طی دو روز پنجشنبه و جمعه (۲۷ و ۲۸بهمن) شاهد خیز تازهیی از قیام سراسری مردم بودیم. در شامگاه پنجشنبه در بیش از ۱۰منطقهٔ تهران و ۲۰شهر میهن، از جمله کرج ـ شیراز ـ مشهد ـ اصفهان ـ تبریز ـ سنندج ـ قزوین ـ ایذه ـ اراک ـ اهوازـ خرمآباد ـ جوانرود ـ ملایر ـ همدان- رشت ـ رویدر هرمزگان ـ بندرعباس ـ قرچک ورامین ـ نیشابور ـ یزد و کرمانشاه، قیامآفرینان بهصحنه آمدند. در میان شعارهایی که در بیشتر مناطق و شهرها داده میشد، همچون شعارهای مرگ بر خامنهای و ایستادهایم تا پایان، گستردگی شعار «مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر» چشمگیر بود. تجدید پیمان با شهیدان سرفراز و سربهدار قیام، محمد حسینی و محمدمهدی کرمی، در چهلمین روز شهادتشان، موتور اصلی خیز جدید قیام بود.
هموطنان دلاور بلوچ نیز در جمعهیی دیگر، در خیابانهای زاهدان و خاش بهحرکت درآمدند و در میان شعارها و پلاکاردهایشان باز شعار «مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر» و «نه شیخ نه شاه، راه رزمنده شیران» قابل توجه بود و عزم استوار و خللناپذیر آنها برای سرنگونی رژیم آخوندی و نفی دیکتاتوری شاه و شیخ را نشان میداد.
بعدازظهر جمعه نیز هموطنان آزاده، در مونیخ آلمان بهصحنه آمدند و همزمان با کنفرانس امنیتی مونیخ، با برگزاری تظاهرات و راهپیمایی با عنوان «نه شاه، نه شیخ، پیش بهسوی جمهوری دموکراتیک!»، خواست و ارادهٔ مردم ایران برای دستیابی بهآزادی و استقلال، بهرغم توطئهها و ترفندهای ارتجاع و استعمار را، تجسم بخشیدند.
آنچه این منظومهٔ غرورانگیز میهنی آگاهی و شرف را که از تهران تا زاهدان و تا شهرهای سراسر ایران و تا مونیخ بههم میپیوست، دو شعار محوری است؛ نخست شعار «مرگ بر خامنهای» که همچون شعار «مرگ بر شاه» در انقلاب ضدسلطنتی، هدف قیام مبنی بر نفی و نابودی تام و تمام دیکتاتوری ولایت فقیه را مشخص میکند؛ دوم، شعار «مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر» که مرز میان قیام و انقلاب دموکراتیک را با هر نوع دیکتاتوری، شیخی یا شاهی، هر چه بارزتر میکند. این شعار در شرایطی در این گستره مطرح میشود که رژیم آخوندی با امدادرسانی آشکار و پنهان حامیان استعماری و اصحاب سیاست ننگین مماشات، میکوشد با علم کردن بقایای دیکتاتوری مدفون، مرزها را مخدوش کند و قیام مردم را بهبیراهه و سردرگمی و سکون و سرانجام نابودی بکشاند؛ اما شعار «مرگ بر ستمگر...» همچون چراغی فرا راه قیام، در ظلمت ناشی از اختناق که فرصت بهانحراف کشاندن مسیر را بهدستاندرکاران این خیانت تاریخی میدهد، مسیر را جلو پای قیامکنندگان روشن میکند و قیام را بهرغم توطئهها پیش میبرد. این شعار نه تنها رمز تداوم قیام و خیز آن در داخل کشور است، بلکه خود را در بهصحنه آمدن و شور انقلابی هموطنان آزاده در خارج کشور و نیز در موضعگیریهای قاطع و روشن شخصیتهای سیاسی که در تظاهرات مونیخ سخن گفتند، بهخوبی نشان میدهد.
سیاستمداران و نمایندگان پارلمانهای اروپایی، ضمن اعلام حمایت از برنامهٔ ۱۰مادهیی خانم مریم رجوی بهمثابه شاخص آلترناتیو دموکراتیک و تصریح این واقعیت که مردم ایران بهاستبداد مذهبی و دیکتاتوری سلطنتی نه میگویند، از جمله گفتند:
«مردم ایران میگویند آری بهجمهوری، نه بهاستبداد، چه خامنهای چه دیکتاتوری شاه... اکنون کسانی پهلوی پسر دیکتاتور سابق را، بهعنوان بخشی از جامعه مدنی ارائه کردند، ما اینجا هستیم در مقابل یک فریب بزرگ، تحریف بزرگی که میتواند بهقیام ایران ضرر بزند. مردم ایران از قیام سال۵۷ که خمینی قدرت را بهدست گرفت، تجربه تلخی دارند؛ پسر شاه اول باید میلیاردها پولی را که بهیغما برده بهمردم ایران پس بدهد». این قسمتی از سخنان لئو داتسنبرگ رئیس کمیتهٴ آلمانی همبستگی برای ایران آزاد و نمایندهٔ پیشین پارلمان فدرال آلمان بود.
مارچین شوینچیسکی، شهردار ورشو و وزیر پیشین روابط اقتصاد بینالمللی لهستان نیز گفت: «باید از مریم رجوی و از کسانی که برای ایران دموکراتیک مبارزه میکنند حمایت کنیم، نه از کسانی که خواهان برقراری سلطنت یا حفظ آن هستند».
دکتر فرانتس یوزف یونگ وزیر دفاع آلمان (۲۰۰۵-۲۰۰۹) گفت: «قیام سراسری مردم ایران از ۵ماه پیش باعث تجدیدنظرهایی در کنفرانس امنیتی مونیخ شد؛ اینکه از رژیم ایران برای شرکت کنفرانس امنیتی امسال دعوت نشد، بهعنوان گامی علیه دیکتاتوری وحشی حاکم بر ایران مورد استقبال است، اما آنچه قابلقبول نیست دعوت از بچه شاه بهکنفرانس امسال است».
ژان پیر برار نمایندهٔ پیشین مجلس ملی فرانسه: «نامزدهای جایگزینی در ایران از هماکنون روی میز هستند. بچه شاه، رضا پهلوی و پسر عمویش آماده شدهاند؛ آنها و دیگران آماده هستند که ایران را غارت کنند این کار را چندین بار در قرن بیستم انجام دادهاند؛ ایرانیها اما بهاندازه کافی خون دادهاند و رنج کشیدهاند تا چنین جایگزینی را تحمل نکنند».
و این حقیقتی است که در عمق قیام سراسری و خیز جدید آن میدرخشد.