایش انتخاباتی تنها یکدرصد واجدین شرایط شرکت کردند. مطالب جستهوگریخته رسانهها و روزنامههای حکومتی هم این اظهارنظر را تأیید میکنند. روزنامه حکومتی مستقل(۲۵شهریور) طی گزارشی درباره نمایش انتخاباتی کرج مینویسد: «روز جمعه شهیدستان کرج یکی از صندوقهای اصلی اخذ رأی در مرکز کلانشهر کرج بود. ۱۳نفر برای نظارت، حراست و اجرائیات انتخابات میاندورهای مجلس از ۷صبح تا ۷شب در سر صندوق حاضر شدیم. تا ساعت ۱۰صبح تنها رأی صندوق مربوط به نماینده فرماندار بود و تا ساعت ۱۵ تنها ۱۳نفر در چهارراه طالقانی(قلب کرج) رأی داده بودند که از این تعداد ۵رأی متعلق به مسئولان حوزه بود. بههرحال بین ساعت ۱۷ الی ۱۸ تعداد آراء اخذ شده بهزحمت به عدد ۵۰ رسید».
این روزنامه حساب و کتاب کرده است که برای هر رأی، ۱۰۰هزار تومان هزینه شده است و از آن نتیجه میگیرد که نمایش انتخابات میاندورهای بههزینهاش نمیارزد و پیشنهاد میکند که قانون انتخابات بهنحوی اصلاح شود که قید الزام ۵۰درصد آرا برای بهاصطلاح انتخاب نماینده برداشته شود و در همان دور اول قال قضیه کنده شود. بهخصوص که در همین نمایش انتخابات میاندورهای حتی با آمارهای مهندسی شده رژیم افرادی با کمتر از ۵هزار رأی بهمجلس ارتجاع راه یافتند.
رسانههای حکومتی با اعتراف به ابعاد انزجار مردم از نظام ولایت فقیه نوشتند: «آمار وزارت کشور نشان میدهد سطح مشارکت بهشکل بیسابقهای ریزش داشته و تنها در ۳کلانشهر اهواز، کرج و کرمانشاه در حالیکه واجدان شرایط در انتخابات حدود ۴میلیون نفر بود، جمعاً زیر ۲۰۰هزار نفر رأی دادند»(خبرآنلاین ۲۴شهریور ۹۹).
این موضوع موجب وحشت رژیم شده است. روزنامه کارون در استان خوزستان در یادداشتی نوشت: «مشارکت کمتر از ۷درصد واجدین شرایط حوزه انتخابیه اهواز، کارون، حمیدیه و باوی موضوعی است که باید بهجد توسط تحلیلگران اجتماعی مورد بررسی علمی قرار گیرد تا دلایل عدم مشارکت سیاسی مردم مشخص شود».
نگاهی به نمایش انتخاباتی دورهٔ یازدهم
البته انتخابات میاندورهای هیچگاه حتی مورد توجه نیروهای رژیم نبوده و شمار شرکتکنندگان در آن همیشه نسبت به انتخابات اصلی تفاوت زیاد است اما نکته اینجاست که نمایش انتخاباتی دوره یازدهم مجلس ارتجاع هم به تصویر ورشکستگی اجتماعی رژیم تبدیل شد، آنچنانکه خود رژیم نیز ناگزیر اعتراف کرد که این انتخابات با کمترین میزان مشارکت برگزار شده است. بنا به آمار رسمی ارائه شده توسط وزارت کشور، مشارکت در کل کشور حدود ۴۰درصد و در تهران ۲۶درصد بود اما بعداً از داخل خود رژیم درز کرد که میزان مشارکت در تهران بهطور واقعی کمتر از ۱۵درصد بوده است. یعنی در تهران ۸۵درصد واجدین شرایط در این نمایش ننگین شرکت نکردند.
آخوند مصباحی مقدم، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، طی مصاحبهای با خبرگزاری نیروی تروریستی قدس(۲۵شهریور) با ابراز وحشت از این وضعیت، آن را ناشی از فقر و اختلاف طبقاتی شدیدی که در رژیم بروز کرده میداند و میگوید: «شرایط کنونی ما قابل دوام نیست، جز یاس و ناامیدی چیزی در مردم خصوصاً نسل جوان، مشاهده نمیشود. پس باید تغییراتی رخ دهد». اما این تغییرات چیست؟
کدام تغییر؟
مهرههای رژیم بهخصوص حواشی بهاصطلاح اصلاحطلب آن میکوشند وانمود کنند که این تغییرات و اصلاحات از داخل رژیم امکانپذیر است. اما مردم ایران نیک دریافتهاند که دستاورد ۴۰سال حاکمیت استبداد مذهبی برای آنها چیزی جز فقر و فلاکت نبوده است. رژیم ولایت فقیه بهطور روزانه به سطح زندگی و معیشت شهروندان یورش برده است. بحران ساختاری اقتصادی چپاول و غارت اموال مردم و سرمایههای کشور، فساد بهشدّت نهادینه شده، گسترش رانت، صعود نرخ تورّم، افزایش قاچاق، بیکاری، زندگی اشرافی صاحبان قدرت و ثروت که در برجهای «لاکچری» و مناطق مولتی میلیاردها زندگی میکنند و تشدید شکاف طبقاتی... سیاهچالهای از فقر، بیخانمانی، تنگدستی و فلاکت برای مردم ایران ایجاد کرده که بهطور روزمرّه فرودستان را قربانی میکند.
ولایت خامنهای برای مهار جنبش مردم محروم، به حربهٔ همیشگی یعنی تهدید، زندان، شکنجه و اعدام متوسّل میشود. در واکنش به وضعیت فاجعهبار زندگی، مردم از یکسو این رژیم و همهٔ نمایشاتش و همهٔ باندها و دستجاتش را نفی و طرد میکنند و به هیچ تغییری از درون این رژیم سراپا فاسد، باور ندارند و از سوی دیگر به مبارزه برخاستهاند؛ مبارزه برای درهمکوبیدن تمامیت این رژیم تا خشت آخر آن. آری، روی دیگر سکهٔ پشت کردن به رژیم و نمایشات مسخرهٔ آن، تدارک قیامی است بسا آتشینتر از قیام آبان. مردم دریافتهاند بهجز این، راه دیگری وجود ندارد.