از نگاه مسعود رجوی – معیار مشروعیت
مسعود رجوی: فرض کنید تو این اتاق مجاور، نوامیس ما، خواهران ما، مادران ما، برادران ما، پدران ما، بچههامون هستن. هیولایی، دژخیمی، جلادی مشغول به تجاوز به خواهران و مادرمون هست.
ضجه و فریاد شکنجه بلنده. بیپولی، ناراحتی، گرانی، محشریست فیالواقع. داد و فریاد، صدای ضجه، و دژخیم، هم داره تجاوز میکنه، هم داره دزدی میکنه، هم داره دست و پا میبره و هم داره شلاق میزنه و میکشه و چشم درمیاره. خب بگید ببینم این صداها رو ما میشنویم از داخل وطنمون یا نه؟ کر و کور باد هر کی نمیشنوه و نمیبینه. اما اگر میشنویم خب چه باید کرد؟
آیا باید از هر طریق، از زیرزمین گرفته از پشت بوم گرفته، با سوراخ کردن دیوار گرفته، خودمون رو به این اتاق مجاور برسونیم و دست دژخیم رو قطع کنیم و بند رو از پای اسیر باز کنیم و اونی که مجروحه به بیمارستان برسونیمش و اونی که تحت ستم و تجاوزه بکشونیمش از اون زیر بیرون، آره یا نه؟
یک معیار بیشتر نیست. نجات مجروحان، شکنجه شدهها، خواهرها و مادرهای تحت تجاوز.
وقتی امواج تاریکی هجوم میارند، بزن بر سینهٔ شب تیری از نور، گل خورشید را مهمان ما کن.
پس مثل نخستین روزی که از زندان آزاد شدم بگذارید یکبار دیگه یادآوری کنم مگه میشه خورشید رو کشت؟ پاکترین فرزندان این میهن رو میشه دستهدسته تیرباران کرد و به شکنجهگاه فرستاد. اما اونها در خورشیدی مضمحل میشن که هیچ تردیدی در تابشش نیست. خورشید تابان رهایی ایران. مگه میشه دریاها رو خشکوند؟ مگه میشه لالهها رو از شکوفایی بازداشت و بادها رو از وزیدن؟ و مگه میشه خلق قهرمان ایران رو تا به ابد در زنجیر پیرکفتار جماران نگاه داشت؟ نه، نه هرگز»
گزیدهای از سخنان آقای مسعود رجوی، رهبر مقاومت و مسئول شورای ملی مقاومت ایران – سال ۱۳۶۵