728 x 90

راز حیات!

راز حیات
راز حیات

در همه سال‌های زندگی‌ام در هر عاشورا این کلام امام حسین را شنیدم و خواندم و گفتم که انما الحیاة عقیدة و جهاد. اما کلام امام حسین مانند اقیانوسی است که وقتی فکر می‌کنی معنای آن را فهمیده‌یی تازه مشتی اندک از آن برگرفته‌یی و هنوز تا شناخت حقیقی و کامل آن راه باقی است.

راستی چرا امام حسین راز حیات و زندگی را در داشتن عقیده و تلاش برای آن خلاصه کرده است؟ مگر زندگی آمدن به کره زمین و بهره بردن از مواهب آن نیست؟ پس این دیگر چیست که امام از آن سخن می‌گوید و می‌گوید این عقیده آن‌قدر ژرف است که جنگیدن برای آن راه انسانیت و زنده بودن را می‌گشاید.

راستی راه امام حسین طریقه چگونه مردن است یا چگونه زندگی کردن؟ اگر زندگی همه‌اش سختی و فشار است و همه‌اش مرگ و مردن است پس چرا امام گفته است کل حی سالک سبیلی؟ «هر زنده‌ای» راه من را پی می‌گیرد.

صحنه عاشورا را که مکث می‌کنی این کلام راز آلود گویاتر می‌شود.

حبیب بن مظاهر در ۹۰ سالگی پیکار می‌کند. دقت کنیم. ۹۰ سالگی! اگر خودمان در آن سن نیستیم به اطراف‌مان نگاه کنیم و آن کس را که در این سن دیده‌ایم تصور کنیم و باز به صحنه عاشورا برگردیم و تکرار کنیم او در ۹۰ سالگی پیکار می‌کند و آنطور که نوشته‌اند در حالیکه با دستمالی چین پیشانی را بالا نگه‌داشته تا مانع از دیدش نشود ۶۰تن از دشمنانش را به هلاکت می‌رساند. راستی آن منبع انرژی که به او در این سن توان و انرژی داده است کجاست؟ انما الحیاة عقیدة و جهاد

هرگز نمی‌دانم بین امام حسین و زهیر در آن لحظه که او را به نزد خود فراخواند چه گذشت. امام به او چه گفت و زهیر چه شنید. چه کلامی بود که زهیر را که دقایقی پیش، از رفتن به نزد امام تعلل داشت و تنها با نهیب همسرش گام برداشت آن‌چنان برافروخته کرد که سخت‌ترین انتخاب‌های زندگی‌اش به شیرین‌ترین لحظه تبدیل شد. آن‌قدر پر توان و انرژی که دیگر هیچ‌کس را جز راه و آرمان و انتخابش نمی‌شناخت. انما الحیاة عقیدة و جهاد

شاید درست این است که در تک‌تک آن ۷۱ دلاوری که در رکاب امام جنگیدند و در تک‌تک زنان و دخترانی که در رکاب حضرت زینب پرچم حماسه عاشورا را بر دوش گذاشته و پیروزی فرزند انسان را نوید دادند دقت کنیم و بخوانیم تا بیشتر و بیشتر به راز کلام امام حسین پی ببریم و این تابلوی پرشکوه برای‌مان گویاتر شود. اما تنها خواندن و خواندن ما را به شناخت نمی‌رساند. باید گام در غبار راه او گذاشت. بدون تن زدن به اقیانوس آرمان او چگونه معنی خیس شدن را بفهمیم؟

شکی نیست که تمام رهروان راه آزادی، در این سال‌ها که در مسیر آزادی مردم ایران از زنجیر و ستم یزید زمانه گام برداشته‌اند زنده بودن را در ثانیه به ثانیه آن زندگی کرده و چه بسیار لحظات نفس‌گیر وداع با عزیزترین یاران را به چشم دیده و در عین‌حال چه بسیار لحظاتی که گل پیروزی را از دل موج مهیب سیاهی‌ها چیده و شکفته‌اند.

آنان که برای آزادی و آرمانی بالا بلند به بلندای وجود و هستی می‌جنگند زنده‌ترین هستند. کل حی سالک سبیلی

ذ ـ فرخندی

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/96f6f05e-80f6-4382-b874-f622c7d92c7c"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات