728 x 90

راه حسین- قسمت دوم

کتابخانه

راه حسین- قسمت دوم
راه حسین- قسمت دوم

کتاب راه حسین ـ قسمت دوم


فتوحات خارجی ـ تشدید تضادهای داخلی


هنگام مرگ عمر هنوز کار فتح ایران پایان نیافته بود. یزدگرد با بقایای نیروهای خود مقاومت می‌کرد. سپاه کسری با آن‌همه شوکت، به‌علت فقر آرمانش بیش از دو ماه تاب مقاومت نیاورد. همان سپاهی که با زنجیر به‌میدان فرستاده می‌شد.


در‌ حقیقت این ایدئولوژی اسلام بود که قلب ایرانی‌ها را تسخیر کرد و سپاه اسلام چیزی جز پیام‌آور این ایدئولوژی نبود. افسانه عظمت رژیم سلطنتی شاه شاهان پاک دروغ از آب درآمد. آرمان انقلابی! عرب‌های پابرهنه را به‌صورت درهم‌شکنندگان حکومت اشرافی هفت‌فامیلی درآورد. کاخ‌ها بر سر کاخ‌نشینان ویران گردید و همه برابر شدند.
و این نیروی دگرگون‌کننده که از درون شعار لااله الاالله سرچشمه می‌گرفت، جوشش‌کنان هر گونه بت و محتوای طبقاتی آن را برای هموار کردن جاده توحید و تحقق صفات توحید درهم کوبید.
به‌هرصورت، در زمان عثمان مابقی کار ایران تمام و «ارمنیه» نیز فتح شد. دامنه اقتدار دولت اسلامی تا مغرب‌زمین گسترش یافت، آفریقا به‌تصرف درآمد و آندلس مورد حمله قرار گرفت. اما در‌ حالی‌که قلمرو حکومت اسلام این‌چنین از طول و عرض گسترده می‌شد و شعار انقلابیش قلبهای خلق‌های اسیر دورترین نقاط جهان آن روز را فتح می‌کرد، از درون با یک‌سلسله حرکات ضد‌ انقلابی مواجه بود که با بحثهای گذشته دیگر ضرورتی به‌ توضیح آن نیست. این‌که اشخاصی چون ابوذر که برای جهاد و مبارزه با عناصر ضد‌ انقلابی و ضد‌اسلامی داخلی به‌پا‌خاسته بودند، این عناصر ضد‌ انقلابی به‌سهولت می‌توانستند آنها را متهم به‌مخالفت با جهاد کرده و روانه مرزها نمایند تا بدین‌وسیله هم از شر مزاحمت آنها آسوده شوند و موقعیت خود را تثبیت کنند یا به‌زعم منطق سالوسانه‌شان، سعادت و شهادت را نصیب آنها گردانند....


سیاست اقتصادی حاکم، مهمترین عامل درهم‌ریختگی و انحراف


جهان‌گشایی ممتد و عنان‌گسیخته، غنائم مادی و انسانی (بردگان) بسیاری به‌ارمغان می‌آورد. تجمع این شکست‌خوردگان محروم همراه با توزیع غیرعادلانه غنائم، در قلب حکومت اسلامی خطر بالقوه‌یی را به‌وجود می‌آورد. شهرهایی چون کوفه به‌صورت مرکز تجمع چنین آوارگانی درآمد. بسیاری از اهالی آنجا غربا و اسیرانی بودند که فاتحان جنگ آنها را در میان خود قسمت کرده و بدان‌جا روانه ساخته بودند. ظهور این طبقه و گسترش سریع آنها تضادهای طبقاتی شدیدی را در کوفه به‌وجود آورد، به‌حدی که کارگزار خلیفه سوم (سعید) خطر این برخوردها را برای او نوشت.‌ عاقبت برای حل این تضادها راهی برگزیده شد که بعدها موجب مصیبت‌های بی‌شمار شد. مضمون این پیشنهاد چنین بود: سهم کسانی را که در خارج از شهرهای عربی مالک‌اند با هر کسی که بخواهد با زمینهای داخلی کشور معاوضه می‌کنیم.....


شورش


نقش ابوذر، عمار یاسر، مالک اشتر، ابن‌مسعود و… که همگی از طرفداران علی(ع) بودند، به‌عنوان عامل ذهنی، دیگر جایی برای سکون و سکوت باقی نگذاشت. در آغاز، رفته‌رفته دامنه نارضایتی مردم از طبقه حاکم و کارگزاران جبارش بالا گرفت تا مردم جمع شده و علی(ع) را از طرف خود برای اتمام‌حجت به‌نزد خلیفه فرستادند.
خلاصه سخنان علی(ع) به‌او چنین است:1«تو کور نیستی تا ترا بینا کنند. تو نادان نیستی تا ترا دانا سازند. راه، روشن و آشکار و حدود دین، معلوم و معین است. بهترین بندگان نزد خدا امام عادلی است که خود رستگار باشد و مردم را رستگار سازد. بدترین مردم نزد خدا پیشوای ستمکاری است که گمراه باشد و مردم بد و گمراه شوند. من از پیامبر‌ (ص) شنیدم که می‌گفت روز قیامت پیشوای ستمکار را می‌آورند، نه یاوری دارد نه عذرخواهی. من ترا از خدا و سطوت و کیفر او می‌ترسانم. عذاب خدا سخت و دردناک است، من می‌ترسم تو نخست پیشوای این امت باشی که کشته می‌شوی».
جواب خلیفه وقت به علی(ع) بسیار جالب است و خلاصه آن چنین است:1«آنچه را که گفتی به‌خوبی دانستم. اما تو اگر به‌جای من بودی هرگز من سرزنشت نمی‌کردم و بر تو عیب نمی‌گرفتم و ترا در مقابل مخالفانت تنها نمی‌گذاشتم و نمی‌گفتم که چرا صله رحم کردی (بخشش به اقوام) و چرا بیچاره‌یی را توانگر ساختی و چرا به‌فلان و بهمان حکومت بخشیدی. چرا این ایراد را به عمر نمی‌گرفتی؟».

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/4036d247-09e2-48b5-984e-a50d67b4d1b5"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات