728 x 90

اعترافها به‌شکست همه‌جانبهٔ رئیسی و معنی آن

سخن روز
سخن روز

در سالگرد تنفیذ و بر کرسی نشاندن رئیسی جلاد، توسط خلیفهٔ ارتجاع، نه تنها از تبلیغات و هیاهوی معمول در مورد به‌اصطلاح دستاوردهای یکسالهٔ دولت رئیسی خبری نیست، بلکه شاهد معکوس آن هستیم. به‌این معنی که حتی در مجلس یکدست شدهٔ ولایت نیز، صدایی که می‌شنویم، نه ستایش و تمجید از رئیسی و دولت او، بلکه اعتراف به‌شکستهای وی در زمینه‌های مختلف است.

آخوند ذوالنوری از اعضای دانه‌درشت باند غالب در مجلس ارتجاع می‌گوید: «امروز حرکت دولت مثل حرکت کسی است که روی تردمیل می‌دود، مسافتی طی نمی‌شود» (جلسهٔ علنی مجلس ـ ۱۱مرداد).

و نمایندهٔ دیگر این باند به‌نام کریم حسینی در همین جلسه، از «سپردن مسئولیت به‌دست افراد نالایق یا خسته و بی‌تحرک» می‌نالد و آن را «برخلاف وعده‌ها» ی رئیسی توصیف می‌کند و دیگری پتهٔ شعارهای عدالت و مبارزه با فساد رئیسی را روی آب می‌اندازد: «هم اکنون ۶۵درصد از نقدینگی کشور تنها در کمتر از یک درصد حسابها قرار دارد» (میرزایی ـ مجلس ارتجاع ـ ۹مرداد ۱۴۰۱).

 

این اظهارات، به‌تم ثابت سخنرانیهای اعضای مجلس رژیم تبدیل شده و این در حالی است که خامنه‌ای روز ۳۱خرداد دربارهٔ حمله به‌دولت رئیسی، به‌عوامل رژیم هشدار داد: «هر کسی مردم را نسبت به‌فعالیت مسئولان کشور بی‌اعتقاد و بدبین بکند، به‌سود دشمن کار می‌کند... چه بداند، چه نداند!».

اما این هشدارها هیچ تأثیری نداشت. علت را آخوند ذوالنوری در همان اظهاراتی که اشاره کردیم، به‌روشنی بیان می‌کند: «نمایندگان هر روز در حوزه انتخابیه با انتقاد و پرخاش مردم روبه‌رو هستند».

آری، حتی یک نقطهٔ سفید در سیاهه اعمال رئیسی که قابل ارائه به‌مردم و حتی نیروهای رژیم باشد، وجود ندارد که ایادی رژیم بتوانند دستاویز تبلیغات خود قرار دهند. بادکنک تبلیغاتی مهار کرونا هم که تبلیغات‌چی‌های خامنه‌ای در اوایل روی کار آمدن رئیسی در آن می‌دمیدند، امروز با پیک هفتم کرونا و گسترش آن در سراسر کشور ترکیده و رسانه‌ها و عناصر رژیم ناگزیر اعتراف می‌کنند تنها دستاورد واکسنهای تقلبی و تاریخ گذشته، میلیاردها دلار پولی است که به‌جیب غارتگران حاکم و به‌خصوص متولی اصلی آن مخبر معاون اول رئیسی سرازیر شده است.

اما شکست اصلی رئیسی را نه در زمینهٔ اقتصادی و مهار تورم یا در زمینهٔ اجتماعی، هم‌چون محیط‌زیست و مهار سیل و امثالهم، بلکه در شکست او در مأموریت اصلی‌اش، مرعوب کردن جامعه و مهار اعتراضات و قیامها دید. شکست رئیسی در واقع شکست پروژهٔ استراتژیک خامنه‌ای است؛ زیرا اگر چه با آمدن رئیسی خفقان و سرکوب و اعدامها بیشتر شد، اما بر اثر وجود یک مقاومت سازمان‌یافته و گسترش فعالیت‌های اختناق‌شکن کانون‌های شورشی، اعتراضات، خیزش‌ها و قیام‌ها علیه گرانی و فشارهای فزاینده معیشتی شدت و اوج بیشتری گرفت و شعار «مرگ بر رئیسی» به‌شعار محوری تمامی خیزشها، تظاهراتها و حتی اعتراضات روزانه اقشار به‌جان آمده تبدیل شد.

 

البته کارنامهٔ نظام ولایت فقیه و تمامی رؤسای جمهور آن مملو از شکست و فضیحت است، اما شکست پروژهٔ رئیسی با هیچ‌یک از آنها قابل مقایسه نیست. رئیسی آخرین برگ خامنه‌ای در برابر شرایط انفجاری است. اگر چه جلاد۶۷ هم‌چنان تلاش می‌کند با اعدامهای روزمره و رکوردشکنی پیاپی در این زمینه و افزودن قطع دست و چشم از حدقه درآوردن و تأکید برگشتهای سرکوبگرانه، مأموریت خود را به‌انجام برساند، اما در شرایطی که مقاومت سازمان‌یافته ابتکارعمل را به‌دست دارد و کانون‌های شورشی عملیات اختناق‌شکن خود در سراسر کشور را، مداوماً کما و کیفاً ارتقا می‌دهند، این تلاشهای جنایتکارانه راه به‌جایی نمی‌برد و سخن رهبر مقاومت بیش‌از‌پیش به‌اثبات می‌رسد؛ مسعود رجوی سال گذشته هنگام تنفیذ رئیسی گفته بود: «تنفیذ و منصوب کردن جلاد به‌عنوان رئیس‌جمهور توسط خلیفه ارتجاع نقطه‌عطف و تغییر ریل در قطار ولایت، سراشیب سقوط و سرنگونی سلطنت دینی» است! (۱۲مرداد۱۴۰۰).

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/816d5693-3eb4-4954-a457-d9f1eb689287"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات