آویختن روحانی به برجام نیمهجان
حسن روحانی، جمعه ۲۴مرداد۹۹ در حالی که باد به غبغب انداخته بود، تلاش کرد تا یک بار دیگر برجام را به رخ باند غالب نظام بکشاند. او در حالی که با فرهنگ جنگهای صلیبی رأی نیاوردن قطعنامهٔ پیشنهادی آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل را به روز «مباهله» تشبیه میکرد گفت: «همین برجام نیمهجان روبهروی آمریکا ایستاد و آن را شکست داد... و این روز مباهله امسال در تاریخ ایران و مبارزه با استکبار جهانی ماندگار شد»
او این موضوع را به یک پیروزی برای رژیم قلمداد کرد و به تبلیغات پوشالی حول آن پرداخت.
محمد جواد ظریف و خرج کردن از جسد برجام
یک روز بعد، محمد جواد ظریف نیز با کپیبرداری از رئیس جمهور ارتجاع گفت:
«چطور این برجام توانست آمریکا را در شورای امنیت ۲به ۱۳شکست بدهد؟ یعنی چطور جسد برجام توانست آمریکا را در شورای امنیت شکست بدهد؟»
وزیر خارجهٔ ارتجاع موقعیت را مناسب دید تا از این نمد کلاهی برای خودش بدوزد. او با طعنه به مجلس ارتجاع و سنگ یخ شدنش توسط نمایندگان ولایی گفت:
«وزارتخارجه موظف است اگر یک وقتی بین دفاع از سیاستهای خود در داخل و دفاع از منافع کشور در سطح بینالمللی، تعارضی ایجاد شد، خودش را فدای کشور کند. منافع صنفی، دستگاهی و فردی خودش را فدای منافع ملی کند. اجازه دهد که در داخل مورد هجمه قرار بگیرد، اما حرفی، توجیهی را برای سیاستها و اقناع افکار عمومی مطرح نکند که به هزینه پیشبرد منافع ملی در سطح بینالمللی تمام شود».
ترکیدن بادکنک «پیروزی»! با سوزن یک خبر ناگهانی
تا اینجا باند مغلوب با دادار و دودور و گرد و خاک تبلیغاتی تلاش میکرد بگوید که یک پیروزی مهم برای رژیم به دست آمده است. دجالیت تبلیغاتی در این موضوع این بود که آرای ممتنع را به حساب خود میریخت و اینگونه وانمود میکرد که گویا یک کلان دستاورد حاصل شده است.
حسن روحانی و شرکا هنوز مشغول رقص بر روی برجام نیمهجان و حلوا حلوا کردن این دستاورد بودند، ناگهان طرف آمریکایی اعلام کرد، ظرف یک هفته مکانیزم ماشه را فعال خواهد کرد.
به این ترتیب بادکنک تبلیغات پوشالی حول یک پیروزی مفروض، پیش از آن که به هوا بلند شود، روی دست حاکمیت آخوندی ترکید و صدای ترکیدنش با هراس از خبر فعال شدن مکانیزم ماشه همراه شد. تنها ظرف چند روز مواضع مهرههای حاکمیت از دو باند، بهگونهیی فاحش تغییر کرده است.
هراس و نگرانی از فعال شدن مکانیزم ماشه
روزنامهٔ حکومتی جوان (۲۷مرداد۹۹) با تعریض و کنایه به باند مغلوب نظام ـ که رأی ممتنع اروپا را به منزلهٔ همراهی با نظام و ادامهٔ حیات برجام تلقین میکرد، نوشت:
«سخنگوی «جوزف بورل» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا -نه خود جوزف بورل و نه هیچیک از سران اروپا- گفت: «از آنجا که آمریکا از برجام خارج شده است توانایی فعال کردن مکانیسم ماشه را ندارد». این جمله حقیر از یک فرد احقر در اتحادیه اروپا قرار است احتمالاً به قیمت گزاف به ایران فروخته شود، آن هم در حالی که نه رأی ممتنع انگلیس و فرانسه به قطعنامه ضدایرانی آمریکا و نه این تکجملات دیپلماتیک، هیچیک به کار ایران نیامده و نخواهد آمد».
این روزنامه در ادامه افزود:
«آن رأی ممتنع با وجود آمادگی چین و روسیه برای وتو، بیارزش و فقط یک ژست برجامخواهانه از سوی اروپا بود و این ناله ضعیف اتحادیه اروپا هم کمکی به موضوع مکانیسم ماشه نخواهد کرد».
اعتراف به خسارت محض به جای پیروزی
کیهان شریعتمداری (۲۷مرداد۹۹) نیز در یک موضعگیری مشابه به حسن روحانی تاخت:
«عدهیی که به دادن آدرس غلط و منحرف کردن افکار عمومی جامعه در مقاطع و بزنگاههای مختلف شهرهاند و کارنامه سیاهی در بزک برجام و تحمیل آن به ملت و پس از آن تلاش برای دستاوردتراشی برای این توافق خسارتبار دارند، بار دیگر دست به کار شدهاند تا اتفاق عصر جمعه شورای امنیت را بهعنوان پیروزی برای برجام زده و دستاوردی برای این خسارت محض جا بزنند».
این رسانهٔ وابسته به بیت خامنهای، مشخص کرد که تبلیغات پوشالی حسن روحانی جز برای مصرف داخلی و روحیه دادن به باند خودش نبوده است. البته باند روحانی و رسانههای وابسته به این باند نیز پس از مدت کوتاهی زمزمههای دیگری را از سر گرفتند که اکنون به زنجمورهٔ هراس از آینده تاریک نظام تبدیل شده است.
«این اتفاق قابل پیشبینی بود. حتی قابل پیشبینی بود که اگر همه کشورها نیز به ضرر ایران رأی بدهند تحریمها به واسطه وتوی چین و روسیه تصویب نمیشود. زمانی ایران موفق میشود که تحریمها برداشته شود، مراودات بینالمللی بانکی ایران با کشورهای دیگر در وضعیت عادی قرار بگیرد، وضعیت صادرات و واردات ایران مانند قبل از تحریمها شود و روابط دیپلماتیک ایران با کشورهای جهان مانند گذشته شود و رفتوآمدها بیشتر شود. در چنین شرایطی خطر جنگ کاهش پیدا خواهد کرد». (آرمان. ۲۷مرداد۹۹. گفتگو با فریدون مجلسی)
شلیک به شقیقهٔ برجام نیمهجان
برآیند مواضع دو باند این است که از برجام نیمهجان آبی برای نظام گرم نخواهد شد و نباید به آرای ممتنع اروپا دل بست و اینگونه پنداشت که آنها خواهند توانست جلو فعال شدن مکانیزم ماشه و رویدادهای بعدی را بگیرند. زیرا تا آنجا که به واقعیت روی زمین برمیگردد، وضعیت برای فاشیسم دینی نه تنها تغییر نکرده بلکه روزبهروز به وخامت آن افزوده میشود.
«نمیتوان از پیچیدگی سیاستهای واشنگتن و غیرقابل پیشبینی بودن ترامپ غافل شد و از این منظر میتوان پیشبینی کرد که ایران دو ماه سخت و سرنوشتساز را در برابر آمریکای به نسبت تهاجمیتر شده در پیشروی خود خواهد داشت». (همدلی. ۲۷مرداد۹۹)
آری، اکنون نه سخن از دل بستن به برجام نیمهجان و دلخوش داشتن به نتیجهٔ انتخابات آمریکا که بحث بر سر وضعیت رژیم و سرنوشت آن است.
«چنانچه آمریکا قصد داشته باشد برجام را قبل از انتخابات سوم نوامبر کاملاً از بین ببرد، بهنظر نمیرسد که اروپاییها بتوانند آمریکا را به انصراف از فعالسازی مکانیسم ماشه متقاعد کنند». (همان منبع)
بدیهی است میدان رویارویی اصلی و نقطهٔ تعیین سرنوشت، نه در مصاف آمریکا با رژیم، بلکه در نبرد خلق ایران و پیشتازان قیامآفرین آن با پاسداران سیاهی است. هراس اصلی حاکمیت آخوندی از دامنه پیدا کردن و گسترش شعلههای این نبرد است و به تحولات دنیای سیاست و کنش واکنشهای بینالمللی هم از زاویه تاثیرگذاریشان بر این صورت مسأله اصلی (نبرد بین مردم و حاکمیت) نگاه میکند. به عبارت دیگر وحشت و هراس رژیم از مکانیزم و ماشهای است که در کف خیابانها چکیده میشود.