728 x 90

راه حسین - قسمت دوازدهم

کتابخانه

راه حسین - قسمت دوازدهم
راه حسین - قسمت دوازدهم

آغاز تصفیه
بر سر دوراهی

..... ..
فرستاده زیاد گفت: «یا ابا عبدالله نامه امیر را چه جواب می‌دهی؟»،
امام حسین فرمود: «نامه او در نزد من جوابی ندارد، چه او مستحق عذاب است».
چون این خبر به ابن‌زیاد رسید، از خشم آتش گرفت. زیرا او بی‌تردید در این هنگام از امام حسین انتظار عجز و لابه داشت. اما عکس‌العمل امام حسین چنان مطمئن و آرام بود که گویی از این پس هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. حال این‌که او را جز تسلیم یا مرگ چاره‌یی نبود.


از این‌رو ابن‌زیاد «عمر بن سعد ابی‌وقاص»، فرزند فاتح ایران را، که تنها دو روز پیش حکومت «ری» را به‌او داده بود، طلب کرد و گفت: 2«حسین در کربلا فرود آمده، باید باعجله به‌جانب او بشتابی، با او پیکار کرده و دفعش نمایی».
برای عمر بن سعد پیشنهاد عجیبی بود. پیکار با حسین‌بن علی(ع)؟ کشتن فرزند رسول خدا؟ آن هم توسط فرزند سعد بن ابی‌وقاص، یعنی اولین کسی که در راه خدا تیر انداخت و صاحب چنان مقام والایی در صدر اسلام بود؟ و تازه عمر بن سعد به‌خوبی می‌دانست که حسین بن علی(ع) نه مرد تسلیم است و نه مرد سازش و قطعاً یکی از «احدی الحسنیین» را برخواهد گزید. از این‌رو پیکار طبعاً به‌قتل حسین (ع) منجر خواهد شد.
تولدی دیگر
از «دوراهی» فرزند سعد و انتخاب وی صحبت کردیم. در مقابل از «حر» باید یاد نمود که تا روز عاشورا در زمره کسان ابن‌زیاد و لشکریانی بود که علیه امام حسین موضع گرفته بودند و دیدیم که در آغاز حداکثر فشار و سختی را بر امام حسین وارد آورد و از حرکتش به‌ هر جانب جلوگیری نمود. لیکن چون عمر بن سعد در روز عاشورا امام حسین را محاصره کرد و جنگ می‌رفت که آغاز شود، در ضمیر «حر» توفانی برپا شد. آشکارا می‌دید که لختی دیگر پیکار جدی، که او از ابتدا چندان گمانی بدان نداشت، شروع خواهد شد و او به‌ ناچار باید در صف قاتلان امام و یارانش بجنگد.
از این‌رو به‌نزد ابن‌سعد رفت و کوشید تا قضایا را به‌مسالمت برگرداند، اما موفق نشد. به‌ویژه که فرمان عبیدالله‌بن زیاد بر لزوم درگیری صریح بود. «حر» به‌جای خود بازگشت. برای او نیز اکنون ساعت بزرگ امتحان فرا رسیده بود و می‌رفت تا آزمایش تعیین‌کننده مشی زندگیش را بگذراند.
به‌راستی تلاش انسان بر دوراهی تصمیم و بر سر دو فرازی که صرفاً تنها باید بپیماید چه پر رنج است. لحظه انتخاب فرا رسیده بود. فکرش یک‌ لحظه آرام نداشت. غوغای عظیمی در درونش برخاسته و در مرز اعتلا و سقوط، حیران مانده بود. اندک‌اندک از اردوی ابن‌زیاد فاصله گرفت و به‌سنگینی هر چه تمام‌تر جانب حرم امام حسین را پیش گرفت.....

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/1cfe6bb5-ffa1-484d-8e88-14657e72cec7"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات