کانونهای شورشی - سلسله آموزشهای نسل قیام و جوانان قیامآفرین
کانون شورشی 415از اصفهان بهنقل از تعدادی از جوانان این شهر از ما سؤال کردند که: رادیو مجاهد در برنامههای قبلی آموزشی توضیح دادید که کانونهای شورشی تیمهایی هستند چند نفره، ۳-۴یا ۵نفر در شهرهای مختلف ایران، سؤال تعدای از جوانان این است که: آیا به عبارتی این را میشود گفت که این کانونهای شورشی در واقع همان تیمهای چریکی زمان شاه هستند که سازمان مجاهدین، یا سازمان چریکهای فدایی خلق در آن دوره آنرا سازماندهی کرده بودند؟
این سؤال بسیار خوبی است. در یک جمله پاسخ شما این است که، خیر! کاملاً متفاوت است. کانونهای شورشی در ایران تیمهای چریکی نیستند، بلکه آنها یگانهای ارتش آزادیبخش ملی ایران هستند. یگانهایی هستند که سرنگونی را محقق میکنند. توجه کنید اگر به دوران تیمهای چریکی برگردیم، خوب طبعاً در زمان شاه آن تیمهای چریکی هر چند تیمهای محدودی بودند، هدفهای مشخصی را پیش میبردند. در همان موقع سازمان مجاهدین خلق هم تعدادی از این تیمها را داشت. اینها شروع یک مبارزهیی بود برای اینکه به مردم بگویند میشود با این رژیم سلطنتی شاه میتوان مبارزه کرد، راه مبارزه این است و میشود رژیم شاه را سرنگون کرد. این وظیفه تیمهای چریکی بود و نقش خیلی تعیینکنندهیی داشتند که مسیر سرنگونی شاه را پیش بردند و به انقلاب ضدسلطنتی سال 1357انجامید. البته خمینی دزد برزگ قرن در آن زمان بر موج شور و خروش تودهها و خون و رنج زندانیان و شکنجه شدگان و شهدای مجاهد و فدایی سوار شد و رهبری انقلاب را ربود، ولی بهواقع آن زمان این بنیانگذاران سازمان مجاهدین یا چریکهای فدایی در آن مقطع بودند و آنهایی که جانشان را باختند که این راه را هموار کردند.
برادر مجاهد مهدی براعی از مسئولان سازمان مجاهدین خلق ایران
.... .
برخی از شما سؤال کردید که ربط کانونهای شورشی به سرنگونی رژیم چیست؟
وقتی ما بحث از کانونهای شورشی میکنیم. که در دوران پایانی یعنی در دوران سرنگونی این رژیم هستیم. همانطور که گفتیم، این کانونها همان یگانهای ارتش آزادیبخش ملی ایران هستند که در سراسر ایران پراکندهاند. درست است بهدلیل اختناق تعدادشان محدود است، اما کار کردشان متفاوت است. در دوران سرنگونی قرار داریم چرا؟ چون هر روز شاهد هستیم قیامها و اعتراضات در شهرهای مختلف وجود دارد.
در پاسخ به سؤال مهم شما که کانونها شورشی چه نقشی دارند؟ باید بگوییم که:
نقش هدایت، سازماندهی، نقش جرقه و نقش موتور در این قیامها را دارند. قیام را هدایت میکنند و به پیش میبرند. اگر شما این کانونهای شورشی را از قیام بگیرید، قیام نمیتواند ادامه پیدا کند. واقعیت این است که یک مقاومت سازمانیافته وجود دارد. ارتش آزادیبخش و کانونهای شورشیاش، این استمرار قیام و سرنگونی رژیم آخوندی را تضمین میکند. به همین دلیل است که هر چه جلوتر میرویم، قیام عمق بیشتری پیدا میکند، هر چه جلوتر میرویم، این قیام قویتر میشود، جدیتش، نیروهایش و جنگندگی آنها با رژیم شدیدتر میشود. این پاسخ با سؤالی است که مطرح کردید
مریم رجوی درباره نقش کانونهای شورشی در استمرار قیام ایران چنین میگوید:
سؤال دیگر شما بحث تعادلقوا بین کمیت کانون شورشی و نیروی سرکوبگر رژیم هست - برخی از شما پرسیدید که در این تعادلقوا اگر بخواهیم فعالیت کنیم رژیم انبوهی نیروی سرکوبگر دارد و طبعاً این کانونهای شورشی هم در مقایسه عددی، کمتر هستند، پس چگونه میخواهند تعادلقوا را بچرخانند و سرنگونی رژیم را محقق کنند؟
در پاسخ به این سؤال باید بگوییم که اولاً: چنین قیاسی درست نیست. کانونهای شورشی در مقابل سپاه و بسیج و نیروهای سرکوبگر رژیم یک پدیده مستقل نیستند، ۸۰میلیون جمعیت ایران در مقابل این رژیم قرار دارند. خود سران رژیم در انتخاباتشان گفتند ۹۶درصد مردم مخالف این نظام هستند، خودشان به این اعتراف کردند. به همین دلیل در تعادلقوا یکطرف مردم ایران هستند با کانونهای شورشی بهعنوان یگانهایی که این قیام رو پیش میبرند، در نقطه مقابل هم رژیم سرکوبگر قرار دارد. الآن رژیم و ارگانهای سرکوبش، سرکوب میکنند، دستگیر میکنند، شکنجه میکنند، کشتار میکنند، اما شاهد هستیم که نتوانستهاند تظاهرات مردم را بخوابانند، نتوانستهاند قیام را متوقف کنند. این نشان میدهد که تعادلی چرخیده و تغییر پیدا کرده است.
اقشار معترض و بهجان آمده از ظلم و ستم دیکتاتوری ولایت فقیه
الآن رژیم است که میترسد، نه مردم و کانونهای شورشی! این رژیم است که به وحشت افتاده که هر روز ممکن است سرنگون شود و تمام تلاشش این است که یک روز سرنگونیاش را عقب بیندازد. در مورد قیام و نقش کانونهای شورشی، بهترین حرف، همین اذعان خود رژیم است. بارها سران رژیم در رسانههایشان به این اذعان کردند، بگذارید چند تا فاکت بهعنوان نمونه برایتان بیان کنیم. سایت رژیم، در رابطه با نقش کانونهای شورشی، در یک تحلیل ۶مادهیی برای نیروهای امنیتی رژیم نوشته بود: «عنصر تعیینکننده نسبت به اغتشاشات دیماه ۹۶متشکل شدن اغتشاشگران است. چون سازمانیافته است. تشکلهایی به نام کانونهای شورشی درست کردند که هم قدرت تکثیر نیرویی دارند و هم از پتانسیل جایگزینی لیدرهای صحنه برخوردار میباشند. کیفیترین تحول صورت گرفته، وصل عقبه این کانونها به رهبری آن است؛ (یعنی ارتش آزادیبخش و فرماندهیاش). خط دهی اصلی کانونهای شورشی توسط مسعود رجوی، در قالب پیام به کانونهای شورشی صورت میگیرد. مسعود رجوی در ۱۱مرداد در پیامی تحت عنوان مشت در برابر مشت، حمله در برابر حمله، آتش جواب آتش وعده داده که این اغتشاشات روزبهروز گسترش مییابد و مدعی شد که نظام توان مقابله با آن را ندارد. مجاهدین دست به تغییر تاکتیک زدهاند، اغتشاشات نسبت به مقطع دیماه از واقعیتهایی عبور کرده، امروز در همه صنوف اعم از کامیونداران، بازاریان، مالباختگان، معلمان و کارگران نفوذ کرده و خط دهی میکنند».
و اعتراف دیگری را میشنویم از یک سایت حکومتی که اذعان میکند به نقش بیبدیل، بیجایگزین و نقش تعیینکننده یگانهای شورشی. گوش کنید:
«خصلت اغتشاشات تغییر ماهیت داده است. هر تظاهرات بهسرعت تبدیل به تظاهرات سیاسی میشود، شعارها رنگ و بوی ساختارشکنانه میگیرد». شاختارشکنانه یعنی تغییر رژیم، سرنگونی رژیم آخوندی و «از پتانسیلی برخوردارند که در رویارویی با نیروهای امنیتی دست به سنگربندی خیابانی بزنند. در دیماه نقش مجاهدین بقدری بارز بود که خامنهای از آنها نام برد و در حال حاضر عنصر تعیینکننده نسبت به دیماه هستند.
این هم اذعان دیگری از عناصر سایتهای رژیم است. که خطاب به نیروهای امنیتیاش میگوید
«آقا ببینید با کی طرفید. و اینها را میترساند و میگوید تنها راهش این است که باید سرکوب کرد. چون در مقابل این مقاومت، در مقابل قیام مردم نیروهایش وارفتهاند. به این وسیله میخواهد از وارفتگی و از صحنه بیرون رفتن آنها جلوگیری کند. آنها را تشویق به سرکوب و کشتار کند. »
پس با این مثالها و اعتراف به وحشت از نیروی مقاومت متوجه شدید که در تعادلقوا اینکه فکر میکنید نیروهای رژیم انبوهند و در مقابل آنها نیروی اندکی وجود دارد واقعی نیست. تعادلقوا به شکلی چرخیده و دگرگون شده است. در یکطرف تعادل قوا، مردم، مقاومت سازمان یافته، ارتش آزادیبخش و کانونهای شورشی قرار دارند و مسلماً خواهند توانست در ادامهٔ قیام این رژیم را سرنگون کنند.
.... .