خامنهای و عکس سلفی با اژدهای هفتسر
فساد سیستماتیک و ساختاری در ارکان نظام آخوندی، پدیدهیی ناشناخته نیست. علی خامنهای قلب و مغز این ساختار، در یک نعلوارونه زدن اعتراف عجیبی کرد. او یک ماه پس از قیام ۹۶ گفت: «عدالت لازم است باید با فساد و ظلم مبارزه شود، البته خیلی سخت است، فساد مثل اژدهای هفت سر افسانههاست. یک سرش را که میزنی با شش سر دیگر حرکت میکند. از بین بردنش آسان نیست. آن کسانی که متنفع از فساد هستند برخورد با اینها کار بسیار سختی است ولی حتماً باید انجام بگیرد». (سایت خامنهای. ۱۹بهمن ۹۶)
اگر چه خامنهای نگفت سر اصلی اژدها و قلب و مغز آن چه کسی است؟ اگر چه نگفت مکمن این اژدها کجاست و آن هفتسر دیگر کدام ارگانها و نهادهای آتش به اختیار هستند و از چه کسی فرمان میگیرند و کدام قانون به آنها این حیطهٔ وسیع از اختیارات را داده است اما العاقل یکفیه الاشاره. آنهایی که باید بفهمند فهمیدند که «مقام معظم»! با یک نگاه سر دستی به آینه، تمثال «مبارک»! را دیده بود. او به این ترتیب ـ با کلماتی که ناخواسته از دهانش خارج شد ـ یک عکس سلفیتر و تمیز از خودش ارائه داد. در این سلفی ناخواسته، در کنار مقام معظم، هفت، نه هفتاد و بلکه هفتصد و بیشتر و بیشتر سرهای فساد را میتوان دید. آستان قدس رضوی، بنیاد مستضعفان، ستاد اجرایی فرمان امام و... جلوههای گوناگونی از سر اصلی اژدهایی هستند که در بیت خامنهای جولان میدهد.
اژدهای هفتسر و پز مبارزه با فساد!
در آن زمان مقام معظم میخواست در عین مخفی کردن این اژدهای هفت سر در زیر عبا و عمامه، پز مبارزه با آن را از موضع «امید مستضعفان جهان»! هم بدهد؛ یعنی در آن واحد هم نقش آسیاببادی را بازی کند و هم نقش دون کیشوت و سانچو پانزا را؛ و به این ترتیب روی دست مرحوم میگل سروانتس ساآودرا، خالق رمان «دون کیشوت» بلند شود ولی از آنجا که جهان قانونمند است و ول و یله و بیحساب و کتاب نیست، این گفتهها و اقدام او بیشازپیش باعث شد که نگاهها به داخل بیت فسادمحور و روابط تو در تو و در هم تنیندهٔ مافیایی آن معطوف شود.
رشوههای میلیاردی
حال این روزنامهٔ حکومتی ستارهٔ صبح (۱۵مرداد۹۹) است که مینویسد:
«دادگاههای پروندههای فساد اقتصادی در ماههای اخیر یکی پس از دیگری با موضوعات رشوههای میلیاردی برخی از مسئولان قوه قضاییه تا مدیران ارشد بانک مرکزی، ماجرای ۶میلیارد یورویی شرکت بازرگانی پتروشیمی برگزار شده و برخورد با آنها جریان دارد. این پروندههای نشان میدهد که فساد در کشور فعال بوده و هست و مهمتر اینکه میلیاردها دلار ارز حاصل از صادرات کالا به خارج از کشور برنگشته و تاکنون بانک مرکزی پرونده ۲۵۰نفر از کسانی که با ارز دولتی کالا وارد کردهاند و ارز آن را برنگرداندهاند به قوه قضاییه فرستادهاند».
اینکه رشوههای میلیاردی در سطح مقامات دست بالا رد و بدل میشود؛ امر جدیدی نیست. بهقول آن ضربالمثل معروف: «ماهی از سر گنده گردد نی ز دم» وقتی بیت خامنهای مرکز تجمع دلارهای کثیف و ثروتهای میلیاردی است، چه انتظاری میتوان از سایر سرانگشتان حکومتی داشت. امثال اکبر طبری فقط نمونههای لو رفته در جریان کشاکش بر سر سهم بیشتر از قدرت و چپاول است.
قوه قضاییه در نقش میرغضب برای پاسبانی از فساد
جالب است که مینویسد بانک مرکزی پرونده دزدان ارز دولتی را به قوه قضاییه فرستاده است. قوه قضاییه برای این ایجاد شده است که نقش میرغضب را برای ولیفقیه ایفا کند. وقتی بیشتر به کارکرد این نقش پی میبریم که نقش دین را بهعنوان عامل توجیه کنندهٔ جنایت و فساد در دستگاه خلیفهٔ ارتجاع بشناسیم. در این دستگاه دین جز وسیلهای برای هموار کردن حاکمیت نیست. دزدان بزرگ با توسل به آن دست تیرهروزان محتاج نان شب را میبرند. یک گرانفروش جزء را در انظار شلاق میزنند تا در پناه این شریعتپناهی ریایی با فراغ بال به چپاول بپردازند و کسی متعرض آنها نشود. رئیس قوه قضاییه یا همان قاضیالقضات و میرغضب اعظم کارش جز پاچه گرفتن، سلاخیکردن، شلاقزدن و رعبپراکنی نیست.
در این سیستم بنا شده بر جنایت و چپاول، فساد سیستمیزه و سیستماتیک است. وقتی به کسبهٴ جزء و مردم محروم میرسد قوانین شداد و غلاظ حد زدن و دست و پا بریدن دارد ولی برای بالاتریها راه را باز میگذارد.
«به گفته مسئولان اختیارات نامحدود برخی از مدیران در سمتهای بالای سازمانی، نبود نظارت و شفافیت در حسابهای دستگاههای دولتی، رانت و نبود دستگاه سیستماتیک مبارزه با فساد در سازمانها باعث شده که راه فساد باز باشد. وزارت اطلاعات که به پشت صحنه فسادها آگاه است نسبت به خطر شیوع فساد در کشور بارها هشدار داده است». (همان منبع)
«فساد بهشدت امنیت ملی را تهدید میکند»!
معاون بهاصطلاح مبارزه با مفاسد اقتصادی وزارت اطلاعات که به گفتهٔ این رسانه «به پشت صحنهٔ فسادها آگاه است»! از این بابت نگران نیست که چرا این همه فساد وجود دارد، نگران آن است که لو رفتن پروندههای آن باعث فرسایش سرمایهٔ اجتماعی نظام [بخوانید بیداری بیشازپیش مردم و بیزاری آنان از این نظام] شده است:
«باور ما این است که بر اساس دادههای اطلاعاتی، تحقیقات و پژوهشهای علمی و اطلاعاتی هیچ موضوعی مثل پدید فساد موجب فرسایش سرمایه اجتماعی نظام نشده است».
افشای پروندههای دزدی سران و مهرههای نظام، به سوختباری برای آتش قیام تبدیل شده است و نگرانی این مهرهٔ امنیتی از این بابت است.
تا بهحال دستگاه تبلیغاتی حکومت اینگونه وانمود میکرد که گویا تحریمهای اقتصادی باعث گرانی و تورم افسارگسیخته و تیرهروزی بیشازپیش مردم شده است، این مقام وزرات اطلاعات بهروشنی میگوید که تحریمها عامل بیرونی و ثانوی است:
«باید بپذیریم رابطه معناداری بین امنیت ملی و مبارزه با مفاسد اقتصادی وجود دارد و مسأله فساد بهشدت امنیت ملی را تهدید میکند و برای ما مهمترین عامل درون سرزمینی که امنیت اقتصادی را تهدید میکند، فساد اقتصادی است. مسأله تحریم اقتصادی عامل بیرونی است که آن هم تهدیدی برای امنیت اقتصادی بهشمار میرود».
«امنیت ملی» یا «امنیت نظام»؟!
«امنیت ملی»! اسم مستعار دجالگرانهٔ «امنیت و موجودیت نظام» است. منظور این مهرهٔ اطلاعاتی این است که درجه فساد سیستماتیک در حاکمیت آخوندی به جایی رسیده که تمامیت نظام سلطه را به زیر سؤال برده و در معرض خشم و بیداری جامعه قرار داده است. اینجا دیگر بحث بود و نبود نظام است. معنای دیگر این هشدار به سران نظام این است که اگر دست و پایشان را جمع نکنند و به جای رانتخواری، رشوهگیری و بالا کشیدن اموال ملت به داد اقتصاد رانتی نرسند، فاتحهٔ همه خوانده شده است.
اگر چه با پیشرفت بیزاری و تنفر عمومی از دیکتاتوری آخوندی، اینگونه اعترافات نیز رو به فزونی خواهد گذاشت ولی باید گفت دیگر زمان برای این جنس از سفیدسازیها و به در بردن اصل نظام به پایان رسیده است. مردم دیرگاهیست دریافتهاند که فساد در این نظام مافیایی ساختاری است و تنها با برانداختن کل ساختار میتوان بر این فصل تاریک از میهنمان نقطهٔ پایان گذاشت.