پس از ۹روز خروش و خیزش در خوزستان داغ و تبدار، در حالی که امواج آتشین خشم و خروش مردم به جان آمده بسیاری از شهرها و استانهای میهن از جمله تهران را فراگرفته؛ در حالی که صدای فریادهای «مرگ بر خامنهای» به گوش تمام دنیا رسیده، خلیفهٔ مفلوک ارتجاع که تاکنون خود را به کری و نشنیدن زده بود، ناگزیر امروز وحشتزده به صحنه آمد و در این باره حرف زد.
خامنهای که نمایش مسخرهٔ تزریق دوز دوم واکسن کرونا را برای ظهور دیرهنگام خود، بهانه کرده بود؛ در حالی که تلاش میکرد، خیزش را تنها به خوزستان و موضوع آب محدود کند، ناگزیر به خشم انفجاری مردم اعتراف کرد و شیادانه حق را هم به مردم داد و گفت: «مردم ناراحتی خود را بروز دادند اما هیچ گلهیی از آنها نمیتوان داشت چرا که مسألهٔ آب آنهم در آن آب و هوای گرم خوزستان مسألهٔ کوچکی نیست». اما در عینحال به شیوهٔ دجالگرانهٔ همیشگی از خود سلب مسئولیت کرد و تقصیر را به گردن روحانی و دولت او انداخت و گفت: «اگر در وقت خود بهکار مردم رسیدگی میشد، این وضعیت ایجاد نمیشد. دولت بعدی کارها را بهصورت جدی دنبال کند».
روحانی هم که در وقاحت و دجالگری با خامنهای رقابت میکند، در تماس با استاندار رژیم در خوزستان، مانند خامنهای برای مردم بهجان آمده اشک تمساح ریخت و گفت: «تحمل بیآبی و گرمای بالای ۵۰درجه بسیار سخت و طاقتفرساست. مردم حق دارند بهشرایط موجود اعتراض کنند». روحانی هم به نوبهٔ خود وضعیت بحرانی موجود را «ناشی از خشکسالی بیسابقه کشور و انباشت مشکلات باقی مانده از سالهای گذشته» قلمداد کرد و به این ترتیب توپ را به زمین ولیفقیه برگرداند.
طبعاً این سؤال از سردمداران رژیم دجال آخوندی زائد است که اگر اعتراض مردم حق است و «هیچ گلهیی از آنها نمیتوان داشت» و اگر مسأله هم «مسألهٔ کوچکی نیست» پس چرا جواب مردم معترض را تاکنون با پاسدار و بسیجی و گلوله و با به خاک و خون کشیدن جوانان و جگرگوشگان مردم دادهاید و میدهید؟ چرا شبکهٔ اینترنت را قطع کردهاید تا صدای مردم که خواسته حقهٔ خود را فریاد میزنند، به جایی نرسد؟
اما این دجالگریها و گریستن قاتلان بر قربانیان، نه تازگی دارد و نه چندان اهمیتی؛ بلکه آنچه مهم است شرایط جدیدی است که این قاتلان و سرکوبگران را ناگزیر از این اعترافها کرده و خلیفهٔ خونخوار ارتجاع و پادویش روحانی را ناگزیر کرده به جای خط و نشان کشیدن و صحبت از قاطعیت، به مردم حق بدهند و به نوعی عذر تقصیر بخواهند.
این شرایط جدید، دو وجه دارد که البته دو روی یک سکهاند؛ یکی ضعف و از همگسیختگی رژیم و دیگری قدرت و پتانسیل عظیم انقلابی مردم است، مردمی که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند، مردمی که خواستهشان دیگر آب و برق و حتی نان و گرانی و معیشت نیست. بلکه خواستهشان سرنگونی و نابودی این رژیم است که دشمن اصلی آنهاست و شعار «دشمن ما همین جاست» که از متن تودههای محروم مردم جوشیده، بیانگر همین وقوف و درک عمیق اجتماعی است. بنابراین اشک تمساح ریختن خامنهای و روحانی دیگر سردمداران این رژیم آدمخوار کسی را فریب نمیدهد، اما همگان را متوجه ضعف و فتور عمیق این دشمن میکند که طی ۹روز گذشته نتوانسته خیزش و قیام را سرکوب و مهار کند. بنابراین اظهارات فریبکارانه خامنهای و روحانی تنها انعکاس تعادل جدیدی است که به سود مردم و مقاومت آزادیستان و به زیان رژیم و نیروهای در حال ریزش آن مدام و بهطور روزافزون تغییر میکند.