دربارهی این منظومه:
نخستین شعر با نخستین شقاوت سروده شد. با اولین قتل. و آن شعر را حضرت آدم علیهالسلام سرود؛ وقتی که قابیل، هابیل را کشت، و پیغمبر خدا مرثیهیی سیجزیی سرود و از جمله تاثیر آن کار را بر خودش چنین بیان کرد:
«سرزمینها و هرچه بر روی آن است تغییر کرد،
و رخسار زمین تیره و تار و غبارآلود و زشت شد.
هر آنچه در زمین رنگ و طعمی داشت دگرگونه گردید،
و از لطافت بامدادان، کاسته شد.
قابیل برادرش هابیل را کشت،
و چه اندوه بزرگیست مرگ هابیل که شایسته است (قتلگاهش) زیارتگاهی شود.»
در قرآن هم قتل به ناحق یک انسان، مساوی با قتل تمامی بشریت دانسته شده.
هر دوی این تأکیدها نشانگر زشتشمردن شقاوت و بزرگداشتن حرمت جان انسان است؛ چنان که با یک قتل، تمامی سرزمینها تیره میشود و گویی که با گرفتن جان یک انسان، تمامی بشریت را کشته باشی.
حال چگونه میتوان قتل سیهزار زندانی را تجسم کرد؟ یا از آن گزارشی داد؟
آنچه میخوانید، تنها گذری کوتاه بر نمونههایی از آن جنایت بزرگ است که خمینی و خمینیصفتان، به آن دست زدند.
بی شک، هزارها گزارش نگفته از این واقعهی هولانگیز، هست و هزارها داستان و قصه و شعر دربارهی آن نوشته خواهد شد. از اینرو، این را جزء کوچکی از آن هزارها بدانید.
اما شرح پایداریها و بزرگی و شکوه روح قهرمانانی که در این منظومه داستانشان بیان شده، بسیار بر درک معنای مرگ و زندگی میافزاید. بارها از تجسم صحنههای شقاوتبار تن انسان به لرزه میافتد و قهرمانی آن سربهداران، انسان را به تعظیم وادار میکند؛ چرا که معنای انسان را آموزش میدهند.
در هر حال شاید، این مجموعهی ناقص، خودش فراخوان کوچکی باشد برای گفتن و نوشتن و سرودن، تا جهان از آنچه از جنایات خمینی و قافلهی شقی او کردند باخبر شود.
امید است با یاری همه، در راستای جنبش دادخواهی مقاومت ایران، گامهای بسیاری همراه گردد.