728 x 90

داستانهای مقاومت- داستان هفته - نیاش

داستانهای مقاومت

داستانهای مقاومت- داستان هفته - نیاش
داستانهای مقاومت- داستان هفته - نیاش

 

می‌گویند روزی هستی گفت: من به هر پدیده زبان می‌دهم که بگوید از من چه می‌خواهد.
در هماندم همهٔ پدیده‌ها زبان پیدا کردند.
هستی گفت: شرط آن است که آرزو و نیاز خود را به کوتاه‌ترین صورت بیان کنید!
..... .. کوه گفت: من میخ زمینم. همه چیز از من تعادل می‌گیرد. با آتشفشانهایم خشمم را بارز می‌کنم. از اوج و از فراز ابرها به زمین نگاه می‌کنم. و همه برای بیان عظیم‌ترین استواریها از من وام می‌گیرند. مرا چه به نیازمندی؟!
.... . انسان گفت:
..... .. دردم آن است که هنوز، کرامت خویش را نمی‌شناسم، دیگر آن‌که مرا نیازیست که از شوق و حسرت آن، آب می‌شوم و آه می‌شوم.......
هستی سخن انسان را قطع کرده گفت: قرار بر این بود که در کوتاه‌ترین بیان نیاز خویش را بگویید. اما نیازهای تو بیکران و سخن تو بی‌پایان به‌نظر می‌رسد.
..... ... . گفت: ای انسان! اگر خدا از تو بپرسد که خواسته‌ات چیست چه خواهی گفت:
انسان گفت: امکان سخن گفتن با پروردگار، و ناگاه هستی و کائنات را شوری درگرفت و نیایش در وجود آمد....

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/e540a775-0a46-4fcd-989a-f2cea3a46103"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات