سی خرداد پاسخ به ضرورت تاریخ- قسمت هفتم
در سلسله آموزشها یی خطاب به نسل جوان و کانونهای شورشی همراه شما هستیم .
در برنامه قبل گفتیم که سازمانی که زیر ضربات خائنانه اپورتونیستهای چپنما بهطور تقریباً کامل متلاشی شده بود و به جز یک گروه چند ده نفره داخل زندان تحت رهبری مسعود رجوی، چیز دیگری از آن باقی نمانده بود، چگونه و در فاصله کمتر از یک سال دوباره رشد کرد و به بزرگترین نیروی سیاسی تاریخ معاصر ایران تبدیل شد.
مسعود رجوی در فردای آزادی از زندان و در برابر وسوسه شرکت در قدرت سیاسی زیرسایه خمینی گفت: ما سر نداده بودیم که به جایش زر بگیریم!
رهبر مقاومت ایران -مسعود در همان سخنرانی که در بهمن ۵۷و حتی قبل از پیروزی انقلاب ایراد کرد گفت: مجاهدین خلق جانشان را نداده بودند که به جایش جاه و مقام بگیرند در حقیقت داشت راه و رسم مجاهدین در برابر وضعیت جدید را اعلام میکرد. و اینچنین بود که در توفان پر غوغای انقلاب، در و تخته به هم چفت شد و مردم و مجاهدین خلق همدیگر را پیدا کردند.
گسترش مجاهدین فراتر از رشد یک حزب سیاسی، طلوع یک فرهنگ جدید هم بود؛ فرهنگی که خمینی نسبت به آن بهشدت حساسیت داشت و با آن، با تمام وجودش میجنگید. در آن شرایط هر چه برادر مسعود رجوی بیشتر صحبت میکرد، فضای اجتماعی بیشتری برای مجاهدین خلق باز میشد و امکانات مردمی بیشتری به طرف آنها سرازیر میگشت.
میتینگهای مجاهدین در تهران، تبریز، رشت و دهها شهر دیگر، میلیونها ایرانی را جذب مواضع ضدارتجاعی مجاهدین کرد. در پایان همین سلسله میتینگها بود که خمینی که در خانه خودش هم ایزوله شده بود (احمد پسر خمینی هم به صف مخالفان چماقداری در آن نقطه پیوسته بود!) شب چهارشنبه ۴تیر ۵۹در اخبار سراسری به رادیوی سراسری آمد و گفت: ا ینها (یعنی مجاهدین) از کفار هم بدترند!