728 x 90

آموزش برای کانون‌های شورشی- شماره بیست و هشتم

صدای شما از رادیو مجاهد

آموزش برای کانونهای شورشی- شماره بیست و هشتم
آموزش برای کانونهای شورشی- شماره بیست و هشتم

 

سرنگونی رژیم ایران و آلترناتیو دموکراتیک


جوانان علیه دیکتاتوری ولایت فقیه - در ادامه سلسله برنامه برای نسل قیام و کانون‌های شورشی – به بحثی با عنوان: سرنگونی رژیم ایران و آلترناتیو دموکراتیک - تعریف و ویژگیها ی آن می‌پردازیم- از شما می‌خواهیم فایل صوتی این برنامه را ضبط کرده و به‌طور آموزشی گوش کنید و در شبکه‌های اجتماعی منتشر کنید.


دوستان تعداد زیادی از شما سؤال کردید که وقتی مجاهدین و مقاومت ایران صحبت از آلترناتیو، تعریف و ویژگیها ی آن را با هم مرور می‌کنیم.
آلترناتیو کلیدواژه‌یی که این روزها صفحات رسانه‌ها و وایر خبرگزاریها را پر کرده و به گفتمان اصلی روز تبدیل شده است. این البته یک خوش خبری و رویدادی بسیار پراهمیت است. چرا که بارزترین و مردمی‌ترین شاخصی است که پایان عمر رژیم را گواهی می‌دهد.
آنها که برنامه سیاستشان را ارائه می‌کنند، حتماً باور کرده‌اند که این رژیم عمرش به پایان رسیده و بنابراین باید به حاکمیت بعدی اندیشید. بدین ترتیب رونق گرفتن پدیده‌یی به نام «آلترناتیو تراشی» همان‌طور که مریم رجوی در گردهمایی ایرانیان در ویلپنت پاریس گفت؛ خود علامتی بر واقعی بودن و حتمیت دوران پایانی این نظام است.
جوانان و همراهان رادیو مجاهد آیا می‌دانید آلترناتیو یعنی چه؟
دانشنامه‌ها در فرهنگ لغات کلماتی چون: جایگزین،گزینه، بدیل، شق یا راه‌حل دوم به جای راه‌حل اول و... را به‌عنوان ما بازاء فارسی «آلترناتیو»، پیشنهاد کرده‌اند. در فرهنگ سیاسی اما ‌دو معنا برای‌ آلترناتیو گفته شده است:
الف ـ در کشورهای دموکراتیک‌،‌ به حزبی که در مقابل حزب حاکم قرار می‌گیرد و خود را برای کسب قدرت در انتخابات بعدی آماده می‌کند، آلترناتیو یا دولت سایه می‌گویند.
ب ـ در دیگر کشورها؛ یعنی کشورهای جهان سومی و به‌اصطلاح غیردموکراتیک،‌ منظور از آلترناتیو تشکلی است که قصد سرنگون کردن قدت حاکم را دارد و از برنامه‌ها و نیروهای لازم برای تحقق این هدف برخوردار است. محتوا و ویژگیهای یک آلترناتیو واقعی، فارغ از جنبه مبتذل و گاه کمیک این آلترناتیو بازیها، بایستی مشخص شود که به‌عنوان یک جریان یا نیروی سیاسی، چه محتوا و ویژگیهایی را بایستی دارا باشد تا بتوان آن را آلترناتیو یا بدیل سیاسی رژیم آخوندی محسوب کرد. ناگفته پیداست که هدف آلترناتیو بازیهای مورد اشاره و آنها که ناگهان قولنج آلترناتیزاسیون گرفته‌اند، چیزی جز مخدوش کردن تنها آلترناتیو واقعی و جدی درتحولات سیاسی ایران نیست.
اهمیت حیاتی گفتمان آلترناتیو در چیست پاسخ این هست که -در نقد انقلاب ضدسلطنتی و بیان کمبودهای جدی آن براین نکته اساسی تأکید شده که مردم ایران و تمام اقشار و طبقاتی که در یکی از گسترده‌ترین انقلابهای شکوهمند تاریخ معاصر بپا خاسته بودند، می‌دانستند چه چیزی را نمی‌خواهند ولی نمی‌دانستند که چه می‌خواهند. به سخنان مسعود رجوی رهبر مقاومت ایران درباره معیار آلترناتیو واقعی گوش می‌کنیم.
شنوندگان رادیو مجاهد اما سؤال این هست که مشکلات فقدان آلترناتیو چه تاثیری در جامعه معترض دارد – ببنید در زمان شاه.
آنان به‌پا خاسته بودند تا نظام دیکتاتوری سلطنتی را سرنگون کنند، اما مشخص نبود چه چیزی را می‌خواهند به جای آن بنشانند. خمینی هم که در یک بزنگاه منحصر به‌فرد تاریخی در غیاب یک آلترناتیو و بدیل سیاسی دموکراتیک و انقلابی و همراه با زدوبندهای مشخص ارتجاعی- استعماری رهبری انقلاب را ربود، تا قبل از قبضه قدرت، هرگز روشن نکرد که چه نظامی و با چه محتوایی می‌خواهد سر کار بیاورد و هر بار هم که در این رابطه مورد سؤال قرار گرفت، یا با کلی‌گویی از پاسخ صریح و مشخص طفره رفت؛ یا گفت الآن وقت این سؤالها نیست و سرانجام این بر سر ایران و ایرانی آمد که آمد!
مهمتر از سرنگونی یک دیکتاتوری چه چیز دیگری برای یک ملت تحت ستم اهمیت دارد –
