خون خرداد- برنامه‌ای به مناسبت شهادت بنیانگذاران سازمان مجاهدین
با فدا آغاز کرد و با فدا ره باز کرد
هنوز هم صدای این خروش را می شنویم، خروشی که نه فقط در ستیغ کوه و بلند ابر و وسعت صحرا بلکه در کوچه و خیابانهای شهر هم به گوش می رسد خروشی که سر چشمه آن حنجره تمام دل دادگان ایران زمین است صدا، صدای قیام و انقلاب است.
حالا می خواهیم برگردیم به سرچشمه ی سرچشمه های صدا، می خواهیم برویم برسیم به یکی از آن فرازهای تاریخ معاصر ایران می خواهیم برویم تا ۴خرداد سال ۱۳۵۱ چه صبح غریبی بود آن سال.
خرابکار، این اسمی است که دیکتاتور سلطنتی روی جوانهایی که برای رهایی و ساختن میهنشان آستین بالا زده بودند گذاشته بود. به آنها می گفت خرابکار تا به این وسیله خرابکاریهای خودش را بپوشاند و اعدام آنها را مشروع جلوه دهد اما بگذارید ببینیم آن جوانهایی که در صبح ۴خرداد سال ۱۳۵۱ به اسم خرابکار تیرباران شدند چه کسانی بودند و از کجا آمده بودند.
محمد حنیف نژاد
متولد سال ۱۳۱۸هجری خورشیدی در تبریز فارغ التحصیل رشته ماشین آلات کشاورزی در سال ۱۳۴۲ عضو فعال نهضت آزادی و مسئول انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده کشاورزی کرج. جوانی پر شور و در عین حال جستجوگر، آشنایی با درد های اجتماعی او را به فکر درمان انداخت. پیش از رفراندم قلابی شاه در سال ۱۳۴۱ از طرف ساواک دستگیر شد و مدت ۷ماه در زندان قزل قلعه و قصر زندانی شد. از لحظه پا گذاشتن بر عرصه فعالیتهای سیاسی اجتماعی، تا مقطع تاریخی سال ۱۳۴۴ همواره با سئوالی دشوار پنچه در پنچه بود، راه برون رفت از بن بست چیست؟ چه باید کرد؟
سعید محسن
متولد سال ۱۳۱۸ در زنجان فارغ التحصیل رشته مهندسی تاسیسات از دانشکده فنی دانشگاه تهران در سال ۱۳۴۲ . عضو کمیته دانشجویان نهضت آزادی در فاصله سالهای ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۲ به دلیل فعالیتهای آزادی خواهانه دو بار توسط ساواک شاه دستگیر شد. در زندان با محمد حنیف نژاد آشنا شد در جریان فعالیت های سیاسی اجتماعی به یک واقعیت انکار ناپذیر دست یافت روش های کهنه در عمل مبارزاتی بی پاسخ است و باید راه دگرگونه را آزمود .
علی اصغر بدیع زادگان
متولد ۱۳۱۹ در اصفهان دانشیار شیمی دانشکده فنی دانشگاه تهران. در دوران دانشجوی به طور مخفیانه به فعالیت های سیاسی روی آورد از روز نخست به دنبال راه چاره ای بود. در جریان مطالعات مبارزات گذشته و راه های پیموده و ناپیموده به این نتیجه رسید که اگر به مبارزه به عنوان یک حرفه نگاه نکنیم محال است که به نتیجه برسیم این نتیجه گیری در جریان آشنایی با محمد حنیف نژاد و سعید محسن به بلوغ متفاوتی رسید و سرانجام از طلاقی اندیشه های این سه تن سازمانی انقلابی برای مبارزه با دیکتاتوری شاه متولد شد .
جرم شان بنیانگذاری سازمانی بود که رسالتش برفروختن مشعل آزادی در شام تیره استبداد بود. می خواستند امید را در تاریخ یک میهن غم زده زنده کنند از همه چیزشان گذاشته بودند تا بن بست ایجاد شده در برابر پیشروی یک خلق به سوی آزادی و پیشرفت را در هم بشکنند. کارستانی از این دست از توان سایر مدعیان بیرون بود، نگاهی به بن بست بیندازید تا خودتان متوجه شوید....
انقلاب سفید یا دگردیسی ضد انقلابی
بعد از به خاک و خون کشیده شدن قیام ۳۰تیر ۱۳۳۲و بعد هم کودتای ۲۸مرداد، شاه تمامی اهرمهای قدرت را در دست گرفت و دیکتاتوری خودش را یک پایه کرد. بعد هم برای این که امکان هر خیزش و اعتراضی را از بین ببرد دست به یک تغییر بافت در رژیمش زد، یعنی رژیم بورژوا ملاک را به رژیم یک دست سرمایه داری وابسته تبدیل کرد. اسم این دگردیسی ضد انقلابی همان پروژه اصلاحات ارضی بود تحت عنوان انقلاب سفید شاه و مردم که در بهمن سال۱۳۴۱ اعلام شد...
