728 x 90

داستانهای مقاومت - کاشفان فروتن - بیاد مجاهد شهید ناصر چزانی

داستانهای مقاومت

داستانهای مقاومت - کاشفان فروتن - بیاد مجاهد شهید ناصر چزانی
داستانهای مقاومت - کاشفان فروتن - بیاد مجاهد شهید ناصر چزانی

 

مجاهد قهرمان ناصر چزانی با عزمی راسخ،اراده‌ای کوه وار و نگاهی عمیق، نبضش جز برای یک هدف نمی‌زد، به‌خاطر کلمه آزادی.
مجاهد قهرمان ناصر چزانی در تظاهرات سال ۵۷شرکت داشت. بعد از پیروزی قیام ضدسلطنتی از طریق برادر بزرگترش جذب سازمان مجاهدین شد و بعد از آن در بخش دانش‌آموزی هواداران مجاهدین به‌صورت حرفه‌یی کار می‌کرد.
سال ۵۹که بیشتر با سازمان آشنا شد، وارد صحنه و فعالیت‌ها شد و خیلی زود به ماهیت ارتجاعی خمینی پی برد. او می‌گفت: «گول حرفهای خمینی رو نباید خورد. همهٔ این حرفهاش دجالگریست و بس.»


او پس از سی خرداد ۶۰و حمله و هجوم پاسدارها وارد زندگی مخفی شد.
مجاهد قهرمان ناصر چزانی این یل خستگی‌ناپذیر که پاسداران شب در هراس از او بودند اواخر شهریور، حوالی میدان حر نزدیک کمیتهٔ باغشاه، همزمان با حمله به‌ خوابگاه کمیته دستگیر شد. در حالی که پژواک قدمهای محکم او به‌سمت اوین بر وجود پاسداران شب رعشه می‌انداخت، او با نیشخندی بر لب تمام ابهت پوشالی‌شان را به سخره می‌گرفت.
مجاهد قهرمان و بی‌باک ناصر چزانی، به‌دلیل فعالیت هایش، برای رژیم فرد شناخته شده‌ای بود. با این‌که می‌دانست به‌زودی اعدام خواهد شد با روحیه‌ای سرشار تا لحظه آخر قوی و مستحکم بر عقایدش پا بر جا موند.
روزی که او را برای اعدام می‌بردند تنها نبود. یکی از همرزمانش که به‌شدت شکنجه شده بود و قادر به راه رفتن نبود او را همراهی می‌کرد. ناصر با محبتی برادرانه همرزمش رو بر دوش گرفت و دو یل،دو قهرمان، دو شیر دلاور دوشادوش هم به محل تیر باران و اعدام رفتند.... و در آستانه فتح زندگی زمین زیر پای آنها به خود لرزید.
روز ۱۳مهر سال۶۰ناصر رو به همراه ۶۰میلیشیای دیگر تیر باران کردند.
یاد مجاهد قهرمان ناصر چزانی گرامی و راه سرخش پر رهرو باد

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/5c6ea4f9-cb08-47e7-a8df-9f91de047afe"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات