حکایت و وضع حال امروز علی خامنهای و مجموعهٔ حاکمیت در آرایش قوا و شرایطی که در آن به سر میبرند، بیشباهت به «داموکلس» نیست. این دربارنشین اهل سیراکوز در قرن چهارم قبل از میلاد میزیسته است. او روزی به دیونیزوس دوم پادشاه سیراکوز در سواحل جنوبی ایتالیا (سیسیل) میگوید که تو واقعاً مردی خوشبخت و پرشانس هستی که بر اریکهٔ پادشاهی تکیه دادهای. سیراکوز پیشنهاد میدهد که آن دو به مدت یک روز جایگاه خود را با هم عوض کنند تا او نیز خوشبختی پادشاه را تجربه کند. شامگاهان وقتی ضیافت مفصلی که به افتخار او بر تخت شاهی تدارک دیده بودند، به پایان میرسد، داموکلس متوجه یک شمشیر نوک تیز و عمودی در بالای سر خود میشود که فقط از یک تار دم اسب آویخته است. بلافاصه و با دستپاچگی تمام از تخت پایین میآید و تا پایان عمر آرزوی پادشاه بودن نمیکند.
دجالیت فاشیسم دینی در اینجاست که برای روحیه دادن به نیروهایش، تیغهٔ آویخته و هراسانگیز شمشیر را بر بالای سر خود میپوشاند و تلاش میکند آنها را با توهم نتیجهٔ انتخابات آمریکا، مشغول کند و علاوه بر آن این وضعیت را نوعی پیروزی قلمداد نماید.
«سه سازوکار ستیزهجویانه»
حاکمیت آخوندی با آن که در پروپاگاندای عوامفریبانهٔ خود وانمود میکند که در وضعیت برد ـ برد قرار دارد و طرف مقابل نمیتواند ماشه را بچکاند اما داموکلسوار از سه تهدید همزمان برای موجودیت خود در روزهای باقیمانده تا انتخابات آمریکا سخن میگوید. این سه تهدید در ادبیات حکومتی با ترم «سه سازوکار ستیزهجویانه» به واضحترین صورت بیان شده است:
«دو ماه مانده به انتخابات آمریکا، تلاشها برای تسلیم ایران با سه سازوکار ستیزهجویانه دنبال میشود؛ مکانیسم ماشه، سورپرایز اکتبر و اصرار ترامپ برای مذاکره» (جوان. ۲شهریور۹۹).
این روزنامه در ادامه این «سه سازوکار ستیزهجویانه» را باز میکند. در مورد اولی از قول رئیس جمهور آمریکا مینویسد:
«من با تهدید نظامی یا تشدید تحریمها شما را پس از انتخابات پای میز مذاکره میآورم و در آن زمان چهار سال وقت دارم تا شما را به بدترین شرایط ببرم و شما امکان چانهزنی ندارید ».
و در مورد دو تهدید بعدی اضافه میکند:
«دومین ستیزه آمریکا «مکانیسم ماشه» است که به پیچیدهترین اختلاف حقوقی تاریخ شورای امنیت تبدیل شده است... اکنون ناظران به این نتیجه رسیدهاند که آمریکا مجبور میشود این سازوکار را خارج از قواعد حقوقی و به شکل کاملاً غیرقانونی به پیش ببرد... سومین تلاش آمریکا «سورپرایز اکتبر» است که در ادبیات سیاست خارجی آمریکا به اقدامی گفته میشود که رئیسجمهور مستقر آمریکا در آستانه انتخابات در ماه اکتبر انجام میدهد تا پیروزی خودش را در دور دوم تضمین کند. مطرحترین این سورپرایزها که بیشتر برای ایران طرح میشود، حمله نظامی است! زیرا اعتقاد بر این است که «آمریکاییها رئیسجمهور زمان جنگ را عوض نمیکنند» (همان منبع)
تقسیم کار بین اروپا و آمریکا!
کیهان شریعتمداری از این فراتر رفته و نوشته است که همراهی نکردن اروپا با آمریکا در موضوع مکانیزم ماشه یک مخالفت نمایشی است و این یک تقسیم کار بین آمریکا و اروپاست. هدف اروپا آن است که با حفظ پوستهٔ برجام، فاشیسم دینی را وادار به اجرای تعهداتش نماید.
«در حال حاضر در موضوع ایران شکافی میان اروپا و آمریکا ایجاد نشده، بلکه این دو برای یک هدف مشترک، وظایف مختلفی برای خود تعریف کردهاند. اروپا بارها تأکید کرده که در پی حفظ برجام است. منظور طرف اروپایی از حفظ برجام، نظارت بر اجرای یکطرفه تعهدات از سوی ایران است. در حقیقت اروپا در رویکردی سلطهگرانه خود را در جایگاه ناظر برجام میبیند و این ایران است که باید تعهدات را انجام دهد» (کیهان. ۲شهریور۹۹).
ابراز وحشت از سفر رافائل گروسی به ایران
روزنامهٔ آرمان (۲شهریور۹۹) از سفر رافائل گروسی، مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به ایران ابراز وحشت و نگرانی کرده و بعد از مقداری تعارف و کلیگویی مینویسد:
«دیداری که در ورای این مسأله میتواند پشت پردههایی نیز داشته باشد که بیارتباط با فعالسازی مکانیزم ماشه و فشارهای سیاسی جدید ایالاتمتحده نباشد».
گفتوگوی این روزنامه با فریدون مجلسی، این وحشت را بیشتر آشکار میکند:
«قطعا گروسی با دستور کارهایی به ایران آمده که ممکن است ارتباطی نیز با مکانیزم ماشه داشته باشد. این ارتباط از آن منظر است که بهدنبال بدعهدی کشورهای اروپایی ایران نیز تعهدات خود را در برجام کاهش داد و این امر سبب شد تا ایالاتمتحده بهانههایی به دست بیاورد تا امروز مدعی شود میتواند از مکانیسم ماشه استفاده کند».
حرکت بر روی «طناب باریک»!
این سفر بیگمان حاکمیت آخوندی را در تنگنا قرار خواهد داد. یا باید بپذیرد و اجازه دهد محلهای مورد مناقشه مورد بازدید بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار گیرد یا استنکاف نماید و پازل آمریکا را برای پیشبرد مکانیزم ماشه تکمیل نماید.
این وضعیتی است که فریدون مجلسی، کارشناس بینالمللی رژیم آن را به حرکت روی طناب باریک تشبیه میکند.
«امروزه روی یک طناب باریک حرکت میکنیم که برای رسیدن به انتها آن و منطقه امن باید چند هفته با احتیاط بر روی آن گام برداریم». (همان منبع)
«حرکت بر روی طناب باریک»، گفتمان دیگری از فرود آمدن شمشیر داموکلس بر فرق نظام است. نتیجهٔ هر دو یکی است.