کالابرگ در خدمت رژیم چپاولمحور
گرانی نان ـ در امتداد گرانی روزافزون همه چیز ـ به اعتراضات مردمی در شهرهای مختلف بهخصوص خوزستان و فارس کشیده شد. وضعیت به نقطهای رسیده است که هراس از فوران خشم ملت، سراپای رژیم خامنهای و دولت نورچشمیاش رئیسی جلاد را فراگرفته است. این را بهخوبیمیتوان از ورود شتابزده سران و سرکردگان ولایتمدار به صحنه دید. هدف، اما علم کردن دروغ و دغلی دیگر است برای خاموش کردن خشم ملت. به خیال باطل خودشان، کلاه گشادی برای سر ملت دوختهاند به نام «کالابرگ». پاسدار رضایی، عضو اخراجی تیم اقتصادی رئیسی شنبه ۱۷اردیبهشت به صحنه آمد تا در مصاحبه با شبکه اول تلویزیون آخوندی همین را بگوید:
«... اون دلار چهار ودویست تومنیکه بهصورت ارزان به تجار داده میشد، حالا همون پول بهصورت کالابرگ در اختیار مردم قرار داده میشه منتهی چون لازم است که این کار با آرامش بیشتری صورت بگیره، قرار شد دو ماه اول بهصورت ارزش همون کالابرگ بهصورت نقد و اعتبار به حساب مردم داده بشه... به طبقات پایین ارزش کالابرگ ۴۰۰هزار تومن و طبقات بالا ۳۰۰هزار تومن به هر نفر داده بشه»
مبالغی که پاسدار پیشانی سیاه خامنهای در این مصاحبه شتابزده مثلا برای حفظ آرامش بیشتر مردم میگوید، در شرایط۱۰ تا ۱۳برابری شدن قیمت آرد، برای خرید ماهانه ۳۰ تا ۴۰عدد نان هم کافی نیست! اما همین را هم، به فرموده ارباب خود هنوز ساعتی نگذشته، در یک تماس دیگر با همان مجری پس گرفت و به یک وعده تو خالی تبدیل کرد؛ ضمن اینکه ماهیت و محتوای ضدمردمی خودش را هم به زبان خودش لو داد:
«باید با منابع بودجه کشور وهمچنین ضرورتهای دیگه باید کاملاً بررسی بشه... بستگی به روزای آینده داره که هم منابع این دیده بشه، هم بعضی نکات دیگهس که اونارم باید ملاحظه کنیم... این جدی باشه که بههیچوجه ما خودمون رو کنار مردم نمیدونیم»!
سه جایه خوری آخوندی با ترفند کالابرگ
رئیسی جلاد به فرموده خامنهای با رو کردن شعبده «کالابرگ»، میخواهد یکجا سه عامل فوران خشم ملت را پشتهم اندازی کرده و به خیال خود از مهلکه آن بیرون بیاید.
با حذف ارز ترجیحی واردات گندم و یارانه آرد، قیمت نان را چندین برابر کرده و این تنها غذای بخور و نمیر باقیمانده را از سفره اکثریت قریب به اتفاق ملت برداشته و از این طریق هزاران میلیارد تومان یارانه آن را به جیب زده است.
پیش از گندم و آرد نیز، با حذف ارزترجیحی سایر اقلام، به گرانی سرسامآور و روزافزون همهچیز دامن زده است و از این راه نیز هزاران میلیارد تومان دیگر به بیت ولایت و جیب کلانخواران وابسته و پیوسته به آن سرازیر کرده است.
۹ ماه پس از روی کار آمدن دولت رئیسی جلاد، مبلغی که تحت عنوان مضحک «یارانه نقدی» پرداخت میشود، هنوز همان ۴۵هزار تومان سال۱۳۸۹ است که حالا دیگر ۵عدد نان هم نمیشود با آن خرید!
چپاول ۳۰برابر یارانه نقدی
از آنجا که یارانه پدیده اقتصادی مرتبط با واردات کالا است، محاسبه آن نیز بر مبنای نرخ برابری ارز انجام میشود. اگر چه رژیم آخوندی هرگز آمار رسمی قابل اعتمادی اعلام نمیکند اما ایادی آن بعضاً به دلایل مختلف بخشهایی از آمار واقعی را با رعایت ملاحظات خاص خودشان در قالبهای دیگری لو میدهند. آخوند سلیمی عضو هیأت رئیسه مجلس آخوندی از قول هادی قوامی معاون وزیر اقتصاد دولت جلادان میگوید:
«یارانه پنهان در اقتصاد ایران حدود ۵۰میلیارد دلار، معادل ۱۴۰۰هزار میلیارد تومان است که سهم هر ایرانی از این یارانه روزانه ۴۵هزار تومان است» (سایت تابناک-۱۵اردیبهشت)
به این ترتیب یک محاسبه ساده نشان میدهد که مبلغ یارانه نقدی ماهانه برای هر نفر باید یک میلیون و ۳۵۰هزار تومان باشد.
این سرکرده دولتی، البته این آمار و ارقام را برای طلبکاری از ملت اعلام میکند و به این وسیله ادعا میکند که اگر چه یک سیام از این یارانه را نقدی به ملت میدهند، اما بقیه آن نصیب کسانی میشود که «گلوگاههای اقتصادی کشور» را در اختیار دارند. روشن است که این ادعا ذهن کسی را منحرف نمیکند چون همه میدانند که این از ما بهتران، همان ایادی اختاپوس بیت ولایت و سپاه هستند که بر تمامی اقتصاد کشور ما چنگ انداختهاند؛ و چپاول ۳۰ برابر کل یارانههای نقدی ۴۵هزار تومانی، فقط بخشی از کلان چپاولهای نجومی است که به سمت بیت ولایت سرازیر میشود تا خرج سرکوب داخلی برای بقای رژیم یا انباشته شدن به ثروت نجومی ولیفقیه و وابستگان و پیوستگان آن یا صدور تروریسم و بنیادگرایی و حمایت از قاتلان خلقهای منطقه و جهان گردد.
تنها راه
به این ترتیب میبینیم که خامنهای و دولت رئیسی جلاد، از یکسو یارانههای سهم ملت را دهها میلیارد دلاری و هزاران میلیارد تومانی بالا میکشند، اما از سوی دیگر هیاهوی «کالابرگ» آنان، روزانه دو عدد نان نیز در سفره ملت نخواهد گذاشت.
چنین است که ولیفقیه فرتوت رژیم آخوندی، هر روز بیشتر از پیش خود را در گرداب جنون قدرت و حفظ حاکمیت به هر قیمت، فرو میبرد. این وضعیت مردم ایران را به این نتیجه میرساند که تنها راه خلاصی از این حکومت ننگین، قیام و شورش و برگرفتن سلاح و سرنگونی آن است.