انقلاب، طلوع یا غروب
در ١٥دیماه، خمینی بهطور رسمی اعلام کرد که هیچگونه دخالتی در انتخابات ریاستجمهوری نخواهد
کرد و حتی تشخیص صلاحیت کاندیداها را هم به عهدهٔ خود مردم میگذارد. بدین ترتیب یک فرصت
تاریخی فرا رسید که منهای برد و باخت در انتخابات، امکان وحدت تمامی نیروهای انقلابی و مترقی
کشور حول یک برنامه واحد فراهم شد. نشریهٔ مجاهد در سرمقالهٔ ١٨دیماه خود نوشت: شرکت در
انتخابات و رأی دادن به کاندیدای اپوزیسیون مترقی، نه حمایت از یک فرد یا گروه بلکه حمایت از یک
برنامه است، نه حمایت از یک سازمان بلکه حمایت از یک جبهه است و نه حمایت از یک جبهه بلکه
اساساً حمایت از یک انقلاب است.....
جنگ جنگ کو پیروزی؟!
اگر انقلاب اسلامی میخواست هیچگونه حساسیتی نسبت به واقعیات ورای مرزهای خود نداشته …»
باشد و نمیخواست ملتهای دیگر را با حقیقت اسلام آشنا کند، اساساً جنگ عراق با ایران شروع
. «… نمیشد
(از تحلیل سرّی حزب منحله جمهوری اسلامی)
صفهای طولانی بنزین کوپنی و رانندگی شبانه با چراغ خاموش یا نور کوچک، از اولین خاطرات جنگ
٨ساله ایران و عراق است. البته منهای زخمها، دردها، داغهای جگرسوز، آوارگی های جانکاه و رنجهای
بی پایان آن. گاه در یک محله یا منطقه شهر، بسته به سلیقهٔ پاسدارها و کمیته چیهایش، مقرارت هم
تفاوت میکرد. بعضی وقتها چه با دلیل و چه بیدلیل، مردم را ملزم میکردند که شبها با نور کوچک
رانندگی کنند. برای خود من خاطرات جنگ، از یک تور بازرسی در تهران شروع میشود.
تورهای خیابانی، بازرسی و تمرکز در گلوگاه شهرها و جاد هها، بالا کشیدن فتیلهٔ سرکوب، دستگیری ها و
اعدامهای گسترده، خفه کردن هر گونه اعتراض و بالاخره جلوگیری از گستر ش آثار مقاومت. اینها
تعریف شده (سرپوش اختناق) عامترین و قطعیترین فواید جنگ ٨ساله برای خمینی
است. ولی باز هم فراتر از همه اینها، جنگ، یک سرپوش سیاسی بود برای سرکوب و توجیه جوخههای
اعدام و کشتار گسترده و بلاوقفهٔ هر گونه صدای آزادیخواهی.
گروگانگیری
در سا ل ٥٨خمینی مسألهٔ گروگانهای آمریکایی را علم کرد تا تحت پوش آن به بسیاری تسویه حسابهای داخلی بپردازد.
٢٩شهریور ٥٩، جنگ ایران عراق را به همین منظور و برای طولانی کردن) موهبت الهی) خواند....