مردم ایران تجربه تاریخی تلخی را با بهایی پس گزاف، کسب کرد و آن اهمیت و جدیت موضوع محوری هر تغییر سیاسی و به طریق اولی هر آلترناتیو و جایگزین سیاسی است. موضوعی که به اندازه براندازی نظام حاکم و شاید بیش از آن اهمیت دارد و حیاتی است.
در اوج وحدت و همبستگی نیروها، خواه و ناخواه باید یک جایگزین سیاسی (آلترناتیو) عرضه کرد که در نقش ”جبهه واحد“ عمل کند. این جایگزین و آلترناتیو، فقط برای مرحله بعد از سرنگونی رژیم ولایت فقیه نیست، بلکه ضروری‌تر از آن، برای سرنگونی و در همین مرحله سرنگونی این نظام اهریمنی لازم است تا بتواند قیام و سرنگونی را به سرانجام برساند.
شنوندگان رادیو مجاهد تغییر از درون نظام را می‌توانید تعریف کنید و بگویید چه ویژگی دارد
این سؤالی است که به‌گفته مریم رجوی، باید قبل از پرداختن به پدیده آلترناتیو‌تراشی به آن پاسخ داد؛ آیا سربرآوردن آلترناتیوی از درون همین نظام متصور است؟ یعنی آیا تغییر از درون نظام موضوعیت دارد؟ گرچه این سؤال جدیدی نیست و پاسخش را تاریخچه ۴۰ساله حاکمیت آخوندی داده است اما با این همه می‌توان یک بار دیگر آن را مرور کرد.
وقتی در مورد تغییر از درون نظام و اصلاح‌طلبی در فرهنگ جناحهای رژیم صحبت می‌شود، معنایش این است که برای حل مشکلات و معضلات سیاسی،‌ اقتصادی و اجتماعی جامعه ایران نیاز به تغییر رژیم ولایت فقیه نیست بلکه می‌توان از طریق تغییرات تدریجی در نهادهای همین رژیم و در چارچوب اصل ولایت فقیه تغییرات مورد نیاز در حکومت را برای پاسخگویی به نیازهای جامعه ایران ایجاد کرد.
حال سؤال این است که تجربه ۴۰ساله حاکمیت آخوندی آیا اساساً جایی برای چنین باوری باقی می‌گذارد؟ آیا خمینی فرضا به پدیده اصلاح‌طلبی اجازهٔ رشد می‌داد؟! آیا مجاهدین و مقاومت ایران طی دو و نیم سال فاز سیاسی (مبارزات افشاگرانه تا ۳۰خرداد ۶۰)، برای رسیدن حتی به کورسویی از این پاسخ و یک زندگی می‌نیمم دموکراتیک، همه راههای استحاله و تغییرپذیری این رژیم را با دادن قیمت کلان نیازمودند؟! آیا اصولاًً ایران در چارچوب این استبداد مذهبی می‌تواند نیروی اصلاح‌طلب داشته باشد؟! تا بعد در مورد آلترناتیو مطلوب آن بشود صحبت کرد!
خمینی و سلطنت ولی‌فقیه یک تحمیل به مردم ایران بود نه یک انتخاب. از آنجا که حاکمیت آخوندی، خواست واقعی و حقیقی مردم ایران نبود، خمینی به‌عنوان بنیانگذار این نظام، از روز اول بر آرمانهای آزادیخواهانه انقلاب ضدسلطنتی مردم ایران سوار شد و چنان‌چه می‌دانیم مسیر آن را به سوی دیکتاتوری مذهبی مورد نظر خود یعنی سلطنت ولایت فقیه منحرف کرد و سپس آن را نهادینه نمود. یعنی به جای مجلس مؤسسان، مجلس خبرگان را به مردم قالب کرد. به جای یک جمهوری دموکراتیک و پلورال، جمهوری تعریف‌ناشده‌یی به نام «جمهوری اسلامی» از صندوق بیرون کشید، آزادیها و نیروهای انقلابی را سرکوب کرد، یک جنگ ضدمیهنی به راه انداخت تا نیروهای آزاد شده از انقلاب ضدسلطنتی را به تنور آن بریزد و در پوش آن بتواند سرکوب آزادی و آزادیخواهان را توجیه نماید. قوانین قرون‌وسطایی دست‌پخت خبرگان خود را به جای یک قانون اساسی جا زده و با اصل ولایت فقیه حق حاکمیت مردم ایران را غصب کرد و با شکنجه و اعدام و قتل‌عام سلطه استبداد مذهبی و سلطنت مطلقه ولی‌فقیه را حفظ نمود.
خمینی دجال به‌دلیل شخصیت ضد انقلابی و دجالگرانه خود، از اعتماد یک‌سویه مردم ایران به «اسلام» و « انقلاب»، این دو مؤلفه قوی قدرت، سوء‌استفاده کرد تا سلسله آخوندی خودش را به جای سلسله پهلوی مستقر نماید.
امتداد عمر این نظام،‌ مرهون سرکوب و تروریسم افسارگسیخته این رژیم و نیز چند جنگ بزرگ بوده است(جنگ بین ایران و عراق ـ جنگ خلیج ـ جنگ اشغال عراق از سوی آمریکا ـ جنگهای نیابتی در منطقه از سوریه و عراق گرفته تا یمن و لبنان). در همه این مراحل هم، سیاست مماشات و زدوبندهای بین‌المللی، آن را سرپا نگه‌داشته است.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/0566a6e5-42a1-4d20-8440-022a921660bd"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات