ویژگی آلترناتیو چیست؟
بیایید با هم لحظهای را تصور کنیم صدایی علیه سانسور و سرکوب و سالوس و ستم زمانه نیست!
تصور کنیم بنای مقاومت و ساختمان پیکار با هیولای خون آشام، نه با صدق که با خشت (بیهزینگی) یا با آجر «سازش» بالا میرفت و هیچ فدا و فدیه و «هزینه»یی در کار نبود!
بعد از چماقکشیهای سال ۵۸توسط حزب چماق بهدستان جمهوری بهدستور خمینی و بهشتی ملعون و پس از عربده و ساطور و به گلوله بستن تظاهرات مسالمتآمیز مردم در۳۰خرداد،سال 1360-توسط پاسداران جنایتکار آخوندی، اگر نبود نیرویی که جانانه در برابرش بایستد چه میشد؟
در برابر تیغ و تیشهای که ساقهها و ریشههای مجاهدین خلق ایران و مقاومت مردم ایران را میجست؛ در برابر نیش و اندیشه و چنگال خونین ولایت چه میباید کرد؟ همان پنجههایی که از روز اول در قامت سپاه پاسداران و بسیج سرکوبگر و بازجو و اطلاعات و لباسشخصی به جان و مال و ناموسمان در خیابان و خانههای «امن» و زندانها تجاوز کردند!
اگر اسیرانمان بهجای تحمل شکنجه و داغ و اعدام با همان چنگالهای خونآشام به تعارف و مذاکره مینشستند،
اگر پیشگامان و پیشوایان آزادی سینه را آماج گلولهها نمیکردند و ۳۰هزار طلایهدار، بهجای طناب دار، دست و دامن کفتار را میبوسیدند؛اگر شیخ بود و شحنه بود و دار بود و «افتخار« نه!
اگر دیو بود و آلترناتیوی در کار نبود و مردم ایران صدایی آزاد، مستقل و مشروع نداشتند که از آنان دفاع کند، بیتردید سرنوشت و میهن، بین ارتجاع سیاه و سفید دست به دست میشد و این مدار بسته، در تکرارهای تلخ همچنان ادامه مییافت. آن قدر ادامه مییافت تا نامی از ایران و ایرانی باقی نماند.
پس برای اینکه بتوانیم سر دیو ولایت را محکم به زمین بکوبیم باید «قدر» هماورد واقعی و آلترناتیوش را بدانیم. حقش را بهجا بیاوریم و بدانیم به میزانی که به آلترناتیو واقعی، مشروع و دموکراتیک نزدیک میشویم از دیو و دد و پلیدی استبداد بیرحم دینی فاصله گرفتیم.
جوانان دلیر و کانونهای شورشی به این موضوع میپردازیم که ویژگی آلترناتیو چیست؟
برای اینکه بتوانیم هماورد واقعی هیولای حاکم و آلترناتیو پویا و رزمندهٔ روز مان را بشناسیم باید لااقل برخی شاخصها و ویژگیهای عام آلترناتیو دموکراتیک را بدانیم. نیروی آزمایش پس دادهای که خودکار در نوک اصلیترین حملات دیکتاتور قرار گرفته است. مدیریت، برنامه و قدرت سازماندهی دارد و از جانب نهادهای معتبر و افراد شناختهشدهای که هیچ منفعتی در دوری و نزدیکی با آن ندارند حمایت میشود.
دیو ولایت و مزدوران و حامیانش تاکنون به صد زبان آدرس دشمن اصلی را در سایتها و رسانههای رسمی و غیررسمیشان دادهاند. روزی نیست که یک خبر یا مقاله یا کتاب یا فیلم و سریال و سمینار و... علیه آنان تولید نکنند؛
اما خوب است در شروع، هماورد اصلی و آلترناتیو دیو را نه از زبان شیخ و شحنه، که از بیرون دایرهٔ شیخ و شیخکان بشنویم.
دکتر بهروز پویان، کارشناس علوم سیاسی از تهران، در مطلبی با عنوان:
نیروهای اجتماعی و آلترناتیو سیاسی در ایران امروز
در حال حاضر بهرغم طرح ادعاهای آلترناتیو بودن از سوی عدهیی که فاقد هر گونه ویژگی لازم برای سازماندهی و هدایت انقلابی هستند، تنها سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت است که بهلحاظ علمی واجد ویژگی رهبری انقلاب است. یکی از شاخصهایی که برای سازمان انقلابی برشمردیم، پیوند آن با نیروهای اجتماعی و نمایندگی منافع این نیروها بود. برای اینکار نه میتوان، و نه نیازی به وزنکشی علنی اجتماعی است. اما نشانههایی وجود دارد که میتوان وزن اجتماعی یک سازمان انقلابی را مشخص کرد. نخست اینکه هواداران این سازمان برخاسته از کدام پایگاه طبقاتی و یا نیروی اجتماعی هستند. اگر لیست بلند جانباختگان این سازمان را که مرزهای سنی، جنسی، قومی، مذهبی و طبقاتی را درنوردیده کنار بگذاریم، در میان اعضا و هوادارن کنونی، افرادی را از میان شاخصهای مختلف ذکرشده میبینیم. علاوه بر این ترکیب شورای ملی مقاومت که ائتلافی میان گرایشهای سیاسی مختلف است نشان از این دارد که این آلترناتیو منافع گروهها و نیروهای مختلف اجتماعی را نمایندگی میکند...»
دوستان شنونده رادیو مجاهد حال ببنیم پیام یک آلترناتیو واقعی و مردمی چیست؟
یک جایگزین واقعی علیه دیکتاتوری آخوندی باید که آغازگر و امیدبخش باشد.
آلترناتیو پشت سر دیگران راه نمیرود؛ منتظر چرخش اوضاع و اقبال و... نیست. خود راه را باز میکند، آغاز میکند؛ گلبرگهای پراکنده را جمع میکند و رودرروی آیههای یأس و دغدغه و تردید (که فایده ندارد، هر کس بیاید بدتر است، خطر جنگ، بیم از تجزیه کشور و تشویق به کنار آمدن با وضع موجود) پردههای یاس و روزمرگی و ناامیدی را میدرد و هیچ سد و مانعی را در مسیر آزادی بهرسمیت نمیشناسد.
آبه پیر؛ مردی که به وجدان بیدار فرانسه معرف شد و تمام عمرش را عاشقانه در مسیر عدالت و آزادی طی کرد، رئیسجمهور آلترناتیو را «قاصد امید» لقب داد و گفت:
«اجازه بدهید من از تمامی زنان و مردان شجاع ایرانی، یک انسان را بهطور ویژه برجسته کنم: مریم رجوی.
او بدون ذرهیی ترس، برای دموکراسی و حقوقبشر قدم برداشته است. او در تمام دنیا احترام و مشروعیت بهدست آورده است و در ایران قبل از هر چیز در بین زنان، او "قاصد امید" برای یک ایران جدید و آزاد شده است.»
هموطنان عزیز
بهعلت شرایط اختناق و تمرکز هیولا روی دشمن اصلی ـ مرز سرخ مجاهدین در تمام دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی و پاسداران ـ نمیتوان و نباید انتظار داشت صدای رسای قاصدان رزم و امید از داخل بهگوش رسد. نمیتوان نظرسنجی کرد و نمیشود همهٔ صداها را زیر نگاه و نیزة پاسداران شنید.
اما صدای نامیرای ایرانیان در گردباد حوادث تو در توی سالیان نبرد برای آزادی، هرگز بدون پژواک نبوده است.
این چه راز و چه منطقی است که ایرانیان پناهنده و دور از وطن، در سرما و گرمای اروپا و آمریکا و هر جای دیگر جهان، اینچنین دردمند و نیرومند در همه تظاهرات و گردهماییهای مقاومت شرکت میکنند؟ این منش برخاسته از کدام آداب دیپلماتیک است؟ این خاکساری و فروتنی محصول دیدن چه ارزشهایی در ناصیهٔ این مقاومت است؟
تظاهرات بزرگ مقاومت ایران
در ۱۵ژوئن ۲۰۱۹در بروکسل برگزار شد، جولیو ترتزی وزیر خارجه پیشین ایتالیا، ضمن تشریح اوضاع کنونی و فاز پایانی نظام استبدادی در ایران، به موضوع «آلترناتیو» و دشمنان پیدا و نهان آن اشاره کرد و با تشریح ریشهها و اندیشههای روئیده از تاریخ معاصر ایران گفت:
شرایط سیاسی در ایران بالاخص بعد از قیام ۹۶بسیار تغییر کرده است و رژیم را به پایان دوران خودش رسیده است. مجاهدین و شورای ملی مقاومت در حال پیشروی و کسب بیش از پیش حمایتهای مردمی هستند. اما هنوز برخی در اروپا تظاهر میکنند که آلترناتیوی در کار نیست و چشمانداز سرنگونی رژیم مورد تردید است. این کاملاً غلط است. یک آلترنایتو معتبر وجود دارد و آن شورای ملی مقاومت ایران است. میتوانم بگویم این تفاوت بزرگ اپوزیسیون ایران با سوریه است. در ایران ما یک آلترناتیو قوی و دموکراتیک داریم.
در ایران آلترناتیوی وجود دارد که تمام مشخصههای یک آلترناتیو معتبر را داراست. پایگاه اجتماعی، رهبری ذیصلاح، یک مقاومت سازنیافته، یک طرح مشخص برای فردا. همه اینها در شورای ملی مقاومت ایران و در طرحهای خانم مریم رجوی جمع شدهاند.
آری، ما به این امید زندهایم، میجنگیم و افقهای آبی فردا را بر خرابههای این شب نحس، پی میافکنیم. ما حق داریم امیدوار باشیم و به امیدوار بودن خویش ببالیم؛ زیرا امید ما نه بخشی از ایمان ما که تمام ایمان ما به نامی است که جز امید، مهرورزی، عشق، سرزندگی و نشاط از آن ساطع نمیشود.
یک جایگزین سیاسی از تاریخ معاصر ایران روییده که از هر حیث بر ظرفیتهای ملی و میهنی تکیه دارد. این جایگزین نه وضعیت موجود را برمیتابد و نه گذشتههای فرتوت و مطرود را؛ بلکه فقط و فقط چشم به آیندهای تابناک دوخته است؛ آیندهای منتظر و پرشور که دستان زنان و جوانان ایرانی، آن را از هماکنون در حال پیاندازیاند.«