728 x 90

خوی؛ ۸روز پس از زلزله!

سخن روز
سخن روز

۸روز پس از زلزله‌یی که شنبه‌شب ۸بهمن، شهرستان خوی و روستاهای اطراف آن را تکان داد، رئیسی جلاد روز یکشنبه ۱۶بهمن «بدون اطلاع قبلی» (به قول دستگاه تبلیغاتی رژیم) به‌خوی رفت و از برخی نقاط و محل اسکان موقت زلزله‌زدگان بازدید کرد و چند ساعت بعد به تهران برگشت.

رئیسی در خوی و جلو دوربین تلویزیون رژیم، قبل از هر چیز از سپاه و بسیج تشکر کرد و گفت: «همه‌تان زحمت کشیدید، استانداری، فرمانداری، تمام تلاش‌شان را دارند می‌کنند» وی سپس افزود: «۱۰درصد خانه‌ها آسیب دیده‌اند... (مسئولان) باید نگاه کنند ببینند کدام خانه امکان زندگی در آن هست و کدام خانه امکان زندگی در آن نیست» (تلویزیون رژیم ـ ۱۶بهمن).

رئیسی در دیدار از اردوگاه اسکان اضطراری زلزله‌زدگان نیز، ضمن بیان این‌که «دولت همهٔ توان خود را برای حل مشکلات مردم زلزله‌زده به‌کار گرفته»، خواستار «صبوری مردم» شد.

آخوند رئیسی در این سفر حتی نتوانست یک وعدهٔ حداقلی مشخص بدهد؛ مثلاً این‌که تا کی به‌هر خانوار زلزله‌زده یک چادر برای اسکان موقت داده می‌شود، چرا که پس از یک هفته از وقوع زلزله، به‌هر ۳ تا ۴خانواده فقط یک چادر داده‌اند و از آنجا که همهٔ افراد این خانواده‌ها زیر چادر جا نمی‌شوند، بسیاری از آنها، در دمای ۷، ۸درجه زیر صفر، زیر آسمان باز شب را به‌صبح می‌رسانند و از حداقل غذا هم محرومند.

اگر حتی لحظه‌یی حرف مفت رئیسی را که مدعی است «دولت همهٔ توان خود را به‌کار گرفته»، جدی بگیریم، نتیجه قطعی این می‌شود که دولت جلاد شش کلاسه، کمترین کارآیی هم ندارد. البته تصویر واقعی‌تر این فاجعه را با شنیدن اظهارات هموطنان زلزله‌زده که حتی در رسانه‌های حکومتی هم منعکس شده، می‌توان به‌دست آورد. این هموطنان از جمله گفته‌اند:

  • «ما چادر نداریم. ما توی آب و گل‌مانده‌ایم، در این چند روز هیچ‌کس نیامده از ما بپرسد مشکل شما چیست؟».
  • «این‌جا مسئولی نیست. آمده‌اند، اما سرک کشیده و رفته‌اند. قول‌هایی داده‌اند و رفته‌اند پی کارشان».
  • «چرا جلو ماشینهای مردم را که برای کمک می‌آیند می‌گیری؟! مال پدرت که نیست!»
  • «می‌گویند همه چیز درست است، همه چیز دروغ است! دروغ است! رسیدگی نمی‌کنند! کلاً دروغ می‌گویند».

خبرهای دیگری که در رسانه‌های خود رژیم هم منعکس شده، ابعاد فاجعه را نشان می‌دهد:

«بر اثر نبود چادر و وسائل گرمایشی استاندارد، دو تن از هموطنان در خوی جان باختند و ۱۴۰تن بر اثر گاز (زغال) در چادرها، مسموم شده‌اند» (سایت حکومتی صبح ملت نیوز ـ ۱۶بهمن).

این تازه تصویر کوچکی از زلزله‌زدگان شهر خوی است، از وضعیت روستاها که تعداد آنها بیش از۷۰ است و میزان خرابیها در آنها ۸۵درصد است، اساساً اطلاعاتی منتشر نمی‌شود.

اما اگر کمک‌رسانی و امداد، زیر می‌نیمم است، در عوض اقدامات سرکوبگرانه در ماکزیمم خود است. به‌نوشتهٔ روزنامهٔ حکومتی اعتماد (۱۶بهمن) «نیروهای ضدشورش در فلکه هواشناسی با صورت‌های پوشیده و اسلحه به‌دست ایستاده‌اند».

این‌جا برای هر ناظری، سؤالی معماگونه ایجاد می‌شود؛ این‌که اگر رژیم به‌دلیل فساد و ناکارآمدی، خودش توان رسیدگی به‌زلزله‌زدگان را ندارد، باری چرا جلو کمکهای مردم را می‌گیرد؟ چرا رضایت نمی‌دهد لااقل باری از روی دوشش بردارند؟

در پاسخ به‌این سؤال و سایر موارد مشابه که فهم و تحلیل سیاست‌ها و عملکردهای رژیم را دشوار می‌کند، بایستی به‌یک ویژگی منحصر به‌فرد دیکتاتوری ولایت فقیه توجه کرد:

این رژیم، دشمن مردم ایران و دشمن‌ترین دشمن است. رابطهٔ این رژیم با مردم، صرفاً غارتگرانه و سرکوبگرانه و بدتر از هر نیرو و ارتش اشغالگر است؛ از درد و رنج مردم ککش نمی‌گزد، بلکه به‌قول خامنه‌ای از آنها برای خودش «فرصت» برای زمینگیر کردن مردم می‌سازد و مانعی در برابر اعتراض و خیزش می‌تراشد. مگر آنجا که وضعیت بحرانی جامعه، حالت انفجاری پیدا کند و امنیتش را به‌خطر بیندازد. برخورد رژیم با کرونا و ممنوعیت واردات واکسنهای مؤثر به‌دستور شخص خامنه‌ای، هر توضیح دیگری را زائد می‌کند.

توجه به‌این ویژگی، می‌تواند روشن کند که چرا ۸روز پس از زلزله خوی و شرایط فاجعه‌بار هموطنانمان، رژیم نه تنها کاری نمی‌کند بلکه مانع کمک‌رسانی‌های مردمی هم می‌شود و چرا اولین اقدام رژیم در برخورد با هر حادثهٔ طبیعی یا غیرطبیعی، از فرو ریختن ساختمان متروپل در آبادان تا وقوع زلزله در خوی، اعزام پاسدار و یگان ویژه است؟

این نکته را هم نباید از نظر دور داشت که رژیم از شکل‌گیری همبستگی مردمی در جریان کمک‌رسانی‌های مردمی و برجسته شدن بی‌عملی و دروغپردازی و رفتار ضدانسانی پاسداران و کارگزاران رژیم در نگاه مردم زلزله‌زده و به‌ستوه آمده، احساس خطر می‌کند. به‌ویژه که تجربهٔ زلزلهٔ طبس در زمان شاه (شهریور۱۳۵۷) را هم دارد و دیده است که مشاهدهٔ وضعیت مردم و روستاییان فقرزده و زلزله‌زده در نقطه مقابل تبلیغات آریامهری، چه نقش مؤثری در ارتقای آگاهی و صیقل زدن انگیزه‌های انقلابی مردم و دانشجویانی که برای کمک‌رسانی به‌طبس رفته بودند، داشت و چگونه زلزلهٔ طبس و پیامدهای اجتماعی آن، یکی از عوامل مؤثر در تسریع روند سرنگونی رژیم شاه شد. خامنه‌ای اکنون خود را در موقعیتی مشابه موقعیت شاه در همان روزها می‌بیند.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/467612b9-dc6a-4a3e-a6e0-a03215549a22"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات